تصویر سازی کتاب بسیار زیبا و طراحی ساده و رنگهای زنده و شاد آن مناسب مخاطب گروه سنی «ب» است که خوانندههای خردسال کتاب را که معمولاً در سالهای زیر دبستان هستند، در بر میگیرد.
در نگاه اول نمیتوان منکر شیرینی خاص قصهها شد و آن را احساس نکرد. همین ویژگی مهمترین عامل ارزیابی آنها به عنوان قصههایی مناسب مخاطب مورد نظر نویسنده کتاب است اما در بررسی عمیقتر به نظر میرسد که کتاب «ماه لاغر مردنی» تنها قصد سرگرم کردن مخاطبش را دارد؛ نکتهای که البته در جای خود مهم است و در اهمیت آن جای تردیدی هم نیست.
از این که بگذریم، در کتاب کمتر اوج و فرود ویژه ای حتی در اندازههای خودش میبینیم و همچنین حرف خاصی برای گفتن؛ نکتهای که مخاطب کودک پر شر و شور امروز را به شنیدن وادارد و پای خود نگه دارد.
مخاطبان خردسال از مهمترین گروه سنی مخاطب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که خصوصاً با هجوم انواع سرگرمیهای دیداری و شنیداری از رسانهها و شبکههای بیشمار ماهواره و دنیای مجازی، بر حساسیتهایش به مراتب بیشتر افزوده شده و سختتر میتوان او را سر شوق آورد و به شنیدن و دیدن کتاب یا اثری هنری واداشت. او را نمیتوان و نباید دست کم گرفت. این مخاطب به رغم خردسال بودن و ظاهر کوچکش بیشتر دنبال چراها و چگونههاست و دشوارتر میتوان پاسخهای مناسب و قانعکننده ای به سؤالهایش داد..
در قصه «ماه لاغر مردنی» هلال ماهی به زمین میآید. سگی فکر میکند استخوان است و چالش میکند. مردی میآید و وقتی نور ماه از زیر خاک بالا میآید، فکر میکند گنجی است و زمین را میکند تا به آن دست پیدا کند. سپس سگی میآید و مرد فرار میکند و ماه به آسمان بر میگردد.
این قصه صرف نظر از فضای خیال انگیزش که برای گروه سنی مخاطب کتاب، از شیرینیها و جاذبههای خاص خود خالی نیست، سؤالات احتمالی را در ذهن مخاطب بی جواب میگذارد. مهمترینش آن که معلوم نیست ماه چرا به زمین آمده و چرا همه شخصیتهایی که با او رو به رو میشوند، با دیدنش دچار سوءتفاهم میشوند.
اما در داستان «وقتی کسی خمیازه میکشد» دخترکی به همراه گنجشک و قورباغه ای توسط تمساحی بلعیده میشوند و دخترک دردهان تمساح به فکر میرود تا راهی برای نجات پیدا کند. او بازی ای راه میاندازد که در آن خودش و گنجشک و قورباغه همراهش خمیازه میکشند تا ببینند چقدر دهانشان باز میشود. تمساح که صدای آنها را میشنود و متوجه بازیشان میشود، خودش هم خمیازه بزرگی میکشد تا در بازی شرکت کند و با همین کار دهانش باز میشود و هر سه زندانی به بیرون میپرند و نجات پیدا میکنند.
نویسنده بهسادگی حرفش را با قصه می زند. عنصر تخیل ( نه به مفهوم صرف خیالپردازی که به معنی برانگیختن ذهن خلاق مخاطب یا آن چه از آن معمولاً به فانتزی یاد میشود) شاید به قدرت قصه قبلی نیست اما همین که مخاطب را با ماجرایی شیرین با مفهوم فکر کردن و ضرورت آن هنگام برخورد با مشکلی آشنا میکند، اتفاق مهمی است که جای خالی تخیل را که البته از آن بی بهره هم نیست پر میکند. قصه به سادگی با طرح مشکلی آغاز میشود و در پایان آن مشکل با کمک گرفتن از نیروی هوش و تدبیر حل میشود.
قصههای دیگر مجموعه بیشتر سر گرم کنندهاند تا حرفی برای مخاطب داشته باشند یا زوایای ناشناخته روح و ذهنش را کشف و او را با تواناییها و خلاقیتهای نهفتهاش آشنا کنند.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که تخیل و ابداع حرف اول را در مناسبات فرهنگی و اقتصادی می زند و سرمایه گذاریهای کلان و هدفمندی برای رشد و ارتقاء فکری و ذوقی هر چه بیشتر مخاطبین نویسنده این کتاب و همچنین گروههای سنی بالاتر، صورت میگیرد.
سازو کار تخیل در قصه های این کتاب از گونه ای نیست که چنان که در شناسنامه کتاب آمده عنوان داستانهای تخیلی را توجیه کند. مگر آن که تخیل را با متر داستانهای لافونتن و نمونههای فارسی آن، حکایتهای مرزبان نامه و کلیله و دمنه اندازهگیری و ارزیابی کنیم.
«ماه لاغر مردنی» را فریبا کلهر نوشته و مهدی حجوانی ویراسته، تصویرگرش ماهنی تذهیبی است و انتشارات افق آن را در 16 صفحه به قیمت دو هزار و 500 تومان روانه بازار نشر کرده است.
نظرات