«جهان واحد و واقعیت زمان»؛ کتابی که تیشه بر ریشه نظریه دیرینه کیهانشناسی زده / کافکا:کتاب باید تیشهای باشد برای شکستن دریای یخزده درون
«روبرتو آنگر» و «لی اسمولین» فیلسوفان سنتشکنی هستند که در کتاب اخیر خود سعی کردهاند تمام تصورات کیهانشناسی را که در طول سالها شکل گرفته بر هم بزنند. اما عقاید آنها تا چه حد میتواند صحیح باشد؟
نمیدانیم آیا این سخنان به خانواده به سو تسلی داده یا نه اما این بحث که به زمان هراکلیتوس و پارمنیدس برمیگردد ظاهراً حلشده بود. هراکلیتوس معتقد بود ویژگی اصلی این جهان، همیشه در حال تغییر بودن آن است و برعکس پارمنیدس میگفت لازمه تعریف تغییر و حرکت، تعریف چیزی است که وجود ندارد و این کار منطقاً محال است.
درواقع در سال 1949 به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد اینشتین، «کورت گودل» یک اثبات ریاضی از عدم وجود زمان ارائه داد و گفت ظاهراً طبیعت توسط قوانینی جاودانه که خارج از زمان درجریاناند اداره میشود.
اما در میان مخالفان این نظریه «لی اسمولین» از مؤسسه فیزیک نظری پریمتر کانادا وجود دارد که از فیزیکدانان و کیهانشناسان سنتشکن و مولد ایدههای افراطی است. در اواسط دهه 90 میلادی او چنین مطرح کرد که سیاهچالهها جهانهای کوچک را پدید آوردهاند. در اواسط دهه گذشته نیز حملهای شدیداللحن به نظریه ریسمان کرد و گفت این نظریه در ارائه یک پیشبینی واحد قابلآزمایش شکستخورده است. او همچنین در پرفروشترین اثر خود در سال 2013 به نام «تولد دوباره زمان» چنین نوشت که زمان واقعیت دارد و هیچچیز حتی قوانین طبیعت فراتر از آن نمیروند.
ممکن است این نظریه مانند دیدگاه اینشتین که مرگ را مرحله نهایی زندگی نمیداند، تسلیبخش نباشد اما اگر قوانین فیزیک میتوانند تغییر کنند و تکامل یابند پس آیندههای ممکن فراوانی پیش روی ماست.
اسمولین میگوید: این تصور که ما میتوانیم چیزهای جدید ایجاد کنیم درست است. این امر جهان را مناسبتر برای زندگی میکند. ما میتوانیم اراده آزاد و قدرت انتخاب داشته باشیم و این ایدهای است که من آن را آرامشبخشتر میدانم.
اسمولین کتاب اخیر خود به نام «جهان واحد و واقعیت زمان» را با همکاری «روبرتو مانگابیرا آنگر» استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد نوشته است. آنگر از 2007 تا 2009 به عنوان وزیر دولت «لولا دا سیلوا» در برزیل خدمت کرد. او به عنوان یک فیلسوف سیاسی به خاطر تقاضای اصلاحات بنیادین در ساختارهای دموکراتیک، بازار و مدنی در سراسر جهان شناختهشده است.
شاید انتظار داشته باشید این کتاب تبادل علم و ارزشهای انسانی توسط اسمولین و آنگر باشد، اما جهان واحد و واقعیت زمان فراتر از این مقوله هستند. خواندن این کتاب بزرگ و دلهرهآور سختتر از خواندن آثار اخیر این محققان است. بخش اول که نوشته آنگر است شامل اکتشاف ویژگیهای جهانی، غیرقابلبرگشت و پیوسته زمان است که با تجزیه و تحلیل فرضیات هستیشناختی همراه میشود. بخش دوم نیز که تألیف اسمولین است شامل رویکردی برای حل معمای ابرقانونی، ترسیم مدلهای خطی و منشعب کردن کیهانشناسی چرخهای پیش از دست بردن در سنا ریوهای کیهانی کثرتگرا و اصل اولویت است.
آنگر و اسمولین تلاش میکنند تصور کیهانشناسی که ما از طریق یکصد روایت متفاوت کسب کردهایم، از بین ببرند. در آن نظریه جهان در پی یک انفجار بزرگ در 13.8 میلیارد سال پیش ایجادشده که در ابتدا کوچک بوده اما سپس بر اثر تورم کیهانی بهاندازهای درآمده که ما اکنون میبینیم، و البته بر اساس این نظریه جهان ما تنها یکی از جهانهای عالم نامتناهی است.
آنگر و اسمولین معتقدند که بخشهایی از این الگو اساساً نامعقول است. آنها میگویند فقط یک جهان وجود دارد، زمان واقعی است و قوانین طبیعت بیپایان نیستند بلکه تکامل مییابند. ریاضیات یک توصیف از واقعیت بیپایان افلاطونی نیست بلکه شرح خصوصیات یک جهان است.
روزی کافکا پرسید: "اگر یک کتاب ما را با زدن تلنگری به سرمان بیدار نکند، برای چه آن را میخوانیم؟ کتاب باید تیشهای باشد برای شکستن دریای یخزده درون ما." و این دقیقاً همان چیزی است که این کتاب سعی میکند باشد.
نظر شما