اکبر خلیلی گفت: مرحوم گلابدرهای در «لحظههای انقلاب» فقط مشاهدهگر نیست و میکوشد با همراه شدن با طیفهای مختلف، تحلیل خاص خود را هم ارائه کند.
در ابتدا سلیمی به ارایه شناختنامه و زندگینامه مختصری از مرحوم گلابدرهای پرداخت و سپس خلیلی گفت: گلابدرهای را نمیتوانیم در گروه یا دستهای خاص از مبارزان بگنجانیم. وی فردی کوشا، فعال و جستجوگر بود که در هر عرصهای فعالیت میکرد، محیط خود را به چالش میکشید و بعد محو میشد.
وی درباره مقصود خود از محو شدن گلابدرهای توضیح داد: شاید بتوانم به یقین بگویم که من او را در یک مکان مشخص و در یک زمان خاص نتوانستهام دیدار کنم. در مقطعی حضور داشت و سپس برای 10 سال میرفت. زمانی باز میگشت که با تغییراتی در فکر، رفتار و... او مواجه بودیم.
خلیلی با اشاره به مطالعه کتاب «لحظههای انقلاب» در 25 سال پیش اظهار کرد: وقتی پس از این مدت دوباره کتاب او را مطالعه کردم، به نکات تازهای پی بردم. او یک کتاب رمانوار درباره انقلاب نوشت که شخصیت اولش هم خودش بود. میشود اثر او را شبهرمان دانست. نویسنده دقت بسیاری بر ریزهکاریهایی داشته است که به چشم هر کسی نمیآید.
وی سپس به مقایسهای میان اثرش به نام «گام به گام با انقلاب» و «لحظههای انقلاب» پرداخت و گفت: کتاب من اثری خبری و کتاب گلابدرهای اثری هنری و ادبی است. من در آن زمان بسیاری از نکتهها را میدیدم و یادداشت میکردم اما خیلی چیزها هم از دیدم پنهان میماند.
خلیلی در ادامه با اشاره به حضور نویسنده در جای جای اثرش گفت: واقعیت زندگی گلابدرهای هم همین بود. او در همه جا حضور داشت. یک بار مادرش با او وارد بحث شد که چقدر میخواهی به خیابانها بروی و آیا میخواهی در این جریان کشته شوی؟ او با مادرش بحث نکرد و به خیابان رفت و مدتی را با کارتنخوابها سپری کرد.
این نویسنده پس از خواندن بخشهایی از «لحظههای انقلاب» با بیان اینکه گلابدرهای در بین طیفهای مختلف حضور مییافت تا بتواند حرفهای خصوصی آنها را هم ثبت کند، افزود: گلابدرهای نویسندهای نبود که از تجربههای دیگران بهره بگیرد بلکه میکوشید تا خودش تجربه کند و بیاموزد.
خلیلی ادامه داد: در بخشی از کتاب «لحظههای انقلاب» او از یک فرد روحانی سوال میکند که چرا به صفهای مردم معترض نمیپیوندد و روحانی در پاسخ میگوید که مگر بختیار نگفته همه معترضان را بکشید؟! این نشان میدهد که گلابدرهای حدس نمیزد حکومت اسلامی روی کار بیاید؛ همانطور که هیچ یک از ما چنین حدسی نمیزدیم. هجوم جمعی مردم را میدید اما تفکیکی میان گروههای معترض قائل نبود. وی خودش را شاگرد آل احمد معرفی میکرد.
وی در پاسخ به این سوال سلیمی که آیا «لحظههای انقلاب» را اثری مستند میدانید؟ توضیح داد: هر مخاطبی با مطالعه این کتاب میبیند که وجه ادبیات بر مستندنگاری در این اثر میچربد. او بیشتر به خودش و خانوادهاش در این کتاب میپردازد و نمیدانست چه جریانی حاکم میشود و انقلاب چه نتیجهای خواهد داشت. همانگونه که نادر ابراهیمی دچار این اشتباه شده بود و یک اثر درباره مجاهدان برای کودکان نوشت. مجاهدانی که پس از انقلاب سلاح به دست گرفتند و خون مردم کشورمان را ریختند.
خلیلی با اشاره به تحقیقهایی که در حدود 35 سال گذشته برای انتشار سه کتاب درباره انقلاب داشته است، گفت: انقلاب ایران، انقلاب معمولی نبود. شاید روزی هزاران هزار فتنه و بلا بر روی این انقلاب باریده میشود. چرا نمیتوانند این انقلاب را نابود کنند؟ مردم با نام اسلام هنوز هم به صحنه میآیند. انقلاب ما شجره طیبه است. دلیلم این است که دستی پشت سر ماست که این انقلاب را زنده نگه میدارد. محمود از افرادی است که به شجره طیبه انقلاب اسلامی چنگ انداخت بیآنکه خودش بخواهد.
سلیمی سپس پرسید آیا گلابدرهای در «لحظههای انقلاب» فقط مشاهده گر است یا تجزیه و تحلیلی هم میکند؟ خلیلی پاسخ داد: محمود مشاهدهگر صرف نیست. البته که تجزیه و تحلیل هم میکند. اما شما متوجه نمیشوید که با چه نگرشی تجزیه و تحلیل میکند. با هر جریانی که برخورد میکند، همراه با همان طیف حرکت میکند اما برای امام خمینی(ره) احترام ویژهای قائل است.
نظرات