نویسنده در ادامه به پیشیته پژوهشی درباره انسان کامل میپردازد که مهمترین منبع در این زمینه مربوط به عزیز الدین نسفی است که در نیمه دوم سده هفتم، رسالههای خویش را به صورت کتاب با نام انسان کامل منتشر کرده است.
فصل نخست این کتاب «انسان در لغت و در قرآن» نام دارد که نویسنده با اشاره به مقائیس اللغه انسان را از ریشه انس دانسته است که به معنای ظهور هر چیزی است. وی سپس به انسان در قرآن میپردازد.
فصل دوم این کتاب «انسان کامل و قرآن» نام دارد که این چنین آغاز میشود: «انسان کامل، تجسم احکام و برنامههای قرآن و یا حقیقت قرآن است و قرآن همان شرح حال انسان کامل است ... » وی در ادامه انسان کامل را در اصطلاح اهل معرفت چنین معرفی میکند: «انسان کامل در اصطلاح اهل معرفت، همان کسی است که متصف به صفات و اخلاق الهی و دارای مرتبهٔ خلافت الهی است که شمال مرتبه نبوت، رسالت، ولایت و امامت میشود و به هر کدام از آنها، عنوان انسان کامل اطلاق میشود و او نسخه حق است.»
موسوی در ادامه نظریه انسان کامل را در مکاتب و ادیان دیگر بررسی میکند. نخست به آیین هندو و بودایی میپردازد که از دید وی ، هر دوی این مکاتب، اساسشان بر ریاضت گذاشته شده است. تائوییزم و کنفوسیانیزم به فرهنگ چینی نزدیکترند اما تعالیم کنفوسیانیزم با زندگی اجتماعی و نیازهای آن تناسب بیشتری دارد.
تعالیم مکتب کنفوسیوس، تعالیم دین زرتشت، تعالیم مانویت، عقاید مسیحیت، انسان کامل در اناجیل، تعریف خلافت، خلافت در قرآن کریم، مفهوم نجات در اسلام و مباحثی از این دست، از دیگر مطالب این کتاب است.
کتاب انسان کامل در متون عرفانی اسلامی با شمارگان هزار نسخه منتشر شده است.
نظر شما