چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۹
تبریزی: تاریخ اجتماعی و فرهنگی رژیم پهلوی در منابع مکتوب مغفول مانده است/ ناآگاهان از تاریخ مانند نوزادان فاقد حافظه‌اند

قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر و از اعضای کتابخانه تخصصی مجلس شورای اسلامی می‌گوید: بررسی تاریخ اجتماعی و فرهنگی جامعه، بحث مغفول مانده از تاریخ رژیم پهلوی است که باید بیشتر به آن پرداخته شود. لازم است خاطرات اقشار مختلف جامعه در گذشته را جمع‌آوری کنیم تا بتوانیم تاریخ اجتماعی ایران را در دوره پهلوی بنویسیم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- نفیسه امامی: قاسم تبریزی از اعضای هیات تحریریه فصلنامه تاریخ معاصر موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی است که پژوهش‌های زیادی در زمینه تاریخ رژیم پهلوی به انجام رسانده است. به همین دلیل «ایبنا» با وی درباره تاریخ‌پژوهی دوران پهلوی و معاصر گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

آقای تبریزی به نظر شما کدام وجوه از تاریخ پهلوی در کتاب‌ها مغفول مانده‌اند که لازم است بیشتر به آنها پرداخته شود؟

دو موضوع در کتاب‌های تاریخی ما در زمینه تاریخ دوران پهلوی مغفول مانده است. مفاسد اخلاقی رژیم یکی از آن موارد است که البته به عمد به آن زیاد نمی‌پردازیم زیرا این کار از نظر شرعی حرام است. البته در این تفکر که اعضای رژیم افرادی مفسد و فاجر بودند و نشریات عصر پهلوی، جشن‌ها، کاخ جوانان، مراکز فساد و تباهی خاص و عام وجود داشت، شکی نیست. به‌ویژه اطلاعات امنیتی که در پرونده کلاسه آنها در ساواک وجود داشت، حاکی از عمق و گستردگی این عضویت بوده و هزاران سند به همین دلیل در کتاب‌های اسنادی و تحلیل تاریخ حذف می‌شود و از نظر شرعی هم نباید وارد این بحث شد و نقدی هم بر آن وارد نیست. در کتاب رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک و بخش زیادی از اسناد از کتاب‌های فرح، شمس پهلوی، اشرف پهلوی، حمیدرضا پهلوی، عبدالعظیم ولیان، کانون نویسندگان و ده‌ها کتاب دیگر نیز حذف شدند که به درستی این کار انجام شده است.

بررسی تاریخ اجتماعی و فرهنگی جامعه، بحث دیگر مغفول مانده از تاریخ رژیم پهلوی است که باید بیشتر از آثار موجود، کتاب در این زمینه نوشته و منتشر شود. لازم است تا خاطرات اقشار مختلف جامعه در گذشته جمع‌آوری و تاریخ اجتماعی کشور نوشته شود. به عنوان مثال در دوران پهلوی و از دهه 30 به بعد یک‌باره تولید در زمینه‌های کشاورزی و دامداری نیمه تعطیل و به تبع آن سیل واردات منابع غذایی از آمریکا، اسرائیل و استرالیا به کشور سرازیر شد که باید به چنین نکاتی توجه داشت. البته در این زمینه اسناد دادگستری، وزارت دارایی، وزارت کشاورزی و دیگر مراکز به‌ویژه وزارت کار می‌تواند راهگشای مباحث تاریخ اجتماعی باشند.

آیا مراکزی در کشور هستند که اسناد مختلفی از رژیم پهلوی را در اختیار داشته باشند اما هنوز اقدام به انتشار آن نکرده باشند؟

بله اسنادی از ارتش رژیم پهلوی، دادگاه‌های نظامی و اعدام‌ها در اختیار ارتش هست که تا به حال منتشر نشده و این می‌تواند به روند پژوهش در زمینه تاریخ کشور آسیب وارد کند. در حال حاضر اسنادی از دادگستری رژیم پهلوی در حال جمع‌آوری و تنظیم به صورت کتاب است اما هنوز منتشر نشده‌اند. اسنادی هم از نخست‌وزیری از دوران پهلوی اول و دوم که مجموعه‌ای 40 جلدی را تشکیل می‌دهد، به چاپ رسیده که آثار خوبی را هم دربرمی‌گیرد. ما از نظر اسناد، منابع مکتوب و مستندات از تاریخ پهلوی در کشور از حجم بالایی برخورداریم به طوری که وزارت اطلاعات تاکنون 280 عنوان کتاب را از اسناد ساواک منتشر کرده و در حال حاضر نیز یک و نیم میلیون سند نزد افراد حقیقی و مراکز تاریخ‌پژوهی و اسناد قرار دارد. روند ارائه اسناد هم به‌طور مطلوب پیش می‌رود تا آنجا که مرکز اسناد تاریخی بخش دیگری از اسناد را در سایت خود قرار داده و از این طریق کمکی به مورخان و پژوهشگران می‌کند.

دوران پهلوی بخشی از تاریخ معاصر کشور ما را تشکیل می‌دهد. آیا با توجه به این مساله، شمار کتاب‌هایی که درباره رژیم پهلوی در کشور به چاپ رسیده‌اند، کافی است؟

تعداد کتاب‌ها در این زمینه کافی نیست و شاید ما در حوزه تاریخ پهلوی بیشتر از 10 درصد کار نکرده باشیم. باید به وزرا، روسای مجلس، دادگستری، سفرا و عوامل آمریکایی و انگلیسی مانند حسنعلی منصور، علی امینی، سید ضیاء‌الدین طباطبایی، اسدالله علم، حزب پان ایرانیست، حزب مردم، حزب آریا، حزب ملیون، حزب رستاخیز، کانون‌های هنری وابسته به رژیم، کاخ جوانان، وزارت فرهنگ و هنر، تلویزیون، رادیو و مطبوعات بیشتر پرداخته شود. درباره وابستگی رجال سیاسی در دوران پهلوی به غرب و کارهایی که آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فرانسه درباره سیاست فرهنگی انجام داده‌اند، باید آثار بیشتری تولید شود.

حجم کتاب‌ها درباره موارد ذکر شده زیاد است و ما در حقیقت به نسبت توان، امکان و زمان، کارهای مهمی انجام داده‌ایم ولی باید در نظر داشت که می‌خواهیم تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در مهم‌ترین مقاطع تاریخی و سلطه سنگین انگلیس و آمریکا، حضور صهیونیسم، بهائیت، فراماسونری و... را تحلیل کنیم. 10 درصد به معنای کار نکردن نیست بلکه به معنی حجم کار سنگین و گسترده در این حوزه است و نیاز به پرداختن بیشتر به این موضوعات احساس می‌شود. ما ناگفته‌ها و نانوشته‌های زیادی در زمینه تاریخ داریم. تاریخ انتقال تجربه است تا خطاهای گذشتگان توسط ما و نسل‌های دوباره تکرار نشود. افرادی که از تاریخ خود با اطلاع نیستند مانند  نوزادان فاقد حافظه‌اند.

آیا تا به حال کتابی درباره تاریخ رژیم پهلوی به نگارش درآورده‌اید؟

به طور مستقیم کتابی درباره تاریخ پهلوی ننوشته‌ام اما سخنرانی‌هایم در همایش‌های مختلف، رادیو و تلویزیون و کلاس‌هایی که به عنوان استاد مهمان در دانشگاه‌های مختلف حضور داشتم، به صورت مکتوب درآمده و قرار است در مجموعه 6 جلدی تا اوایل سال آینده منتشر شود و اکنون مراحل ویرایش و تکمیل خود را می‌گذراند. 
 
شما به عنوان یک پژوهشگر در کدام زمنیه‌های تاریخ پهلوی بیشتر پژوهش داشته‌اید؟

بخش اعظم تحقیقات من از دوران پهلوی بیشتر به رجال پهلوی، رجال سیاسی، رجال احزاب، به‌ویژه رجال مشاهیر، علمای علم به‌ویژه معلمان و مجاهدانی که علیه استعمار و استبداد در دو قرن اخیر چه در عرصه سیاسی، انقلاب، فرهنگی و نشر علوم سیاسی مبارزه کردند، اختصاص داشته است. در کنار این موارد بررسی احزاب، گروه‌ها، جریانات، وقایع، رخدادها و نقش کشورهای غربی در ایران را نیز انجام داده‌ام.

جریان‌های تاریخ‌نگاری معاصر به چند جریان عمده تقسیم می‌شوند؟

جریان‌های تاریخ‌نگاری به پنج جریان اصلی تقسیم می‌شوند:
نخست: جریان تاریخ‌نگاری ماتریالیستی که با اندیشه‌های کمونیستی و ماتریالیستی تاریخ ایران را به نگارش در‌می‌آورند و عمدتا تکیه بر حرکت کمونیست در ایران پس از مشروطه تاکنون دارد.

دوم: جریان ناسیونالیستی یا ملی‌گرایی است که با توجه به ایدئولوژی قوم‌گرایی، منطقه‌گرایی و طایفه‌گرایی، تاریخ ایران را می‌نویسند و با عناوینی همچون پان ایرانیسم و پان ترکیسم بیان می‌شوند.

سوم: تاریخ‌نگاری است که توسط مراکز غربی از جمله شرق‌شناسی، اسلام‌شناسی، شیعه‌شناسی و ایران‌شناسی که در حقیقت حرکتی استعماری در تحریف و وارونه نشان دادن حقایق و واقعیات شناخته می‌شوند و تحقیقات آن توسط محققان آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی انجام می‌شود. در این میان شاید افراد ایرانی باشند که تحت‌ تاثیر مراکز غربی‌ فعالیت می‌کنند.

چهارم: تاریخ‌نگاری شاهنشاهی است که مدافع سلطنت قاجار و پهلوی است و درصدد ترویج قوانین و اطلاعات مربوط به سلطنت و به طور عمده رژیم پهلوی است.

پنجم: تاریخ‌نگاری جریان انقلاب اسلامی است که بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و حرکت نهضت اسلامی که از سال 1342 به رهبری امام خمینی (ره) آغاز شد و در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید.

این پنج کلیت، جریانات تاریخ‌نگاری ما را در دوران معاصر تشکیل می‌دهد.

منابع ما برای تاریخ‌نگاری معاصر شامل چه مواردی می‌شود؟

ما برای تاریخ‌نگاری سه‌ منبع عمده داریم که یکی از آنها شامل اسناد می‌شود. اسناد به جای مانده از ساواک در حال حاضر 50 میلیون برگ را تشکیل می‌دهند و علاوه بر آن دفتر وزارت امورخارجه 60 میلیون سند و اسناد موجود در مجلس شورای ملی، 12 میلیون برگ سند از دوران رژیم پهلوی را در اختیار دارد.

منابع تاریخی از جمله خاطرات رجال سیاسی دیگر منبع ما در زمینه تاریخ‌نگاری محسوب می‌شوند. جریان‌های تاریخ‌نگاری از افراد چپ وابسته به غرب و شاهنشاهی از جمله منابع تاریخی غربی هستند اما در کنار آن تاریخ‌نگاری اسلامی هم وجود دارد که هیچ وابستگی به غرب ندارد و عمدتا از منابع اسلامی به‌شمار می‌آیند و در این زمینه هم کتاب‌هایی از رجال سیاسی همچون آیت‌عظام مهدوی کنی، ری شهری و علی دوانی، خاطرات حجج اسلام عبدالمجید معادی‌خواه و علی‌اکبر ناطق نوری، عزت شاهی، دکتر جواد منصوری، احمد احمد، خانم مرضیه دباغ و ده‌ها چهره برجسته دیگر که مدت‌ها در زندان بوده‌اند، به چاپ رسیده است. این کتاب‌های تاریخی دربرگیرنده تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور هستند زیرا در آنها جریانات مختلف کشور در دهه‌های 40 و 50 شرح داده شده و می‌تواند منبع خوبی برای استفاده محققان و پژوهشگران تاریخ باشد. موزه عبرت هم در یک برنامه‌ریزی دقیق توانسته افزون بر 100 خاطره از زندانیان دوران ستم‌شاهی را جمع‌آوری کند و در استمرار آن طرح 500 شخصیت را در برنامه سال‌های آینده خود قرار داده است.

کتاب‌های تاریخی تحلیلی، منبع سوم از منابع ما برای تاریخ‌نگاری معاصر محسوب می‌شوند که از آن جمله از کتاب‌ها می‌توان به کتاب «امنیت در دوران رضاشاه» و «بحران مشروطیت» نوشته حسین آبادیان، «روزگاران» نوشته‌ دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، «جریان‌های سیاسی مذهبی (1320 تا 1357) حجت‌الاسلام رسول جعفریان، «تاریخ اجتماعی ایران» موسی نجفی، «روز شمار تاریخ معاصر موسسه و مطالعات پژوهش‌های سیاسی (1299 تا 1320)، روز شمار جمهوری اسلامی (1357 تا 1390) و... هم اشاره کرد. در واقع تاریخ‌نگاری ما به صورت ایده‌آل از سال 1400 آغاز خواهد شد زیرا حجم زیادی از منابع و ماخذ را در اختیار قرار می‌دهد.

دانشگاه‌های کشور در ارتباط با تاریخ معاصر کشور چه روشی را در پیش گرفته‌اند؟

دو مرکز علمی ما به صورت شایسته و بایسته در زمنیه تاریخ معاصر ورود نداشته‌اند؛ دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه. در دانشگاه‌ها بیش از 90 رشته در زمینه تاریخ وجود دارد اما تولید، تحقیق و تدریس تاریخ در دوران پهلوی در شأن دانشگاه‌های ما نیست و دانشگاه‌های دیگر کشورها تاریخ ما را می‌نویسند در حالی که دانشگاه‌ و مراکز علمی در ایران باید نه تنها تاریخ خود بلکه تاریخ جهان اسلام و کشورهای دیگر را به نگارش درآورند. ما در کشور انقلاب فرهنگی کردیم پس تاریخ‌نگاری ما هم باید مستقل و ملی باشد از این‌رو دانشگاهیان ما در این زمینه غفلت کردند و مسئولان هم کمتر به آن توجه می‌کنند.

در حوزه‌های علمیه علمای زیادی هستند که با استبداد مبارزه کرده و به زندان افتادند و شهید شدند و حوزه‌های علمیه هم باید در زمینه نگارش تاریخ پیش‌قدم شوند. مجموعه «گلشن ابرار» در هشت جلد در زمینه تاریخی منتشر شده اما باز هم در شان حوزه‌های علمیه نیست. حوزه باید تاریخ و جریانات اسلامی را رصد کند همان‌طور که در زمینه تاریخی و در قرون 4 و 5 هجری مکتب تاریخ‌نگاری بغداد و بلخ را در کشور داشتیم، اکنون هم باید این مکتب به بالندگی برسد. 

چند مرکز تاریخ‌پژوهی در پایتخت وجود دارد که می‌تواند در زمینه نگارش کتاب‌های تاریخی کمک‌رسانی کند؟

11 مرکز تاریخ‌پژوهی تنها در پایتخت وجود دارد که وظیفه تحقیق، پژوهش، تحلیل، انتشار کتاب، فصلنامه و برگزاری همایش‌های مختلف را به عهده دارد. موسسه مطالعات تاریخ معاصر یکی از این مراکز است که بیش از دو میلیون سند درباره تاریخ پهلوی و معاصر در اختیار دارد و کتاب‌های تاریخی و فصلنامه‌های پرمحتوایی را منتشر کرده است. مرکز اسناد و پژوهش مجلس شورای اسلامی، موسسه تدوین تاریخ ایران از دیگر موسسه‌های فعال در زمینه تدوین تاریخ ایران هستند که در زمینه تاریخ‌پژوهی کار می‌کنند. 

آیا اسناد سری و محرمانه از رژیم پهلوی می‌تواند در اختیار محققان و افراد جامعه قرار بگیرد؟

اسناد مستند سری، محرمانه و حتی معمولی از دوران رژیم پهلوی با توجه به فروپاشی آن اکنون در دسترس محققان و جامعه قرار گرفته است و پژوهشگران ما نیازی به اسناد انگلیسی و آمریکایی ندارند زیرا این کشورها اسنادی که شامل دخالت و غارت‌هایی که در ایران انجام داده‌اند را منتشر نمی‌کنند پس آن اسناد فاقد ارزش هستند. برخی عوامل انگلیسی و آمریکایی گاهی این تفکر را که بدون اسناد آنها نمی‌توان تاریخ ایران را نوشت، القا می‌کنند و این عقیده از یک جریان غرب‌گرایی نشات می‌گیرد که قصد تحریف تاریخ ما را دارند. اسنادی که بعد از انقلاب در کشور منتشر شده، رشد، بالندگی، عمق، کیفیت و کمیت تاریخ معاصر ما را باعث شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها