سخنرانان در نشست بازخوانی و نقد و بررسی دو کتاب «آینهداران آفتاب» و «آینه در کربلاست» نوشته محمدرضا سنگری، اخلاص، حفظ شأن آلالله، روح حماسی، ترکیب و توأمانی عقل، عاطفه و شورمندی و روانی و اثرگذاری نگارش سنگری در این دو کتاب را از ویژگیهای بارز آنها دانستند.
این دو کتاب پژوهش و نگارشی نو از زندگی و شهادت یاران اباعبدالله الحسین (ع) و بازشناخت نهضت عاشورا به قلم محمدرضا سنگری است و با همکاری انتشارات قدیانی، مؤسسه دعبل خزائی و شرکت چاپ و نشربین الملل منتشر شدهاند.
سطح بالای اتصال و خلوص
در نشست نقد و بررسی این دو کتاب سید علی موسوی گرمارودی طی سخنانی به بررسی ویژگیهای آنها از وجه ادبی پرداخت. گرمارودی در ابتدای سخنانش با این توضیح که فرصت مطالعه کامل این دو کتاب را نداشته، بیشتر به نقد کتاب «آینه در کربلا» پرداخت و گفت: عنوان زیبای این کتاب برگرفته از بیدل دهلوی است و یکی از ویژگیهایی که در این کتاب دیدم این است که این چراغ با سوخت و ساز خلوص زنده است. میبینید که نویسنده این کتاب جان برافروختهای برای آل الله به ویژه حضرت اباعبدالله (ع) روشن کرده است و لحظهای این اتصال قطع نمیشود و اتصال روحی و درونی نویسنده به آل الله درتمام کلمات مشهود است. این نکته یکی از مهمترین ویژگیهای این کتاب به شمار میآید.
این شاعر در ادامه افزود: خود من هم برای آلالله دست به قلم هستم اما نمیتوانم بگویم که این رابطه همواره در تمام صفحات کتابم در بالاترین سطح ممکن برقرار بوده بلکه گاهی این رابطه افت داشته است ولی در مورد ایشان این حس در خواننده ایجاد میشود که همواره این رابطه در بلندترین سطح خود وجود دارد.
گرمارودی با اشاره به بخشی از مقدمه محمدرضا سنگری درکتاب، خطاب به کسانی که میخواهند برای آلالله دست به قلم ببرند، عنوان کرد: نویسنده در مقدمه کتاب خود متذکر شده است که ما شأن آنها را حفظ کنیم و خود در کنار خلوص، این شأن را حفظ کرده است؛ یعنی در تمام صفحات کتاب وجه حماسی بودن عاشورا و عاشورائیان به طوری مشخص رعایت شده است و این وجه حماسی در سراسر کتاب موج میزند.
این نویسنده در ادامه سخنانش در نقد این کتاب افزود: تعهد و التزام صفت شاعر است نه شعر؛ به عبارتی اول شاعر، متعهد است و بعد شعرش متعهد میشود. حماسه هم باید همین گونه باشد. در حماسه باید روحیه حماسی در کسی که چیزی مینویسد و توضیح میدهد، باشد. اگر فردوسی روح حماسی دارد از این نظر است که درخونش است؛ چنانچه سعدی روح حماسی ندارد و نمیتواند داشته باشد. این وجه حماسی درتمام صفحات کتاب محمدرضا سنگری مشخص است. منتهی این از استادی و مهارت نیست بلکه به واسطه عاطفه یا ارادت به خاندان آلالله درخون ایشان است.
گرمارودی درپایان سخنانش دقت را وجه دیگر اثر پژوهشی محمدرضا سنگری دانست و گفت: ریزه کاریها و دقتی قابل توجه دراین کتاب است. من چون متهم به شاعری هستم ناچارم از حوزه شاعری مثال بزنم. درمیان شاعران کسانی را داریم که دردقت، ضرب المثل هستند؛ دقت غیرازمضمونبازی ومضمونسازی است و این دقتها را گاهی در شعر عربی نیز دیدم و از این نظر نیز کتاب «آینه در کربلاست» اثری قابل توجه است.
دو وجه نألیفات عاشورایی
علیرضا کمرهای، سخنران دیگر این نشست بود. او درباره نوع روایت در این دو کتاب پژوهشی صحبت کرد و گفت: درباره واقعه عاشورا هزاران کتاب و مقاله نوشته شده است. تنها حدود 40 تا 45 کتابشناسی درباره واقعه عاشورا داریم که نشان از گستردگی و وسعت موضوع میدهد. هرچه از روزگار زمینی و عینی وقوع این واقعه گذشته است، دامنه تحقیقات و شمار آنها به طور مضاعف، گسترده، متنوع، عمیق و ژرف شده که بسیار مهم است. در مجموع همه این چند هزار کتاب و مقاله درباره واقعه عاشورا با دو ویژگی مواجه هستیم؛ بسیاری از آن چه به قلم و گفت مؤلفان و گویندگان آمده، برخاسته از عواطف، احساسات و شورمندیهایی بوده که نویسنده به دلیل این ویژگی نتوانسته است به سطح تحقیقی و مداقههای دانشپسند برسد. بسیاری ازاین روایتپردازیها، در حال وهوای احساسی و ادبی به قلم در آمده است و در واقع ماهیت شعری دارند که گونهای از آنها مقتلها هستند.
وی افزود: روایت عاشورا عمدتاً یک روایت احساسی، عاطفی، هنری و نزدیک به دنیای شعر است که در نتیجه ازمکانمندی و زمانمندی تاریخ به مفهوم خاص خود دور میشود. عمده گزارههایی که درباره واقعه عاشورا رخ داده، یک رخداد ادبی است و در قالب هنرورزیهای کلامی عرضه شدهاند زیرا این واقعه چنان ژرف، شگفت و به جهات متعدد، عاطفی، انسانی و آسمانی است و زیباییها و ظرافتهایی در آن است که به گذر هر انسان از یک کوچه باغ شگفت میماند که نمیگذارد او از بوی این گلستان مست نشود. به دلیل این همه زیبایی، ظرافت و رازناکی در واقعه عاشوراست که این رویداد در گزارههای تاریخی دنیای سنت و نقل، با شبه روایتهای اسطورهگو و افسانهای درآمیخته میشود.
کمرهای با اشاره به وجه دوم تألیفات حوزه عاشورایی ــ یعنی وجه محققانه و تاریخشناختی آن ــ گفت: وجه محققانه و تاریخشناختی، ویژگیای متأخر و معاصر است. مثال جدی در این زمینه که دکتر سنگری نیز در کتاب به آن اشاره کرده، کتاب «شهید جاوید» مرحوم صالحی نجفآبادی است که بسیار ماجرا در ماجراست. این کتاب و نوع محققانه و متین آن کتاب «پس از پنجاه سال: پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین (ع)» دکتر شهیدی بسیار قابل توجه و حایز اهمیت و نمونه یک کار موجز و متقن هستند. البته این بدان معنا نیست که کتابهایی که درباره واقعه عاشورا نوشته شده، خالی ازنقد و نظر باشد.
وی ترکیب و توأمانی عقل، عاطفه و شورمندی، مطالعات مبتنی بر اسناد و استفاده از زبان روایی و اثرگذار را ویژگی مهم و قابل تأمل دو کتاب محمدرضا سنگری دانست و افزود: بسیاری ازجملات او در این دو کتاب به شعر نزدیک شده است و میتوان تعبیر «ضریح کلمات» را برای پارهای ازاین جملات به کاربرد. کسانی که با نگارش و نثر آشنایی دارند، متوجه میشوند که این کلام بسیار رام و راحت در دست نویسنده گشته است و هیچ اثری از تکلف و تصنع در آن وجود ندارد. هیچ کلمهای درمتن ندیدم که مثل ریگ، کام جان و حس و حال خواننده را بیازارد. ایشان انگار محرم این روایت بودهاند و راه دادهاند به او تا کربلا و عاشورا او را به بیان بیاورد. شما با متنی روبهرو هستید که بسیار شفاف و روان، تبدیل به زبان حال خواننده میشود و تلفیقی میشود ازیک تذکرة الشهدای واقعه کربلا و به عبارتی یک کار روایی، روضهای و مقتلی که البته از جان زلال نویسندهاش حکایت میکند. این دو اثر کاری ادبی و تحقیقیِاند که بر اساس باور نوشته شدهاند. در روزگاری که در تصنع لغات و کلمات، خیلی چیزها را میشود بافت، یافتن کار هر کسی نیست. من تصور نمیکنم که بشود چنین چیزی را به چنین مرتبتی رساند الا به دریافتهای مکاشفه یا مشاهدهگونه که فکر میکنم این نکته را در جایی از کتاب خواندم. در واقع میتوانم بگویم در خوانش، این کتاب را یک جاهایی زیارت کردم.
کمرهای با اشاره به سطر نخست کتاب «آینهداران آفتاب» گفت: به لحاظ تحقیقی، مهم است که نویسنده در سطر نخست، تکلیف خود را با خواننده، موضوع و خود روشن کند. محمدرضا سنگری در مقدمه، این گونه آغاز کرده است: «یاران بزرگ عاشورا که بودند؟ چرا و چگونه به حسین (ع) پیوستند و در منظومه عظیم عاشورا و نهضت شکوهمند حسین (ع) چه کردند و چه جایگاهی داشتند؟» یعنی بهخوبی طرح مسئله کرده است در حالی که مسالهنیافتگی و گم بودن مساله یکی از مشکلات امروز ما در حوزه پژوهش است.
این نویسنده و پژوهشگر در پایان افزود: وجه دیگر این دو کتاب این است که دکتر سنگری سبکی را در مهندسی تألیف تحت عنوان «نکتهها و آموزهها» ابداع کردهاند که برای اهل قلم مهم است. یعنی کتاب در جایی از نقل واقعه و شرح حادثه ضمن نگاهداشت و رعایت تعادل و توأمانی عقل و نقل است اما مختصر و مجمل، نتیجه ماجرا را تحت عنوان «نکتهها و آموزهها» بیان کرده است.
نظر شما