رئیس مؤسسه فرهنگی اکو در نشست «تقابل سنت و مدرنیته در کشور پاکستان»:
تسلط انگلیس، مردم پاکستان را با زبان متونشان بیگانه کرد/ قدرت قلم است که نام را زنده نگه میدارد
پروفسور افتخار حسین عارف، رئیس مؤسسه فرهنگی اکو بر این باور است که پاکستانیها بر خلاف ایرانیها نتوانستند از زبان خود محافظت کنند بهگونهای که با تسلط انگلیس بر این کشور، در اولین اقدام، زبان فارسی ــ زبان متون ــ از بین رفت. او ضمن برشمردن اهمیت ادیبان به عنوان حافظان ادب، قدرت قلم را عامل ماندگاری نام ادیبان در ایران میداند.
پروفسور افتخار حسین عارف در ابتدای این نشست در توضیح مدرنیته گفت: لازم نیست هر چیز جدیدی مدرن هم باشد. در فلسفه، مدرنیته یک فرایند است. ما فکر میکنیم هرچیزی که از غرب به ما میرسد، مدرنیته است اما این امکان ندارد. شاید چند مورد اصیل هم در بین آنها وجود داشته باشد.
وی صحبتش را با یک مصداق کامل کرد و توضیح داد: برای مثال، هنگامیکه شعرهای عصر نیمایوشج را میسنجیم، زبان نیما را زبان زمان جدید شعر میدانیم. در شعرهای نیما مشاهده میشود که او از سبک کلاسیک جدا شده و سبکی جدید در زبان شعر وارد کرده است به گونهای که بسیاری از واژههایش متفاوت است. اگرچه بسیاری از شاعران، زبان جدیدی دارند اما فکر آنها تغییر نکرده است. هنوز هم در عصر ما، بسیاری از شاعران فارسی نتوانستهاند با وجود ادبیات و سبک جدید، شعر و سخن جدیدی را ارائه کنند.
رئیس مؤسسه فرهنگی اکو اظهار کرد: مدرنیته در اروپا در سالهای 1910، 1914 و 1917 آغاز شد. حال این سؤال این مطرح است که مدرنیته در ایران و شبهقاره هند از چه زمانی آغاز شده است. از آنجایی که سخن بنده درباره پاکستان است، فقط به این کشور میپردازم. فرهنگ و تمدن دو جنبه مادی و غیرمادی دارد. تحول در جنبه مادی آن بهزودی اتفاق میافتد اما در بخش غیرمادی، تحول، سبک و آرام صورت میگیرد. در فکر و اعتقادات، برخورد و تحول، آرام آرام و سبک روی میدهد اما در اشیا بهسرعت اتفاق میافتد.
او افزود: برخی افکاری که در شرق ملاحظه میشود، بر عقل انسان بنا شده است. من نمیخواهم درباره مذاهب جهان صحبت کنم اما در شرق، برخی ادیان ضعیفالعقیده هستند و بنای آنها بر ضعف اعتقادی است و برای دین آنها نمیتوان دلیل عقلی آورد اما هنگامیکه درباره مکتب اهلبیت صحبت میکنیم، مبنای آن بر پایه عقل است و چیزی که عقلی نباشد در دین جایگاه پیدا نمیکند.
افتخار حسین در ادامه به دلایل عدم تأسی ایرانیها از فرهنگ عربی پس از حمله اعراب به ایران پرداخت و گفت: عربها هرجا که رفتند بر فرهنگ آن ملت اثرگذار بودند اما فرهنگ ایرانی بهاندازهای قدرت داشت که بعد از قبول دین اسلام به قوت خود باقی ماند. ایرانیان میان دین و فرهنگ، تعادل ایجاد کردهاند.
وی افزود: اما در کشور پاکستان، وضعیت به شکل دیگری بوده است. در دورهای محمد بن قاسم به پاکستان آمد. بعد از او، محمود غزنوی و شهابالدین غوری به سمت سند آمدند و غوری در پاکستان ماند. بعد از او هم سلطنت غلامان آغاز شد. از زمان خاندان غلامان تا زمانی که حکومت انگلیس بر شبهقاره هند مسلط شد، کتابها در کشور پاکستان به زبان فارسی نوشته میشدند. از این دوره، کتابها و نسخههایی درباره صوفیان به زبان فارسی موجود است.
رئیس موسسه فرهنگی اکو عنوان کرد: کتاب ابوالقاسم قشیری و کشفالمحجوب هجویری، به زبان فارسی در کشور پاکستان مطالعه میشد. تمام کتابهای علوم انسانی، دینی، فقهی، و تاریخی در این کشور به زبان فارسی به نگارش درمیآمد. در آن روزگار، همه صاحبان علم در این کشور به زبان فارسی تسلط داشتند و آن را میشناختند. با تسلط انگلیسیها به منطقه، اولین کاری که انجام دادند از بین بردن زبان فارسی بود. بنابراین با این اقدام، یک فرهنگ مشترک که میان مردم این مناطق حاکم بود، از میان رفت. به عبارت دیگر، پاکستانیها نتوانستند مانند ایرانیها به متون خود مراجعه داشته باشند و از فرهنگ خود محافظت کنند.
پس از سخنرانی دکتر افتخار حسین عارف، بخش پرسش و پاسخ نشست آغاز شد. وی در پاسخ به اولین سؤال که «اگر کشور پاکستان را در حال گذار از سنت به مدرنیته بدانیم، این کشور اکنون بیشتر سنتی است یا مدرن؟» اینگونه پاسخ داد: هر تمدنی که فکر کند بهتنهایی در اوضاع الان زمان زنده میتواند بماند، اشتباه میکند. همه فلاسفه اعتقاد دارند که در هر دوره و زمان، یک تمدن بر تمدنهای کوچک غالب است. امکان ندارد که این تمدنها بدون اثرپذیری از آن تمدن بزرگ، باقی بمانند. تشریفات در زندگی کنونی عوض شده است. 50 سال پیش، چیزهایی که در حالحاضر رایج شده است، دیده نمیشد. دنیای امروز با شکل دهکده جهانی، یک تمدن غالب است و ما (پاکستان) نمیتوانیم در برابر آن محفوظ بمانیم.
در ادامه نشست، پرسش دیگری با این مضمون مطرح شد که «احوال پاکستان در مواجهه با بخش معنوی و غیرمادی فرهنگ چگونه است؟» افتخار حسین عارف در این باره گفت: دین میتواند یک فرهنگ یا تمدن را حفظ کند که در مورد پاکستان هم اتفاق افتاده است. در کشورهایی مانند چین و ژاپن که الگوی زندگی خود را بر مبنای شهری مانند نیویورک قرار دادهاند، همه چیز تغییر میکند. اما اگر ما بخواهیم که فرهنگ پاکستان باقی بماند، نباید از دین جدا شویم.
سؤال دیگری که در این نشست مطرح شد، به المانهای کنونی معماری در کشور پاکستان اختصاص داشت. پرفسور افتخار حسین در اینباره اظهار کرد: هنگامیکه بخواهند یک ساختمان دولتی یا مسجد بسازند از معماری و سبک اسلامی استفاده میشود اما اگر یک شهروند پاکستانی بخواهند خانهای بسازد، سعی بر آن دارد تا نقشه آن را از اروپا تهیه کند.
او در پاسخ با این پرسش که «سازوکار حفظ سنت در پاکستان چگونه است؟»، گفت: هیچ دولتی نمیتواند جلو علوم و فنونی را بگیرد که در خود یک قدرت را رشد دادهاند. دولت میتواند ادیبان را نگهداری کند اما نمیتواند یک ادب خاص را رشد دهد. قلم به دلیل جوهرش باقی میماند. اگرچه کشورهایی نظیر قطر، عربستان و کویت ثروتمند هستند اما آیا یک ادیب و شاعر در این کشورها مطرح شده است؟ خوشبختانه در کشور ایران شاعران بزرگ زیادی وجود دارند که همچنان نامشان به دلیل قدرت قلمشان زنده باقی مانده است.
نظر شما