چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۰
شرفی خبوشان: از ظرفیت تاریخی برای خلق رمان بهره نمی‌بریم/ عبد‌اللهیان: مخاطب از قضاوت نویسنده در اثر بیزار است

محمد‌رضا شرفی خبوشان، نگارنده «عاشقی به سبک ون‌گوگ» در نشست بررسی این کتاب گفت: «از ظرفیت‌های تاریخی کشورمان برای خلق رمان کم بهره می‌گیریم.» حمید عبد‌اللهیان، منتقد ادبی نیز در این برنامه وجود قضاوت در این رمان را از نقاط ضعف اثر و سبب موضع‌گیری مخاطب نسبت به متن دانست.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) رمان «عاشقی به سبک ون‌گوگ» نوشته محمد‌رضا شرفی خبوشان، عصر گذشته، 11 آذر 1393 با حضور جواد افهمی و حمید عبد‌اللهیان در نهمین جلسه باشگاه کتاب فرهنگسرای انقلاب بررسی شد.

حمید باباوند، در این برنامه از نویسنده درباره چگونگی نوشته‌شدن این اثر و خلق این ایده پرسید و شرفی خبوشان توضیح داد: رمان مانند فرزندی است که وقتی متولد شد، در اختیار جامعه قرار می‌گیرد و نگارنده از آن فاصله می‌گیرد. در واقع نگارنده مشغول اثر تازه‌ای می‌شود و کتاب قبلی را به فراموشی می‌‌سپارد. حدود دو سال برای این کتاب وقت گذاشتم و از دشواری‌های کار این بود که وارد حوزه‌ نقاشی شده بودم که تخصصی در آن نداشتم.

نقاشان کتابم را نقد کنند
نگارنده «موهای تو خانه ماهی‌هاست» با اشاره به تحقیقات میدانی‌اش درباره نقاشی برای نوشتن «عاشقی به سبک ون‌گوگ» گفت: فکر می‌کنم وارد شدن به دنیای نقاشان و از نگاه آنها داستان را روایت کردن سبب تصویری شدن روایت کتاب می‌شود. باید نقاشان نظر بدهند که تا چه حد دنیای آنها را با زیر و زبر کلمات نشان داده‌ام.

وی سپس درباره اثر در دست تالیفش گفت: بر رمانی متمرکزم که شخصیت اول آن در دوره مشروطه زندگی می‌کند و انتخاب این موضوع به دلیل نگارش کتاب دیگری به نام «تقاص قرطاس»‌ است که آن هم در فضای مشروطه روایت می‌شود و اکنون مراحل چاپ را سپری می‌کند. در اختیار داشتن آرشیو، خاطرات و اسناد دوره قاجار سبب شد که حیفم بیاید از این فضا عبور کنم.

شرفی خبوشان دلیل پرداختنش به موضوع‌های تاریخی را پیوند رمان با تاریخ عنوان کرد و افزود: جدایی تاریخ از رمان محال است و باید آیینه تمام‌نمای تاریخ باشد و نویسنده گریزی از پذیرش این تسلط ندارد. چه بهتر که از این موضوع و ظرفیت بالای تاریخی کشورمان سود ببریم و نویسنده‌های رمان به استقبال تاریخ بروند. گمان می‌کنم هیچ کشوری چون ایران، با حوادث تاریخی مختلف و بسیار روبه‌رو نبوده باشد اما متاسفانه از چنین ظرفیتی کم بهره برده شده است و رمان مبتنی بر تاریخ کم داریم. برای نوشتن رمان‌های تاریخی از دوران قاجار پیشتر نخواهم رفت زیرا از سویی اطلاعات چندانی ندارم و از سوی دیگر، دوره قاجار، جذابیت فراوانی دارد.

وی ادامه داد: در رمان نمی‌توان تاریخ را جستجو کرد و فقط می‌توان تجربه زیسته انسان‌ها را خواند. مطالعه تاریخ یک کشور از راه رمان درست نیست اما می‌توان به دلیل لذت بردن ادبی، رمان تاریخی را خواند و انسان‌های مختلفی را از دل آن کشف کرد. من در آثارم به این دلیل به سراغ شخصیت‌های نمایان تاریخی نمی‌روم که گمان می‌کنم افراد کمتر شناخته شده هستند که تاریخ را می‌سازند. به زبان غیر مستقیم رمان اعتقاد دارم و برای همین به افرادی پرداختم که در حواشی تاریخ بوده‌اند.

نثر پخته «عاشقی به سبک ون‌گوگ»
جواد افهمی در این برنامه پس از تعریف بخش‌هایی از داستان، گفت: با نثر پخته و شاعرانه‌ای در «عاشقی به سبک ون‌گوگ» روبه‌روییم. با وجود آن‌که سبک رئالیستی و گاه ناتورالیستی بر بخش‌هایی از کتاب حاکم است، با نوعی عاشقانه آرام مواجهیم. فراز و فرود داستان بسیار است اما این امر، مخاطب را از حیطه آرام داستان بیرون نمی‌برد. عشق شخصیت اول در کتاب به تعالی می‌رسد. در پی هویت جویی است که به هویت‌یابی ختم می‌شود.

وی در بخش دیگری از سخنانش به نقد این رمان پرداخت و گفت: در «عاشقی به سبک ون ‌گوگ» از مزیت شکل‌گیری شخصیت‌های داستان در دل آن بهره می‌برد اما در فصل پایانی کتاب، با آن‌که با نثر فوق‌العاده‌ای روبه روییم، گویی فضای داستان، در خلاء شکل می‌گیرد. شاید از نظر ساختاری بهتر بود این فصل در جای دیگری از کتاب قرار می‌گرفت. راوی داستان در واقع مشخص نیست. از نظر محتوایی نگارنده کار خود را به خوبی انجام داده است اما از نظر فنی به نظر می‌رسد که فصل پایانی اندکی لنگ می‌زند.

حمید عبد‌اللهیان نیز درباره «عاشقی به سبک ون‌گوگ» گفت: کتاب را اثری جذاب دیدم و در مدت کوتاهی آن را خواندم. اثری از نویسنده جوان که باعث شدن نقد آن را بپذیرم. نثر خوب و انعطاف‌پذیر، روانشناسی خوب شخصیت‌ها، جذابیت روایت و شیوه بیان آن، تلفیق و پیش‌برد موفقیت‌آمیز عشق، سیاست و تاریخ، تسلط نویسنده بر فضای فرهنگی اثر شامل تهران، فضای روستایی قوچان و فضای نظامیان دوره پهلوی، دیالوگ‌های خواندنی اثر، در اختیار داشتن نبض مخاطب و جا به جایی شدن در زمان داستان از ویژگی‌های مثبت «عاشقی به سبک ون‌گوگ» است.
 
سپردن قضاوت به مخاطب
وی در نقد خود به «عاشقی به سبک ون‌گوگ» گفت: سیر داستانی کتاب نشان می‌دهد که به شخصیت‌های داستان ظلم رفته است. نویسنده نباید وارد قضاوت در بیان این ظلم می‌شد. داستان کتاب آن‌قدر آبستن حوادث مختلف بود که بتواند ظلم‌های دوره پهلوی را شرح دهد. باید مطمئن بود که مخاطب منظور اصلی نویسنده را در می‌یابد. شاید دلیل آن‌که علاقه‌مند به کتابخوانی کم شده است، همین باشد که نگارنده قصد قضاوت دارد و مخاطب موضع می‌گیرد.

این منتقد ادبی ادامه داد: به نظر می‌رسد نگارنده دغدغه جذب مخاطب را داشته است که از عوامل عشق و روشنفکری و سیاست بهره برده. ایرادی ندارد که نویسنده از این ابزار استفاده کند اما نباید مخاطب را به هر قیمت جلب کرد. به نظرم عاشقی به سبک ون‌گوگ نام این کتاب نیست. شاید نام‌هایی چون «دخمه» یا «حفره» برای کتاب مناسب‌تر بود زیرا جز در فصل های اول و دوم «عشق» را در کتاب نمی‌بینیم. همچنین نام‌گذاری فصل‌های سوم به بعد ارتباطی با متن آن فصل‌ها ندارد.

وی رها شدن شخصیت‌ها در داستان را مشکل دیگر این رمان دانست و با بیان این‌که از نظر روانشناسی سوژه خوبی در اختیار نویسنده بود که می‌توانست بهتر به آن پرداخته شود، افزود: «البرز» شخصیت اصلی کتاب، فرزند واقعی پدر و مادری طغیانگر است. انتظار نداریم که بر خلاف ژنتیک خود، آرام و خنثی برخورد کند. همچنین، شخصیت‌های خسرو‌خانی، البرز، ننه‌سوری و... در طی داستان رها می‌شوند. ایراد بزرگ فصل چهارم این است که راوی به ناگهان دانای کل می‌شود؛ در حالی که در فصل‌های اولیه راوی، اول‌شخص است.

عبد‌اللهیان با اشاره به دیالوگ‌های خیلی طولانی فصل‌های اول تا سوم گفت: دیالوگ‌های روستایی‌ها بهتر از سرهنگ است. سرهنگ در جایی پنج صفحه صحبت کرده است و بهتر بود گسستی در این بین اتفاق می‌‌افتاد. کندی تحرکات داستان در فصل‌های اول و دوم و سرعت آن در فصل چهارم نیز از ایرد‌های «عاشقی به سبک ون‌گوگ» است. کتاب از نظر به کارگیری علایم نگارشی هم اشکال‌هایی دارد.

وی در دیگر نقد‌های خود به این کتاب اظهار کرد: گاهی در داستان به شیوه دایرة‌المعارفی توضیح داده شده است. بهتر بود این توضیح در زیرنویس کتاب می‌آمد. همچنین داستان گاهی دچار ابهام است. تولد معجزه‌گونه شخصیت اول داستان، تکیه بیش از حد بر حوادث داستانی و سهولت در وقوع تصادف، از دیگر ضعف‌های داستان است. به نظر می‌رسد که گاهی شخصیت‌ها برای آن‌که نویسنده از دست آنها خلاص شوند، از متن داستان حذف شدند. با این حال، «عاشقی به سبک ون‌گوگ» را کتابی خواندنی می‌دانم و به دوباره خواندن آن مشتاقم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها