جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۰
کتاب استاد و دانشجو با ادبیات مشترک

روح‌اله باقری، عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه شهید باهنر کرمان، معتقد است علاقه و اشتیاق دانشجو به کسب علم و دانش و نوع تعامل بین استاد و دانشجو در تولید مشترک کتاب با اهمیت است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – روح‌اله باقری: بحث درباره چالش‌های احتمالی تعامل استاد و دانشجو در فرایند تولید کتاب به‌عنوان ابزار حوزه پژوهش ریشه در چند موضوع مختلف دارد؛ بنابراین کار مشکلی به نظر می‌رسد. دلیل اصلی این مشکل این است که فرایند تولید کتاب به عواملی که چندان بر یکدیگر تاثیرگذار نیستند بستگی دارد چراکه قدرت اجرایی و سازوکار مشخص و مدونی در خصوص تأثیرگذاری و تاثیرپذیری یکی بر دیگری وجود ندارد یا اگر هم وجود داشته باشد لابه‌لای مباحث دیگر گم می‌شود؛ بنابراین بررسی این حوزه نیازمند چشمان تیزبینی است تا به درستی روابط این فرایند را تشخیص دهد.     
 
البته نوع رشته‌ای که این تعامل در آن شکل می‌گیرد نیز موثر است و در رشته‌های علمی گوناگون شکل‌های متفاوتی دارد. به‌عنوان مثال نوع تعامل در حوزه علوم سازمانی و اجتماعی با نوع حوزه فنی و مهندسی متفاوت است. با در نظر گرفتن نکاتی که مطرح شد سعی می‌شود تحلیلی آسیب‌شناسانه در این خصوص ارایه شود.
  در تعامل بین استاد و دانشجو، از جمله نکاتی که  در لابلای بوروکراسی اداری موجود در دانشگاه و اجتماع گم شده و نادیده گرفته می‌شود، علاقه و اشتیاق دانشجو به کسب علم و دانش است. این علاقه و اشتیاق در لابلای روزمرگی دانشجویان گم می‌شود، البته نباید در ایجاد این تعاملات از مباحث تعاملاتی استاد و دانشجو غافل شد. چراکه استاد و دانشجو در گام نخست باید بتوانند ادبیات همدیگر را بفهمند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به درک مشترک برسند البته این مورد در میان دانشجویان دوره دکترا به خوبی انجام می‌شود که آن هم ناشی از نسبت پایین تعداد استاد به تعداد دانشجویان دوره دکترا در هر رشته در دانشگاه‌ها می‌شود که این نشان از کیفیت بالا و کمیت پایین است.

البته به‌تازگی وزارت علوم با جذب مازاد بر ظرفیت دانشجویان دکترا روبه‌رو است که به طور قطع این جریان اگر به همین روال ادامه یابد ما شاهد نفوذ مشکلاتی ناشی از این معضل به ارتباط استاد و دانشجو در این مقطع نیز خواهیم بود. از دیگر معضلات، عدم همگرایی پروژه‌های گوناگون تحقیقاتی اساتید است که در انتهای چند پروژه تحقیقاتی منجر به تالیف و یا حتی ترجمه کتاب نمی‌شود. فقدان همگرایی، این آسیب را به بدنه علمی کشور می‌زند که موجب هدر رفت انرژی استاد و دانشجو می‌شود. البته از منظر دنیای چاپ کتاب و بازار تقاضای کتاب هم باید به این موضوع نگریست. تصور را بر این بگیرید که همگرایی در حوزه‌های پژوهشی در سازمان‌های ایرانی وجود داشته باشد و استاد و دانشجو نتیجه تعامل خود را در انتها به چند پروژه مرتبط به کتاب تبدیل کنند. آنگاه نخستین مشکلی که با آن روبرو می‌شوند انتشارات است،

استاد و در مجموع دانشگاه به کتاب، به‌عنوان یک کالای فرهنگی و علمی اما ناشر به کتاب به‌عنوان یک کالای تجاری می‌نگرد و کتاب به ثمن بخس «کمترین و نازلترین ما به‌ازا» در اختیار ناشر قرار می‌گیرد و استاد صرفا به نیت چاپ اثر که در عرصه دانش و علم، نیازی را از تشنگان علم برطرف نماید این کتاب را چاپ و منتشر می‌کند،

در مقابل ارزش معنوی اثر استاد هیچ‌گونه عایدی مادی برای استاد ندارد بلکه در برخی از مواقع استاد باید منبع مالی چاپ اثر را نیز تامین کند، طبیعی است که استاد ناگزیر، به سمت چاپ کتاب‌هایی برود که بیشتر جنبه درسی دارد و به‌صورت جزوات دانشگاهی در اختیار دانشجویان قرار مي‌گیرد.

در انتها خاطرنشان می‌شود که در تبدیل خروجی پژوهش‌ها به کتاب که خود به‌عنوان یکی از خروجی‌های تعامل استاد و دانشجو در پژوهش‌های علمی به حساب می‌آید، معضلاتی چند وجود دارد از جمله مشکلات روزمرگی دانشجویان. با توجه به مشکلات موجود در جامعه، فقدان همگرایی پژوهش‌های دانشگاهی، در خط سیر نامشخصي که این هم ناشی از سردرگمی سازمان‌ها و صنایع کشور در خصوص شناسایی مشکل و تئوریزه کردن چالش‌های خود است و همچنين مشکلات و حواشی چاپ کتاب، استاد عطایش را به لقایش می‌بخشد و ترجیح می‌دهد نتایج پژوهش‌های گوناگونی را به جای چاپ یک کتاب در چندین عنوان مقاله در نشریات گوناگون علمی و پژوهشی داخل و خارج از کشور چاپ کند که در سیر ارتقای استاد و دانشجو اثر بیشتری دارند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها