دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۱
چرا علوم اجتماعی ما نسبتی با جامعه ندارد؟ /علوم اجتماعی کارآمد تکیه‌گاه فلسفی می‌خواهد

حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در همایش «فلسفه و اجتماع» گفت: جامعه ما مسلمان است و حکیمان مسلمان بسیاری داریم اما علوم اجتماعی پیوندی با حکمت اسلامی ندارد به همین جهت است که نمی‌تواند نسبت خودش را با جامعه پیدا کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران امروز دوشنبه 10 آذر 93 طی سخنانی در همایش «فلسفه و اجتماع» گفت: علامه طباطبایی در کتاب تفسیر «المیزان» نخستین کسی بوده که به گونه‌ای نظام‌مند درباره فلسفه اجتماع سخن گفته است. البته از قدیم فارابی در کتاب‌های مختلفش درباره فلسفه اجتماع سخن گفته اما آن را با نظام‌مندی مطرح نکرده است.
 
وی با طرح پرسش‌هایی درباره فلسفه و اجتماع ادامه داد: در این حوزه 4 دسته پرسش شامل پرسش‌های هستی‌شناختی، پرسش‌های معرفت‌شناختی، پرسش‌های روش‌شناختی جامعه و پرسش‌های ساحت‌شناختی جامعه مطرح می‌شود.
 
وی در ادامه به پرسش‌های هستی‌شناسی اشاره کرد و گفت: در این باره سؤال‌های بسیاری مطرح می‌شود از جمله این که آیا جامعه، مابه‌ازای خارجی دارد یا خیر؟ اگر جامعه از افراد مختلفی تشکیل شده، آیا واقعیت دیگری به نام جامعه وجود دارد؟ سؤال دیگر این است که آیا اصالت از آن جامعه است یا خیر؟
 
وی افزود: اصالت فرد و جامعه از سه معنای حقوقی، روان‌شناختی و فلسفی قابل بررسی است. معنی اصالت حقوقی این است که غیر از مصالح فرد، می‌توانیم از مصالح جامعه هم نام بریم و اگر این دو با یکدیگر برخورد داشته باشند ارجحیت بر کدام است؟
 
وی با اشاره به معنای روان‌شناختی اصالت فرد و جامعه یادآور شد: در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا فرد، تاثیر همه‌جانبه از جامعه می‌گیرد یا خودش هم به عنوان فرد بر جامعه تاثیرگذار است.
 
به گفته خسروپناه درباره معنای فلسفی اصالت فرد و جامعه نیز پرسش‌هایی مانند این مطرح است که آیا بغیر از افراد، واقعیت دیگری به نام جامعه وجود دارد و اگر حقیقت آدم‌ها را به اراده انسان‌ها بدانیم آیا برایند اراده‌ها داریم؟
 
وی در بخش دیگری از سخنانش توضیحاتی درباره پرسش‌های معرفت‌شناختی جامعه مطرح کرد و گفت: این گونه سؤال‌ها را علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم مطرح کرده است که اصلی‌ترین آن ادراکات اعتباری است. مثل اعتبارات زوجیت، مالکیت و ... . این اعتبارات را مرحوم کمپانی در کتابی به نام «نهایة الدرایه» جمع‌آوری کرده است که کتابی اصولی است و برای نخستین بار بحث اعتباریات را به صورت منقح در علم فقه مطرح می‌کند. علامه طباطبایی این بحث اصولی را در قالب کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم وارد فلسفه کرد و شهید مطهری نیز آن را بسط و گسترش داد.
 
به گفته این استاد فلسفه، براساس اعتقاد علامه طباطبایی اعتباریات به دو دسته «پیش از اجتماع» و «پس از اجتماع» تقسیم می‌شود، بدین معنی که برخی از اعتباریات ــ مانند عدالت ــ حتی پیش از تشکیل جامعه هم مطرح بوده است. اما برخی از اعتباریات ــ مانند نظم ــ پس از تشکیل جامعه مطرح می‌شود.
 
وی ادامه داد: انسان‌ها برای برقراری اجتماع و عدالت اجتماعی نیاز به اعتبارات پس از اجتماع دارند. حال این سؤال مطرح می‌شود که منشأ این اعتبارات پس از اجتماع چیست؟ آیا عقل، شرع یا عرف منشأ این اعتبارات هستند و یا ترکیبی از هر سه این موارد منشأ این اعتبارات‌اند.
 
خسروپناه تاکید کرد: علامه طباطبایی در کتابش می‌گوید: ادراکات اعتباری با عقل و قوه خیال پیوند دارد و از این دو منشأ می‌گیرد.
 
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه درباره پرسش‌های روش‌شناختی جامعه گفت: در این پرسش‌ها این سؤال مطرح می‌شود که با چه روش‌هایی می‌توان سازمان‌های اجتماعی را شناخت؟ برای شناخت جامعه مطلوب، روش‌های متفاوتی از جمله روش اجتهادی وجود دارد بدین معنی که در این روش می‌توان بحث‌های سنت اجتماعی در قرآن را با امور بیرونی تطبیق داد و براساس آن مسائل را بررسی کرد. به طور مثال اگر در منطقه‌ای زلزله آمد براساس آیات قرآن می‌توان آن را به امتحان الهی و یا عذاب او مرتبط کرد.
 
وی ادامه داد: بخش دیگر از روش‌های اجتهادی این گونه است که از متون و کتاب‌های دینی مسائل جامعه را استخراج و عرضه کنیم. به همین دلیل است که علامه طباطبایی می‌گوید که هر دو سال یکبار باید یک تفسیر جدید از قرآن ارائه شود چرا که جامعه طی این زمان با پرسش‌هایی جدید روبه‌رو می‌شود.
 
این استاد فلسفه با اشاره به استنطاق متن دینی گفت: براساس استنطاق متن دینی، متن می‌تواند پرسش‌هایی را از جامعه بپرسد و پاسخ‌ها را از آن طلب کند.
 
خسروپناه در بخش پایانی سخنانش به پرسش‌های ساحت‌شناختی جامعه اشاره کرد و گفت: جامعه، ساحت‌هایی مختلف مانند فرهنگ، تمدن، سیاست، اقتصاد و ... دارد که می‌توان پرسش‌هایی درباره آنها را مطرح کرد. به طور مثال می‌توان پرسید که آیا فرهنگ، مابه‌ازای خارجی دارد یا خیر.
 
وی تاکید کرد: اگر امروزه علم دنیا را فراگرفته، از این روست که پشتوانه فلسفی داشته است و ما اگر بخواهیم علوم اجتماعی کارآمد داشته باشیم باید به فلسفه اتکا کنیم. در غیر این صورت با این مشکل مواجه شده‌ایم که با وجود فلسفه و حکمت اسلامی، علوم اجتماعی ما سر از جای دیگری درآورده است.
 
رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران همچنین گفت: جامعه ما مسلمان است و حکیمان مسلمان بسیاری داریم اما علوم اجتماعی، پیوندی با حکمت اسلامی ندارد. به همین جهت است که نمی‌تواند نسبت خودش را با جامعه پیدا کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها