سید عبدالجواد موسوی، روزنامه نگار و منتقد ادبی در یادداشتی انتقادی به برخی نقاط ضعف جایزه جلال اشاره کرد.
محدودیت ها و معذوریت هایی که لزوما بد و منفی نیستند اما لازمه یک نهاد دولتی هستند. پیوند زدن آن محدودیت ها و معذوریت ها با نام مردی که همه عمر با قوانین و چارچوب های از پیش تعیین شده جنگید و مدام علیه همه چیز حتی علیه خودش شورش می کرد به نوعی نقض غرض است.
اعطای صد و ده سکه طلا به برندگان آن هم در زمانه ای که بسیاری از اهل فضل در فقرو فاقه به سر می برند یعنی کج سلیقگی محض. یعنی بی اعتبار ساختن نام جلال. یعنی آگاهانه و یا ناآگاهانه جلال را بدنام کردن.
به اسم نویسنده ای که همه عمر جز برای دل سودایی خود قلم نزد و می گفت اگر می فروشی همان به که بازوی خود را اما قلم را هرگز.... صدو ده سکه بذل و بخشش کردن یعنی به تمسخر گرفتن همه عقاید او.
درست مثل آن هایی که از تصویر چریک ضدسرمایه داری ارنستوچه گوارا برای تبلیغ کالاهای تجاری استفاده می کنند. جلال یک نویسنده مستقل و ستیهنده و صادق بود اگر برگزار کنندگان جایزه جلال به نویسنده ای که چنین صفاتی داشته باشد جایزه بدهند ایرادی ندارد اما هم من خوب می دانم و هم شما که چنین نویسنده ای به دلایلی که برهمگان آشکار است نمی تواند چنین جایزه ای نصیبش شود. یعنی یک نهاد وابسته به دولت نمی تواند چنین معیارهایی را برای برگزیدگان درنظر بگیرد.
این است که چنین جایزه ای با روح جلال در تعارض است. اگر یک نهاد مستقل و مردمی چنین جایزه ای را برگزار می کرد من خیلی مشکلی نداشتم اما با توجه به این چیزهایی که خدمتتان عرض کردم این جایزه را از اصل و اساس مردود می دانم!
نظرات