سفر به تهران دیروز با کتاب «آن روزگاران تهران»
کتاب «آن روزگاران تهران» مجموعهای از سیاه قلمهای خسرو خورشیدی است که در 9 بخش به معرفی «فرهنگ عمومی تهرانیان قدیم-آداب، رسوم، اعتقادات و تفریحات در تهران دیروز»، «خیابانها، محلهها و برخی بناهای تهران»، «خاطرههای مذهبی»، «مدارس تهران»، «کافهها و قنادیهای تهران»، «رستورانهای تهران»، «تماشاخانههای تهران»، «سینماهای تهران» و «سفارتخانهها» میپردازد.
خسرو خورشیدی نویسنده و طراح سیاه قلمهای کتاب «آن روزگاران تهران» در ابتدای این کتاب در خصوص علت نگارش آن میگوید: دیر سالی است که به تدریس طراحی و معماری برای صحنه در تئاتر، سینما و تلویزیون در دانشکده سینما و تئاتر و پردیس دانشکده هنرهای زیبای تهران مشغولم، آنچه برایم جای تعجب دارد و باعث دلتنگی میشود شناخت نداشتن دانشجویان از شهر و شهرسازی تهران دیروز است. کتابهای بسیار خوب و جامعی در این چند سال از طرف پژوهشگران و اندیشمندان چاپ شده، اما آنچه انگیزه نوشتن این کتاب را در من افزون کرد این بود که وقتی از فضاهای شهری تهران در اواخر دوره پهلوی اول و سالهای دهه بیست و بعد از سالهای پس از کودتای بیست و هشت مرداد حرف میزدم دانشجویان پس از توضیحات من با نوعی ناباوری با موضوع روبرو میشدند که برایم بسیار ناراحت کننده بود، چون آنها حق دارند الگویی از وضعیت شهر در آن زمان را در اختیار داشته باشند تا به صحت حرفهای من یقین بیابند که آیا در تهران پس از سالهای ۱۳۱۰ تا اواسط دهه ۳۰ فضاها به این شکل که بیان شده بودهاست؟
او ادامه میدهد: شهری که باید بزرگ شود میشود، همانگونه که این اتفاق برای تمام شهرهای بزرگ و کوچک دنیا افتاده است. البته این تغییرات باعث شده تا با دقت بیشتری شخصیت، شناسنامه و ساختار شهر و حومه آن را حفظ کنند. در تمام شهرهای بزرگ دنیا اعم از شهرهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی با دیگر جاها این تغییرات به بدنه قدیمی شهر آسیب نمیرساند و حتی با ترفند و راهکارهای بهتر برای سالم ماندن بافت قدیمی و شناسنامه شهر آن را برای نسلهای آینده حفظ و تا حد امکان به همان صورت نگاه میدارند. به همین جهت است که امروز در بیشتر پایتختها و شهرهای مهم جهان، مرکز شهرها را که شناسنامه و شخصیت زنده تاریخ شهر هستند و البته به قدمت آن شهر نیز بستگی دارند به خوبی نگهداری میکنند. حالا این پیشینه میخواهد صد ساله یا دو هزار ساله باشد.
فرهنگ عمومی تهرانیان از دهه ۱۰ تا نیمه اول دهه ۳۰
خورشیدی در فصل اول کتاب «آن روزگاران تهران» با طراحیهایی که به روش اسکیس با قلم فلزی انجام داده است به معرفی فرهنگ عمومی تهرانیان قدیم، آداب و رسوم، اعتقادات و تفریحات در تهران دیروز میپردازد. در طراحی که در ابتدای کتاب به آن اشاره شده به معرفی دوره گردیهای کوچه و محلههای تهران (در دهههای ده و بیست و نیمه اول دهه سی) پرداخته است.
او در توضیح این طرح میگوید: در آن سالها به دلیل اینکه تنوعی در وسایل تفریحی بچهها وجود نداشت، وسایل بازی ارزان قیمتی در دسترس همه بود، در تمام تهران اسباببازی فروشیها منحصر به چند مغازه در خیابان اسلامبول و نادری بود. اسباب بازیهای توپهای والیبال و توپهای معروف به ماهوتی (تنیس) بود که بچهها توپ را به زمین میزدند و با فراز و فرود توپ شمارش میکردند. بعد بازیهایی نظیر پنج (هفت) سنگ، لی لی و یه قل و دو قل رواج داشت. دورهگردهایی نیز بودند که بر سر خود قفس بزرگ چوبی مینهادند و در آن انواع وسایل بازیهای رایج بچهها نظیر سوت سوتک، وق وق صاحاب و قارقارک میفروختند.
رواج «شهر فرنگی» در دهه ۲۰
در بیشتر محلههای تهران به ویژه در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ شهرفرنگی رواج داشت. شهر فرنگیها نیز درجهبندی یک و دو مانند سینما داشتند. در درجه یک آنها مدت زمان نمایش تصاویر یا عکس متحرک طولانیتر از درجه دو و یا سه بود. در ارزانترها از نور خورشید برای نورپردازی استفاده میشد ولی در درجه یک از چراغ قوه بهره میبردند. بچهها در کوچه پس کوچههای شهر همواره مشتریان پر و پا قرص شهر فرنگیها بودند.
مراسم عروسی نیز تا اواخر سالهای دهه بیست در تهران با رسم و رسوم خاصی برگزار میشد، در زمستان در حیاطهای بزرگ و جادار خیمه بزرگی برپا کرده و روی آن نیز الوار قرار میدادند. روی الوار نیز فرش پهن میشد. در تابستان هم همین کار را بدون خیمه انجام میدادند و در حیاط دیگری گاه نیز در حیاط همسایه بساط آشپزی راه میانداختند.
خیابانها، محلهها و برخی بناهای تهران
نگارنده این کتاب در بخش دوم آن بناهای تاریخی تهران را به تصویر کشیده است تا بیننده علاوه بر اطلاعاتی که توسط متنهای نوشته شده در کنار تصویر به دست میآورد تصویر آن را نیز ببیند.
میدان فردوسی
در این میدان مجسمهای که توسط پارسیان هندوستان برای بزرگداشت فردوسی ساخته و به ایران فرستاده شده بود نصب شد. در این مجسمه، فردوسی بر تشکچهای نشسته بود که آن را بسیار زیبا ساخته بودندۀ چون مجسمه در فضای بلندی نصب شده بود و به خوبی دیده نمیشد. پس از مدتی آن را به دانشگاه تهران مقابل دانشکده ادبیات منتقل کردند و مجسمه کنونی جایگزین آن شد.
محله پامنار
پامنار از محلههاي قدیم تهران با ویژگیهای خاص بود. در این خیابان علاوه بر ساختمانهایی زیبا با شیروانیهای فلزی انواع مغازههای مایحتاج عمومی نیز وجود داشت که نیازهای اهالی را برآورده میکرد.با تأسف با گسترش بیرویه تهران پامنار نیز ویژگیهای خاص خود را از دست داد و امروز یکی از شلوغترین محلهها و محل تجمع یراق و ابزار فروشان است.
خاطرههای مذهبی و اماکن متبرک
شاید بتوان بخشهایی از فرهنگ و آداب و رسوم تهرانیان دیروز را در اماکن مقدس و در میان خاطرههایی که از این مکانهای مذهبی داریم جستوجو کنیم. خورشیدی در بخش «خاطرههای مذهبی» برخی از این اماکن مقدس را به تصویر کشیده است.
امامزاده قاسم
امامزاده قاسم از امامزادههای خاص اطراف تهران است که در جاده دربند و در حوالی گلاب دره از بهترین نقاط شمیران قرار دارد. این نقطه زمانی از خوش آب و هواترین مکانهای تهران بود اما با تأسف امروز نه از دره چیزی به جای مانده و نه از گلاب بویی. این امامزاده در سالهای دهه ۳۰ و ۴۰ شکوه و زیبایی خاصی داشت. فضایی دلباز و زیبا با حیاطی قشنگ که همانند یک تراس مشرف به دامنه شمیران و تهران بود.
تماشاخانههای تهران دیروز
خورشیدی در این بخش به معرفی تماشاخانههای تهران قدیم پرداخته که به برخی از آنها اشاره میکنیم؛ «سینما رکس» در سال ۱۳۲۵ مالک سینما ایران که یاکوبسون نام داشت و از مهاجران ارمنی-روسی ساکن ایران بود. دو سینمای دیگر به اسامی رکس و دیانا در خیابان شهرضا بنا کرد که گفته میشد نام این دو سینما را از اسم دخترانش برگرفته است.
«سینما ایران» در سال ۱۳۱۸ خورشیدی با نمایش گوژپشت نتردام افتتاح شد. در این اثر سینمایی «مورین اوهارا» (بازیگر و خواننده ایرلندی سینما) و «چارلز لافتون» (بازیگر آمریکایی) بازی میکردند. پیش از سال ۱۳۲۰ تماشای فیلمهایی اینچنین برای کودکان و کمتر از چهارده سالگان ممنوع بود. فیلمهای مجاز برای این سنین فیلمهایی بودند که تمهای عاشقانه نداشته باشند.
«سینما تهران» هم در نیمه دوم دهه ۱۳۱۰ ساخته شد. نخستین بار نامش پالاس بود که در دنباله کافه و هتل پالاس مشهور تهران ساخته شده بود. در دوران پهلوی اول نامش تغییر یافت و بدل به تهران شد. اما نام هتل تغییر نکرد و هنوز نامش بر بقایای بازمانده از هتل وجود دارد که بر دیواره خیابان اسلامبول با چوب بریده شده (هتل پالاس) دیده میشود. «سینما متروپل» در ابتدای خیابان لالهزار نو، یکی از سینماهای مجلل و مدرن آن روز تهران در سال ۱۳۲۶ گشایش یافت. نام این سینما متروپل بود با معماری بسیار خوب که متأسفانه در اثر بی توجهی در همین اواخر از بین رفت.
رستورانهای تهران قدیم
این هنرمند در بخشی دیگر از این کتاب به معرفی رستورانهای تهران قدیم پرداخته که برخی از آنها عبارتند از «کافه رستوران باغ شهرداری (کافه بلدیه)» این کافه رستوران که به کافه شهرداری شهرت داشت محل آن در چهار راه ولیعصر و تقاطع خیابان انقلاب و ولیعصر بود. در میانه آن ساختمانی دو طبقه و زیبا با سقفهای بلند بود که در طبقه دومش تراسی بسیار بزرگ با سقف بسیار پوشیده با ستونهای زیبا شکل گرفته که فضای بالای آن را شیروانی پوشانده بود.
«کافه پارس» هم ترکیبی از معماری شرقی - غربی داشت. در اول خیابان لالهزار پایین نیز ساختمانی با چنین شکلی ولی با خطوط بیشتر غربی توسط بلژیکیها ساخته شده بود که بعداً به تئاتر گیتی تبدیل شد. ساختمان این کافه دو نما در خیابان لالهزار نو و استانبول داشت که با پنجرههای بسیار زیبا و نقش برجسته و کاشی کاریهای فوقالعاده این ساختمان به تدريج خراب شد. یک جواهر فروشی با برداشتن درهای زیبای طبقه همکف آن را به شکل یک دژ آهنی در آورد که ارتباطی با طبقه بالای آن نداشت. در خیابان لالهزار به ویژه در سالهای دهه ۱۰ و 20 هجری شمسی بناهایی ساخته شد که از شاهکارهای معماری دوران خود بودند. از بناهای زیبای آن مجموعه گراند هتل را باید نام ببریم که از میان رفتن آن واقعاً تأسف بار بود.
خسرو خورشیدی در بخشهای دیگر کتاب به معرفی مدارس تهران، کافهها و قنادیهای تهران، سینماهای تهران و سفارتخانههای تهران دیروز پرداخته است.
چاپ مجدد کتاب «آن روزگاران تهران» اثر خسرو خورشیدی در ۳۷۶ صفحه مصور با طراحی جلد آزاده عسگری در شمارگان ۲۰۰۰ جلد و قیمت ۶۹ هزار تومان در سال ۱۳۹۳ توسط انتشارات کتابسرا منتشر و روانه بازار نشر شده است.
نظر شما