«هفده دقیقه حرف حساب» برگزار شد
با ابعاد تاریک خود در سفر آشنا می شویم/پیشنهاد پاینده به داستاننویسان
یکی از خاصیتهای سفر برای نویسندگان آن است که با خلق اثر درباره سفر، به مخاطب خود سیر در ابعاد تاریک درون را نشان میدهند. این خلاصهترین نتیجهای بود که از صحبتهای محمدعلی اینانلو و دکتر حسین پاینده و سیامک گلشیری در جلسه «قلم در جاده» حاصل شد.
اینانلو با اشاره به جمله «کسانی که وطن گسترده دارند، سفر زیاد میروند» گفت: من دقیقا چهار میلیون کیلومتر سفر زمینی در ایران داشتهام. این آمار را به شکل دقیق بیان میکنم، زیرا با هر ماشینی که خریداری میکنم فقط 400 هزار کیلومتر سفر میروم. پس از آن، اگر اتومبیلم از دره سقوط نکرده باشد، یا سیل آن را از بین نبرده باشد، دستی بر سر رو رویش می کشم و بازنشستهاش میکنم. اکنون من یازدهمین اتومبیل خود را دارم.
این مستندساز، به عنوانی درباره ایران اشاره میکند، که از نظر او غلو نیست و حتی مقالات و سخنرانی ها و برنامه های مختلفی را با این عنوان ارائه داده است و میگوید که ایران جهانی است در یک مرز. این عبارت حاصل تجربیات مردی است که به قول خودش، حداقل سه پنجم دنیا را از آمریکای شمالی و جنوبی گرفته تا آفریقا و آلاسکا دیده است.
اینانلو، فرهنگ ایرانی را شفاهی میداند و میگوید: اگر من نیز به فرهنگ شفاهی پایبند نبودم و تنبلی نیز نداشتم، سفرنامههای زیادی را نوشته بودم. گرچه اکنون درصدد آماده کردن کتابی هستم که ماجرای ورود خانوادهای اتریشی به ایران است. هر یک از افراد این خانواده در ایران به سراغ علایق خاص خود می رود. دختر خانواده به سراغ هنر ایرانیان می رود و پسر خانواده که ورزشکار است، دنبال شناخت طبیعت میرود. تا کنون حدود 100 صفحه از این کتاب نوشته شده و مقدمات دیگر آن نیز آماده است.
البته از نظر اینانلو، ایرانیان از ابتدا فرهنگ شفاهی نداشتند، بلکه تمایل آنان به کتبی نوشتن، آن هم از نوع سختش یعنی روی سنگ بوده است و برخی سفرنامههای ما روی همین سنگنوشتهها حک شده است. و این سنگنگارهها، بعد از هزاران سال، هماکنون نیز با ما سخن میگویند.
اینانلو سخنان خود را به اشاره به کشفیات دکتر یوسف مجیدزاده به پایان برد. به گفته وی، این استاد باستانشناسی، در مطالعات اخیر خود به این نتیجه رسیده که خط را برای نخستین بار ایلامیها ابداع نکردند، بلکه ابداع خط به دست ایرانیان بوده است.
سخنران دوم جلسه «قلم در جاده» حسین پاینده بود که درباره نسبت سفرنامهنویسی با ادبیات داستانی سخن گفت. او سخنرانی خود را با طرح سوالاتی از قبیل «آیا سفرکردن برای نویسنده داستان کوتاه و رمان ضروری است؟» و «آیا نویسنده باید مشاهدات خود را عینا بیان کند؟» آغاز کرد و گفت: سفر از دیرباز در ادبیات جهان، جایگاه مهمی داشته و حتی اهمیت آن را میتوان در بررسی اسطورهها یافت. سفر در گونه ادبی، استعارهای از تحول، دگرگون شدن و تغییر است. سفر به مناطقی که تاکنون آنها را ندیدهایم، در اصل، سفر به جنبه های تاریک درونمان است که ما را به شناخت بیشتری از خود سوق میدهد. در ادبیات کهن ما نیز سیر و سلوک شکلی از همین تحول روحی و روانی وجود دارد. پس رابطه تنگاتنگی بین سفر و خودشناسی دیده میشود.
از نظر این منتقد ادبی، در متن غیر ادبی یعنی در سفرنامهها، سر و کار ما با واقعیتهای عینی و ثبت کردن آنهاست تا خواننده موقعیت آن مکان را بهتر بشناسد. نویسنده سفرنامه نیازی نیست که افکار خود را در متن درآمیزد و حتی دیدگاههای خاص خود را به خواننده القا کند بلکه مهمترین هدف او تجسمسازی درست است.
او سپس به ویژگیهای خاص نویسندهای که از سفر بهره برده، اشاره کرد و گفت: نویسنده میخواهد با سایه روشنهای کلام به فضاسازی دست بزند و احساس خواننده را برانگیزد و مکان در اثر او علاوه بر قدرت تجسمسازی، به استعارهای از انسانها و روابط آنها تبدیل میشود.
این مدرس دانشگاه در ادامه سخنرانی خود نگاهی به رمان «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشی گورو، با ترجمه نجف دریابندری داشت و جنبههای مختلف و معنادار مطرحشده در این رمان، از جمله سفر از شرق به غرب، باران، چتر، دور شدن از خود واقعی را شرح داد.
پاینده با اشاره به قدرت سفر در آشنایی انسان با ابعاد تاریک درونش گفت: به نویسندگان سفارش می کنم که حتما به سفر بروند و حتما از مشاهداتشان یادداشتبرداری کنند. این تجارت منجر به نوشتن رمانهای در خور خواندن خواهد شد.
سومین سخنران جلسه، مهدی قزلی بود. او سخنان خود را با مثالهای متعدد در چند محور اصلی مطرح کرد. وی از ضرورت عرضه خود به تجربه گفت: بهترین راه کسب تجربه، سفر است که میتواند پنج حس آدمی را به کار گیرد. البته باید این تجربهها را ثبت کرد و نه آنکه صرفا درگیر کسب تجربه شد.
وی درباره ضرورت سفر به بومهای وطنی و جغرافیایی گفت: سفر به مناطق مختلف میتواند ما را در تولید داستان بومی یاری کند. در چنین سفرهایی، ما با تجربیاتی مواجه میشویم که صرفا برآمده از زندگی بومی هستند.
او سخنان خود را با اشاره به این موضوع که سفر باید جزو سبک زندگی یک نویسنده باشد، به پایان برد.
آخرین سخنران جلسه «قلم در جاده»، سیامک گلشیری بود. او متنی را که از پیش آماده کرده بود، قرائت کرد. گلشیری متن خود را با نگاه تاریخی به اهمیت سفر در متون ایرانی آغاز کرد و با خاطرهای از سفر شخصیاش به «هشت بهشت اصفهان» که جرقه نوشتن رمان «آرش و تهمینه»را برایش فراهم کرده بود، به پایان برد.
نظر شما