خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) یازدهم مهر یادآور خاطره تلخی است، روزی که ایران یکی از استادان بیبدیل و دانشمندان برجسته خود را از دست داد؛ دکتر یحیی ماهیار نوابی، استاد گرانقدر دانشگاه تهران که با انـتشار پژوهشنامه موسسه آسيايی و گنجينه دستنـويسهای پهلوي و پژوهشهاي ايراني در 57 هفت مجلد٬ در معرفي فرهنگ ايـران بـه جـهانيان خدمت ارزندهاي کرد.
مرحوم نوابي٬ طی سفرهايی که به اقصی نقاط جهان کرده بود به مرور٬ کتابهاي تخصصي مورد علاقه خود و نسخه اصل يا تـصويري مـقالات مـعتبر درباره فرهنگ ايران را فراهم کرد و مجموعههاي آنها را٬ به تفکيک موضوع٬ مـجلد ساخت. اين مجموعهها بعدها به منابعي گرانبها براي تحقيقات ايراني تبدیل شد.
ماهیار نوابی جامعالاکناف بود
ماهیار نوابی بر بیشتر علوم اشراف داشت. در عین آن که میتوانست درباره یک واژه اوستایی حرف بزند، همان موقع میتوانست مثالی از فرخی بیاورد و در عین حال، اشعاری از وصال شیرازی بخواند و به مقاله یک ایرانشناسی انگلیسی یا آلمانی ارجاع دهد و همه این صحبتها با موضوع مورد بحث مرتبط بود.
حُسن خلق داشت و مردمدار بود و همین امر او را که پیشینهای غیر آذری داشت، در میان آذریها از محبوبیت فراوانی برخوردار کرد تا جاییکه وقتی از تبریز بار سفر بست، دانشجویان و همکاران علمیاش جلسه وداعی برای وی ترتیب دادند و اشعاری برای او سرودند.
تحصیلاتش را در خارج از کشور سپری کرد اما در عین حال به ادبیات فارسی بسیار مسلط بود و به همین دلیل، پشتوانه ادبیات فارسی را با ادبیات و زبانهای باستانی به هم آمیخته و از او یک استاد موفق ساخته بود. به علاوه بر زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی بسیار مسلط بود.
از درخت آسوریک تا مجموعه مقالات پروفسور بیلی
نوابی از معدود دانشمندانی بود که تا حرف تازهای نداشت، دست به قلم نمیبرد. بههمین دلیل، آثار او اگرچه از نظر کمی زیاد نیست اما از نظر علمی بسیار شاخص است. برخی از مهمترین این آثار از این قرارند:
منظومه «درخت آسوریک» شامل متن پهلوی، آوانوشت، ترجمه فارسی، فهرست واژهها، یادداشتها و مقدمهای درباره این اثر کهن، همچنین، ترجمه مقاله و. ب. هنینگ درباره این منظومه با عنوان «شعری به زبان پهلوی»
«کتابشناسی ایران»، شامل 10 جلد که جلد نخست آن، در سال 1347، به همت بنیاد فرهنگ ایران منتشر شد و جلدهای دیگر آن را (تا جلد نهم)، سالهای بعد تا 1371، بنیاد فرهنگ ایران و سپس مرکز مطالعات فرهنگی منتشر کرد. این مجموعه ارزشمند، که استاد نوابی 40 سال از عمر خود را صرف تدوین آن کرد، در بردارنده حدود یکصد هزار عنوان مقاله و کتاب، به ترتیب موضوعی، درباره فرهنگ، تاریخ، ادیان و هنرهای سرزمین ایران است.
نوابی درباره گردآوری و تنظیم این کتاب مینویسد: «گردآوری این فهرست را در سالهای 1328 و 1330، که در لندن و گوتینگن بودم، آغاز کردم. در آن زمان، آگاهی بیشتر خویش از پژوهش دانشمندان را، کوشیدم تا فهرستی، تنها از مقالههایی که درباره ایران باستان نوشته شده است گرد کنم و کردم آنچه توانستم. در سال 1336 که بنا به دعوتی، برای آشنایی بیشتر به آموزش و پرورش آمریکایی سالی را در آن کشور گذراندم باز کار پیشین را دنبال کردم... در همین سال جناب آقای تقیزاده... در نیویورک بودند و چون بر کار من آگاهی یافتند مرا تشویق بلکه اغوا فرمودند که این فهرست را شامل همه کتابها و مقالههایی که درباره ایران، چه پیش از اسلام و چه پس از آن است بکنم. در آغاز این کار خرد و آسان مینمود ولی آنچنان که مینمود نبود، چنانکه اکنون پس از دوازده سال... جلد نخست این فهرست منتشر میشود.»
«گنجینه دستنویسهای پهلوی و پژوهشهای ایرانی» در 57 مجلد شامل چاپ تعدادی از نسخ خطی موجود در کتابخانههای پارسیان هند، به زبانهای پهلوی و اوستایی، که اغلب آنها برای نخستین بار چاپ شده است. از این 57 مجلد، دو جلد آن (جلدهای 39 و 51) به مجموعه مقالات پرفسور ریچارد فرای و یک جلد آن (جلد 50 به گردآوری نگارنده) به مجموعه مقالات نوابی اختصاص دارد. در تدوین این آثار که بیش از پنج سال به طول انجامید، دکتر دستور کیخسرو جاماسبآسا نیز همکاری داشت و با سفر به ایران و آوردن شماری از نسخههای خطی موجود در کتابخانه کامای بمبئی، مقدمات کار را فراهم ساخت. بقیه مراحل کار، طی سفر نوابی و دستیارش به هندوستان، برای تهیه فیلم از برخی نسخههای خطی دیگر متعلق به کتابخانههای پارسیان هند، به انجام رسید و با تلاش شبانهروزی، کار تهیه این گنجینه نفیس و ارزشمند پایان یافت. جلد اول این مجموعه در سال 1354 و جلد پایانی در 1358 منتشر شد.
«یادگار زریران» شامل متن پهلوی، ترجمه فارسی، واژهنامه و توضیحات این کتاب، که یکی از آثار بسیار کهن به زبان فارسی میانه است و بنا به نظر دانشمندان ایرانشناس در اصل به زبان پهلوی اشکانی بوده و سپس به فارسی میانه بازنویسی شده، شاید اولین تعزیه و یا نخستین تراژدی ایرانی باشد که برای ما باقی مانده است.
«مجموعه مقالات پروفسور بیلی» دکتر نوابی به پروفسور بیلی، ایرانشناس نامدار انگلیسی، اعتماد و احترام بسیار داشت و مجموعه مقالات وی را پس از کسب اجازه فراهم کرد تا به چاپ برساند.
خاطرات شاگرد از استاد
دکتر ژاله آموزگار، استاد برجسته فرهنگ و زبانهای باستانی، که روزی از شاگردان دکتر ماهیار نوابی بود، در مراسم یادبودی که پنجسال پس از درگذشت وی برگزار شد، خاطراتی را از این استاد گرانقدر بیان کرد که ذکر آن در این گزارش خالی از لطف نیست.
آموزگار از روزهای آخر زندگی استاد میگوید: «او با دخترش در خیابانهای سوئد قدم میزد و درباره فلسفه هیولا سخن میگفت که ناگهان نشست و تمام شد. دو روز بعد در گذشت و به گفته پزشکان سوئدی شمع وجودش به پایان رسید.»
دکتر ژاله آموزگار که از سال 1335 تا 1338 شاگرد دکتر ماهیار نوابی در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز بود، درباره او میگوید: «او نخستین استادی بود که با دانشجو روابط صمیمانه برقرار میکرد تا آن جا که در حیاط دانشگاه با دانشجویان پینگپونگ بازی میکرد. اما صمیمت او به گونهای بود که ذرهای از احترام و اعتبار او کم نمیکرد. خود او هم از استادانش به خصوص پروفسور والتر برونو هنینگ، با احترام یاد میکرد.»
آموزگار از طنزگویی زندهیاد ماهیار نوابی میگوید: «زمان امتحانات که همکلاسیها از من میخواستند تقلب برسانم و من هم جواب سؤالات را میگفتم، دکتر نوابی همیشه میگفت خانم آموزگار لطفا بلند فکر نکنید. او اولین کسی بود که به علاقه من و شوهرم پی برد که در کلاسهای او شکل گرفت و همین موضوع را دستاویز شوخیهای جالبی با ما قرار داده بود.»
درختها ایستاده میمیرند ...
ماهیار نوابی در دهم دی ماه 1291 در شیراز و درمیان خانوادهای قشقایی متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در شیراز و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون و دبیرستان البرز گذراند. پس از اخذ مدرک لیسانس ادبیات، دوره دکتری آن رشته را نیز در 1325 در دانشگاه تهران به پایان برد و پایاننامهاش را درباره کتیبه بغستان (بیستون) نوشت. سال بعد با درجه دانشیاری در دانشکده ادبیات تبریز به تدریس پرداختن و پس از دو سال برای فراگرفتن زبانهای باستانی ایران به اروپا رفت و در سالهای 1949-1951 در مدرسه زبانهای شرقی دانشگاه لندن نزد پروفسور هنینگ زبانهای کهن ایران را آموخت و یک سال نیز در دانشگاه کوئینگن آلمان به آموختن زبانهای تخاری و ترکی کهن پرداخت.
پس از بازگشت به ميهن٬ نخست با همان سمت دانشياری و سپس درجه استادي به خدمت در دانشگاه تبريز ادامه داد و مدتي دراز٬ افزون بر آموزش زبـانهای بـاستانی ايران در آن دانشگاه٬ رياست دانشکده ادبيات را نيز عهدهدار بود. در سال ٬١٩٥٧ برای آشنايی بـا شـيوه اداره دانشگـاهها و دانشکـدههاي آمـريکا٬ بـراي مـدت يک سـال بـه دانشگاههای کلمبيا و مينياپوليس آمريکا اعزام شد. پس از بازگشت از اين سفر علمی٬ تا سال ١٣٤١ همچنان رياست دانشکده ادبيات را بر عهده داشت.
در خردادماه اين سال٬ با عنوان رايزن فرهنگی ايران در پاکستان٬ به آن کشور رفت و دو سال و نيم اين وظيفه فرهنگی را عهدهدار بود. پس از بازگشت از پاکستان٬ به سمت استادی زبانهای کـهن ايــران٬ در دانشگـاه تـهران بـه تـدريس پـرداخت و پس از چـندی٬ بـه ريـاست گـروه زبانشناسی و فرهنگ و زبانهای باستانی ايران در آن دانشگاه انتخاب شد.مدت چهار سال در اين مقام بود و در سال ٬١٣٥٢ به درخواست خودش٬ بازنشسته شـد. امـا٬ در همان اوان٬ با عنوان مشاور رئيس دانشگاه شيراز و رئيس موسسه آسيايي٬ که پروفسور پوپ بنيانگذارش بـود٬ روانـه شـيراز شـد و تـا سـال ٬١٣٥٨ در شيراز بود. در اين مدت٬ بخش آموزش موسسه آسيايی را فعال کرد و دو رشته کارشناسي ارشد تاريخ و فرهنگ ايران و فرهنگ و زبانهاي باستاني ايران را در آن موسسه داير کرد.
ماهیار نوابی سرانجام در یازدهم مهرماه 1379، دور از وطن و هنگامیکه برای دیدار فرزندش به سوئد سفر کرده بود، براثر ایست قلبی، بدرود زندگی گفت و همانگونه که خود آرزو داشت، همچون درختان، نه در بستر بلکه ایستاده و برپا از دنیا رفت.
نظر شما