"نمایشنامه "نیلوفر آبی "در پنج بخش (مجلس)، تدوین شده است. در این نمایشنامه، تنها دو شخصیت ایفای نقش میکنند. فوئونگ جوان در شبی برفی در راه مانده، هیچ امیدی برای زنده ماندن ندارد، تا این که راهبی، او را یافته، به معبد میبرد و از او پرستاری میكند. فوئونگ پس از بهبود، عاشق راهب میشود و راهب که به عقاید خود پایبند است، میخواهد آخرین مرحله سلوک را بپیماید. فوئونگ از راهب میخواهد تا برای آخرین مرحله سلوک که همانا پرورش انسان زاهد است، خود وی را تربیت کند. بدین ترتیب او یکایک مراحل را از ابتدا تا انتها از راهب میآموزد و در آخرین گام که قربانی کردن بر او واجب میگردد، عزیزترین فرد زندگیاش ـ راهب ـ را قربانی میکند.
اجرای نیلوفر آبی در تئاتر فجر هفدهم و اجرای عمومیاش سال 77 بود و پس از آن حمید امجد فعالیت بیشتری را در صحنه تئاتر ارائه کرد که آن نمایشها در حد همین نیلوفر آبی نبود اما هر یک به نوعی آثار مطرحی برای خالقش به شمار میآمدند. او پس از آن موفق به اجرای نمایشهای کمدی شب سیزدهم، مهر و آیینهها، پستوخانه، زائر و بی شیروشکر شد. نمایشهایی که نگاه او به تئاتر ملی را برملا میساخت و در ادامه بهرام بیضایی از او چهره ای وفادار به چهارچوبهای نمایش سنتی و بهره گیری از آن و تلفیق با تئاتر غرب برای بنیاد نهادن تئاتری کاملا ایرانی و ملی ارائه میکرد. به همین خاطر از او در دو جشنواره آیینی و سنتی تقدیر شد و دو اثر پستوخانه و زائر برگزیده اعلام شد و همچنین بنیاد بین المللی گفتگوی تمدنها از او برای تمام دستاوردهای نوین فرهنگیاش تقدیر کرد.
پاتوق اسماعیل
امجد پس از شیروشکر اعلام کرد دیگر پا به صحنه نمیگذارد اما دست از نوشتن نمایشنامه برنداشت چراکه همچنان دست به قلم بود و ما شاهد خواندن آثاری از او بودیم که یکی از موفقترین آنها همانا نمایشنامه پاتوق اسماعیل آقا بود که در سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۹۰ منتشر شد. این متن موفق به دریافت «جایزه روزی روزگاری» به خاطر بهترین نمایشنامه در سال ۱۳۸۸ و جایزه کانون نمایشنامهنویسان ایران به خاطر بهترین نمایشنامه در سال ۱۳۸۹ شد. بنابراین میتوانست همچنان بر حضور پر رنگش در عرصه تئاتر تاکید کند بی آنکه بخواهد از نزدیک و در مقام کارگردان حضورش بر صحنه را نمایان کند.
حضور در صحنه
در فاصله سالهای 76 تا 80 او سردبیر مجله صحنه شد که یکی از بهترین دوران خود را نیز سپری کرد چرا که در آن مباحث کارآمد و دقیقی مطرح شد. هر چند دبیر بخش تئاتر مجله دنیای تصویر علی معلم هم بود. پس از این حضور امجد در مطبوعات کمرنگ شد. به جز گاهنامه دفترهای تئاتر دیگر هرازگاهی میشد از قلم او مطلبی را در مطبوعات سراغ گرفت. یکی از بهترین متنهایش در اعتماد ملی به عنوان دفاع از بهرام بیضایی و فیلم وقتی همه میخوابیم چاپ شد. روزهایی که عده ای آگاهانه و عامدانه و پیرو فرمایشی مشخص درصدد نابودی و حذف بهرام بیضایی دست به قلم شده بودند، امجد بر آن شد تا پاسخی در خور تأمل بدهد و در عین حال روشنگری درباره این هجمه ی بی رحمانه را به فرجامی نیک منجر سازد.
فعالیت مطبوعاتی حمید امجد از تابستان ۱۳۶۴ در قالب همکاری با «ماهنامهٔ فیلم» و با نگارش نقد فیلم آغاز شد. از آن پس، او دورههای همکاری کوتاه و بلندی با نشریات فرهنگی و هنری، مانند «گزارش فیلم» (دورهٔ اول)، «دنیای تصویر»، «نقد سینما»، «صنعت سینما» و... داشتهاست. همچنین از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ سردبیر «فصلنامهٔ صحنه» (تخصصی تئاتر) بود و همزمان دبیر بخش تئاتر «دنیای تصویر».
فعالیتهای پژوهشی امجد
امجد در سال 78 کتاب پژوهشی تئاتر قرن سیزدهم را در نشر نیلا منتشر کرد که در نوع خود پژوهشی قابل استناد و مرتبط با دوره قاجار است که بیانگر سرآغاز ورود تئاتر به مفهوم غربیاش در سرزمین ما است. امجد جایزه پژوهش برگزیده سال برای «تئاتر قرن سیزدهم»، در روز جهانی تئاتر ۱۳۷۹ را دریافت کرد. این کتاب در سالهای 81 و 85 تجدید چاپ شد. یکبار دیگر هم در تکمیل همین پژوهش موفق به انتشار کتاب حکام قدیم، حکام جدید در سال 79 توسط انتشارات نیلا شد که در واقع گردآوری و ویرایش سه تئاتر از مویدالممالک فکری ارشاد بود.
فراموشی و شکستن سکوت
فراموشی نمایشنامه ای از امجد است که آن را نشر نیلا در سال ۱۳۹۲ منتشر کرد. نمایش «بیشیر و شکر» آخرین نمایش حمید امجد است که سال ۱۳۸۳ به صحنه رفت؛ از آن زمان، امجد در تئاتر ایران فعالیت اجرایی نداشته اما روز 29 دی 91 سکوت حرفهای و به تعبیری قهر خودخواسته را شکست و نمایشنامهای را با عنوان «فراموشی» در تالار شمس موسسه فرهنگی هنری «اکو» خواند. محمد چرمشیر در این روز به یاد ماندنی گفت: هر زمان که حمید امجد درباره تئاتر حرف زده یا چیزی نوشته است بسیار از او آموختم و حال بسیار خوشحالم این قهر خودخواسته را با تئاتر مملکت شکسته است و میدانم هر وقت چیزی بنویسد چیزی به تئاتر این مملکت اضافه میشود و دریغ که در این سالها ما از او دور بودیم و او هم از ما دور.
حمید امجد هم در ابتدا توضیح داد: زمانی که از سوی موسسه با من صحبت و بنا شد نمایشنامهای بخوانم، گفتم دوست ندارم از متنهای قدیمیام باشد و ترجیح میدهم یکی از نمایشنامههایم را که ناتمام مانده به پایان برسانم و در این برنامه بخوانم. طرح نمایشنامه «فراموشی» متعلق به سال 85 است، این نمایشنامه هم جزو متنهایی است که در این سالهایی که کار نکردهام آن را به پایان نرساندم؛ چون وقتی قرار نیست نمایشنامهای را اجرا کنیم، انگیزه برای نگارش آن کمتر میشود و گرفتاریهای دیگر نمیگذارد که متن نمایشی کامل شود.
سه خواهر و دیگران
حمید امجد با روخوانی بخشهایی از نمایشنامه تازهاش «سه خواهر و دیگران» در برج میلاد در مردادماه 93 گفت: همانگونه که از نام این نمایشنامه مشخص است، بنیان این متن از نمایشنامه «سه خواهر» نوشته چخوف گرفته شده است. آثار چخوف این امکان را میدهند که برخی از درونمایههایش را برجستهتر کنیم و نمایشنامه من شامل ترکیب نمایشنامه «سه خواهر» با چند متن دیگر از چخوف مانند «باغ آلبالو» است؛ چرا که برخی از عناصر نمایشنامهام را از این اثر گرفتهام. البته در این متن ارجاعی هم به جهان نمایشنامه «شاهلیر» اثر شکسپیر داریم.
برگردان متون بیگانه
حمید امجد همواره سعی کرده که در زمینه نوشتن تجربههای متفاوتی را پیش روی مخاطبانش قرار دهد. یکی از این تجربهها پرداختن به ترجمه متون انگلیسی است. او در مقام مترجم برای نخستین بار «دکّهٔ بین راه» نوشته سام شپارد را به فارسی برگرداند و از طریق نیلا در ۱۳۸۳ منتشر کرد. این متن در سالهای ۱۳۸۹، ۱۳۸۵ تجدید چاپ شده است. او همچنین نمایشنامه وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمیخواست نوشته جویس کرول اوتس را در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۰، دانوب نوشته ماریا ایرنه فورنس در ۱۳۸۷ و ۱۳۹۲ و حرف حرف حرف، نوشته دیوید آیوز در ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ برگردان و منتشر کرده است.
اجرای نمایش
امجد تاکنون به طور همزمان موفق به نویسندگی و کارگردانی 9 اثر نمایشی شده است که عبارتند از: تراژدی آقای قانع ـ ۱۳۶۸، قضیهٔ تراخیس ـ ۱۳۶۸، زارون ـ ۱۳۷۳ و ۱۳۷۶، نیلوفر آبی ـ ۱۳۷۷، پستوخانه ـ ۱۳۷۸، شب سیزدهم ـ ۱۳۷۹، مهر و آینهها ـ ۱۳۸۰، زائر ـ ۱۳۸۲، و بیشیر و شکر ـ ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳.
از دیگر آثار منتشر شده امجد میتوان از این آثار نام برد: مجموعه داستان عکس دسته جمعی 1393، فیلمنامه آزمایشگاه 1391، نگین (دو نمایشنامه شامل «نگین» و «سرنخ») ـ نیلا ـ ۱۳۸۴، زندگی خصوصی ـ نیلا ـ ۱۳۸۴ (فیلمنامه)، بیشیر و شکر ـ نیلا ـ ۱۳۸۳، ۱۳۸۵، ۱۳۸۹، ۱۳۹۳ (نمایشنامه)، زائر ـ نیلا ـ ۱۳۸۲ و ۱۳۹۰ (نمایشنامه)، گردش تابستانی (دو نمایشنامه شامل «گردش تابستانی» و «هوای پاک») ـ نیلا ـ ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، مهر و آینهها ـ نیلا ـ ۱۳۸۰ (نمایشنامه)، شب سیزدهم ـ نیلا ـ ۱۳۸۰ و ۱۳۸۷ و ۱۳۹۱ (نمایشنامه)، پستوخانه ـ نیلا ـ ۱۳۷۸ و ۱۳۸۱ (نمایشنامه)، میان اشباح ـ پیراسته ـ ۱۳۷۶ (فیلمنامه)، نیلوفر آبی ـ روشنگران ۱۳۷۵ و نیلا ۱۳۸۱، ۱۳۸۸ (نمایشنامه)، بادبانها و سه نمایشنامهٔ دیگر (چهار نمایشنامه شامل «خرس»، «محبس»، «زارون» و «بادبانها») ـ روشنگران ـ ۱۳۷۴، خیانتشدهها (مجموعه داستان) ـ نجوا ـ ۱۳۷۰، قضیهٔ تراخیس ـ نشر زلال ـ ۱۳۶۹ و نیلا ۱۳۸۲ (نمایشنامه) و تراژدی آقای قانع ـ نشر زلال ـ ۱۳۶۸ (نمایشنامه).
زندگی و فعالیتهای دیگر
حمید امجد نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، پژوهشگر تئاتر، کارگردان تئاتر، کارگردان سینما و مدرس تئاتر است. حمید امجد در هفتم آذر ۱۳۴۷ در تهران زاده شد. او آخرین فرزند یک خانوادهٔ ششفرزندی و بزرگشدهٔ محلهٔ نارمک (محلهای در شرق تهران) است. حمید امجد دانشآموختهٔ رشتهٔ سینما در مقطع کارشناسی از دانشگاه صداوسیما، پژوهش هنر در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری از دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۷۶ انتشارات نیلا با گرایش تخصصی ادبیات و هنر و به مدیریت و صاحبامتیازی همسر امجد، ژیلا اسماعیلیان، تأسیس شد. از همان زمان تا امروز امجد در مقام سرویراستار با این انتشارات همکاری دارد. حمید امجد از سال ۱۳۷۳ در دانشگاهها و مراکز آموزشی مختلفی همچون دانشگاه تهران، دانشگاه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه سوره، مؤسسه فرهنگی و هنری کارنامه، به تدریس نمایشنامهنویسی و درسهای دیگری در زمینه تئاتر و سینما پرداخته است. او همچنین در زمینه رادیو، تلویزیون و سینما نیز فعالیتها در خور تاملی داشته است که آخرین ساخته وی فیلم آزمایشگاه بوده است.
او در زمینه بازیگری نیز تجربههایی داشته که از جمله آنها میتوان به «مسافران»(۱۳۷۰)، «گاهی به آسمان نگاه کن»(۱۳۸۱)، «بی شیر و شکر»(۱۳۸۸)، «اینجا شهر دیگری است»(۱۳۹۰) اشاره کرد.
نظر شما