مریم مشرّف در این نشست اظهار کرد: از دیرباز میان خلاقیت و نقد، نوعی تنش وجود داشته است؛ یعنی کسانی که در حوزه خلاقیت کار می کنند (نویسندگان و شاعران) چندان از عملکرد منتقدان راضی نیستند.
وی با ذکر مثالی گفت: چنان که «چخوف» می گوید: «نویسندگان و شاعران مانند اسبی هستند که منتقد مگسی است که بر صورت این اسب نشسته است.» یعنی نیش کلام منتقد را مزاحم کلام هنرمند بیان میکند.
مشّرف ادامه داد: متاسفانه منتقد وارد موشکافی هایی می شود و مسائلی را مطرح می کند که چندان دلخواه نویسنده و هنرمند نیست؛ آیا با این حساب باید از نقد دست کشید؟ منتقدان ادبی در این باره می گویند «در نقد هم برای خواننده و هم برای پدیدآورندگان فواید بسیاری است.»
این صاحبنظر عرصه نقد با اشاره به فواید نقد برای نویسندگان، افزود: نویسندگان در اثر نقد، با دیدگاه های دیگران نسبت به آثارشان آگاه می شوند. همچنین آنها در اثر نقد، به نقاط قوت و ضعف آثارشان پی می برند و می کوشند در چاپ های بعدی آثارشان به تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف خود اهتمام ورزند.
مشرّف در ادامه سخنانش، گفت: نقد، پدیدآورندگان را به تفکر و تعقل درباره آثارشان وادار می کند تا در راستای ارتقای سطح کیفی آنها گام بردارند.
وی عنوان کرد: خوانندگان نیز در اثر نقد، بر زوایای مختلف اثر اِشراف پیدا میکنند. این نوع اِشراف فراتر از حد برداشت لحظه ای از اثر است؛ بنابراین، ما ناگزیر هستیم در حوزه ادبیات جایی را برای نقد در نظر بگیریم.
این نویسنده با اشاره به ملاک سنجش و نقد آثار اظهار کرد: منتقدان گاه آثار را از منظر این که آیا نویسنده یا شاعر در اثرشان، اعتقاداتشان را بیان کرده اند و یا این که مقتضیات اجتماعی زمان خود را ارائه کرده اند، بررسی میکنند. در این حالت، منتقدان آثار را از نظر این که آیا اثر نویسنده بُرد اخلاقی دارد و این که آیا جامعه را به سمتی سوق می دهد، ارزیابی میکنند.
مشرف افزود: در مقابل این نوع نقد، نقد دیگری نیز وجود دارد که به آن نقد صورت یا زیبایی اثر می گویند؛ این نوع نقد کاری به محتوای اثر ندارد بلکه متوجه آرایه ها و زیبایی های صوری اثر ادبی است.
وی یادآور شد: در نقد نوع نخست (نقد محتوایی اثر) منتقد به این که «چه چیزی گفته شده است» توجه دارد اما در نقد نوع دوم (نقد صوری) به این که «چگونه گفته می شود» توجه دارد. البته نوعی دیگر از نقد وجود دارد که تلفیقی از نقد محتوایی و نقد صوری است.
مشرف ادامه داد: پیروان نقد لغوی افرادی اند که متوجه صورت ادبی هستند و آن را از منظر صحت لفظ می سنجند و درست بودن اثر را از لحاظ ساختمان دستوریاش مطالعه میکنند.
این نویسنده در ادامه سخنانش گفت: پیروان نقد فنی به آرایه هایی که در اثر است و به تخیلات، تشبیهات و استعارات متن و به موسیقی کلام توجه میکنند.
وی با بیان این که توصیف با نقد تفاوت دارد، اظهار کرد: در نقد باید کلام را از توصیف به نقد عبور داد. متاسفانه غالب نقدهایی که انجام می شوند، در مرحله توصیف باقی می مانند؛ این موضوع از کاستی های نقد به شمار میآید.
این صاحبنظر عرصه نقد افزود: از دیگر مکتبهای مهم نقد که همواره در دنیا طرفدارانی داشته و در دوران مدرن نیز طرفدارانش بیشتر شده است، مکتبی است که در اثر ادبی دنبال محتوای والایی نیست بلکه میگوید اثر باید خودش زیبا، باشکوه و جلال باشد.
مشرف توضیح داد: کسانی که به محتوای اثر توجه میکنند همواره می گویند «نویسندگان و هنرمندان باید به درد جامعه توجه کنند و برای حل آنها راهکارهایی را ارائه دهند.»؛ تقریبا در تمام ادوار، این دیدگاه در نقد ادبی غالب بوده است.
وی اظهار کرد: اگر ملاک نقد را همانطور که افلاطون می گوید، حقیقت جویی و رواج عقلانیت بدانیم، پس افلاطون تمام نمایشنامههای زمان خود را بی ارزش میداند.
مشرًف در پایان سخنانش گفت: ارسطو نیز که شاگرد افلاطون بود می گوید «نویسنده و هنرمند کسی است که راه نیکبختی را پیش پای انسان بگذارد، جلو پستیها را بگیرد و قهرمانان خوب همواره پیروز شوند وگرنه جامعه از اصل اخلاق ناامید میشود.»
نظر شما