خبرگزای کتاب ایران (ایبنا) – مالک خواجهوند: باز نشر کتابهای غلامحسین ساعدی پس از گذشت سالهای طولانی، با طرح جلدهایی جدید همراه شده است. «شبنشینی با شکوه» و «ترس و لرز» دو اثر قدیمی این نویسنده است که با طراحی جلد بهزاد خورشیدی به بازار نشرعرضه شده است.بهزاد خورشیدی طراح و گرافیست با سابقهای است که سردبیری چندین مجله سینمایی و کاریکاتور را در دهه های 70 و 80 بر عهده داشت. او سه سیمرغ از جشنواره فیلم فجر را در بخش پوستر دریافت کرده است.
وی همچنین در سال 1372 برای طرح جلد کتاب «فیلمنامه تاریخ سینمای ایران» نوشته محمد تهامی نژاد» به عنوان طراح برگزیده انتخاب شد. خورشیدی چند سالی است در زمینه طراحی جلد کتاب فعالیت جدّیتری را در پیش گرفته است. «بوسیدن روی ماه» نوشته همایون اسعدیان و «یه حبّه قند» نوشته رضا میرکریمی از جدیدترین آثار او در زمینه طراحی جلد هستند. همچنین طراحی کتاب «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» نوشته پوران درخشنده که به پیشنهاد بهزاد خورشیدی کتاب شده نیز تازهترین کتاب اوست.
نشر نگاه که تاکنون کتابهای بسیاری از غلامحسین ساعدی منتشر کرده،از سال گذشته تصمیم به باز نشر این کتابها با طرح جلدهایی متفاوت گرفت و این کار به بهزاد خورشیدی سپرده شد.
«شب نشینی با شکوه» و «ترس و لرز» دو مجموعه داستان از غلامحسین ساعدی، از جمله تازهترین کتابهای نشر نگاه است که طرح روی جلد آنها را خورشیدی کار کرده است.
داستانهای غلامحسین ساعدی بسیار مورد توجه سینماگران ایران بوده و تاکنون چند اقتباس هم از چند داستان او انجام شده است. طرح جلد این کتابهایِ نشر نگاه، با اتکّا به تصویر و چهرهپردازی انجام شدهاند و به همین دلیل کم شباهت به پوسترهای سینمایی نیستند. نظرات طراح جلد این کتابها را در قالب مصاحبهای درباره این رویکرد سینمایی او در طراحی جلد جویا شدیم.
در طراحی کتابهای غلامحسین ساعدی چه مواردی را در نظر داشتید؟
شناخت من از غلامحسین ساعدی به فیلم گاو داریوش مهرجویی و کتاب عزاداران بیل برمیگردد اما همکاری با نشر نگاه فرصت خوبی برای بازخوانی آثار ساعدی را برای من فراهم کرد. بدون تردید ساعدی ازمهمترین قصه نویسهای ادبیات مدرن بعد از صادقهدایت است.
فضای سوررئالیستی، وهم و خیال درقصههای او سیال است و سیرحوادث داستانهایش درعین حال در بستری ملموس و قابل باور قرار گرفتهاند. داستانهای او همچون هدایت ضمن دارا بودن اتمسفری پُرکشش، مخاطب را درگیر و گرفتار خود می کنند و درپایان، با تعلیقی خودآگاه، تا مدتها بر ذهن و جان خواننده اثری تکاندهنده باقی میگذارند. همه این عناصر بصری و تصاویرِ بِکر آنها، دستمایه طراحیهایم شدهاند.
این عناصر در کتابهای ساعدی به شکلی کاملا تصویری نوشته شدهاند. گویی ساعدی این قصهها را برای سینما و تئاتر مینوشته است. بیدلیل نبود که داریوش مهرجویی به شدت با ساعدی اُنس و الفتی نزدیک داشت. واقعا جای نویسنده ای خلاق در ادبیات و سینمای ما خالی است.
با توجه به اینکه طرح جلد این کتاب کم شباهت به پوسترهای سینمایی و به ویژه پوسترهای دهه 40 یا 50 نیست و با توجه به اینکه از آثار ساعدی اقتباسهای خوبی در سینمای ایران شده، آیا این شباهت اتفاقی بوده یا به آن فکر شده است؟
بیگمان حضورم در طی همه این سالهایی که از نزدیک مشغول پوسترسازی برای سینما بودهام و شناختی که ازفضای قصههای ساعدی داشتم، عاملی شده تا جنس کارهایم برای این کتابها به سمت هرچه تصویریتر شدن و ارائه گرافیکی خاصتر سوق پیدا کند. ضمن آن که، این نوع گرافیک متعلق به دوره و زمان خاصی نیست و هنوز در جهان برخی گرافیستها، در سبکی با همین حال و هوا طراحی میکنند.
من از گذشته تا به امروز، هرگاه فضایی برای کارهایی متفاوتتر یافتهام، لحظهای تردید را جایز ندانسته و به دلمشغولیهای اصلیام پرداختهام. به عنوان نمونه فیلم اعتراض مسعود کیمیایی از مهمترین کارهای گذشتهام است که به خواسته مسعود کیمیایی و با الهام از اثر استاد ممیز، طراحی کردم.جالب آنکه این پوستر را جناب ممیز پسندیدند و همان زمان در اولین دوره دوسالانه گرافیستهای ایران جزو کاندیداهای دریافت جایزه شد.
مهمترین برداشتی که از این کتابهای ساعدی داشتید و در طراحی آنها موثر بوده، چیست؟
طرح روی جلد دو کتاب «شب نشینی با شکوه» و «ترس و لرز» را بر اساس داستان اول هر یک از این کتابها انجام دادم.
اصولا برای طراحی روی جلد، کتاب را میخوانم تا به فضای کتاب نزدیک شوم. البته استثنا هم وجود دارد، گاهی مفهوم و مضمون کلّی کتاب را با اشاره به نوع و کارکرد کتاب و بی آنکه ازقبل کتاب را خوانده باشم، طراحی میکنم. مثلا سایه هراس و هولی که در کتاب ترس و لرز غلامحسین ساعدی وجود دارد کافی بود تا عناصر اضطراب کاراکتر اصلی قصه را به تصویر درآورم.
همکاری شما با نشر نگاه آیا پیش از این کتاب سابقهای داشته؟ آیا به شما پیشنهاد شد یا اینکه خودتان طرحتان را ارائه کردید؟
عباس پژمان که مترجمی بسیار تواناست، طراحی جلد کتاب «جوانی» را که از همین نشر نگاه منتشر شده است، به من سپرد و ظاهرا مدیران نشر نگاه از طراحیام برای کتاب «جوانی» راضی بودند. این مساله زمینه آشنایی و ادامه همکاری من با نشرنگاه شده است.
به طور کلی در مورد تغییر طرح جلد کتابهایی که تجدید چاپ میشوند چه نظری دارید؟ آیا این کار را ضروری میدانید؟ این تغییرات چه تاثیری در میزان مخاطبان کتابهای قدیمی خواهند داشت؟
هر ایده و حرکتی که منجر به نزدیکی مخاطب با کتاب شود پسندیده است. تجدید چاپ یک کتاب فرصتی است که ناشر جرات به خرج دهند تا تغییراتی را در ظاهر کتاب اعمال کند. به یقین برای هر تغییر باید به یک جمعبندی و هدف ایدهال درشکل و شمایل کتاب رسید تا از این منظر مخاطبان تازهتری را بتوان جذب کرد.
در مورد روی جلد کتاب منتشر شده در سالهای اخیر چه نظری دارید؟
خوشبختانه هنوز ناشران با تجربه و با دانش، با طراحان حرفهای همکاری دارند و طی سالهای اخیر، جلد و ظاهر کتابها بسیار چشمنواز و استاندارد ارائه میشوند. همین مساله به معنای قدمی رو به جلو برای صنعت نشرکتاب است.
نظر شما