سه‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۷
یک شاعر از صدهزار، بلبل می‌شود/ یادداشت اکبر اکسیر

اکبر اکسیر در یادداشتی که برای ایبنا ارسال کرده، نوشته است: مانند مثلی ترکی که می‌گوید از هر هزار تخم گنجشک یک بلبل در می‌آید! از هر 100 هزار شعرنویس، به ندرت اتفاق می‌افتد که یک شعرنویس خودش را نشان دهد...

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-اکبر اکسیر- شاعر: اگر بخواهیم پی جوی مصداق مثل ترکی‌ما در حال حاضر شویم، به این نکته می‌رسیم که نهادها هیچ‌گونه سرپرستی‌ای به چنین موضوعی ندارند. در این روزگار به هیچ ناشری نمی‌توان گفت چرا فقط به فکر جیب مبارکی و پول از جوان‌ها می‌گیری و کتابشان را چاپ می‌کنی؟

اغلب کتاب‌های شعر با سرمایه شاعر، با رد و بدل شدن چند چک ناقابل یا چه بسا به دلیل دستپاچگی شعرنویس بی خبر از همه‌جا، دفعتاً و به صورت نقدی چاپ می‌شود. شمارگان این کتاب‌ها هم خنده‌دار است... مثلاً 500 نسخه و 300 نسخه! این‌ها یعنی مشکل تازه شروع می‌شود... شاعری که هنوز «تین‌ایجر» است، پس از چاپ کتابش به گدایی فروش می‌افتد. سعی می‌کند کار شاقی را که کرده به همه نشان دهد و در ساده‌ترین شکل به این فکر می‌افتد که کتاب‌هایش را تک تک از طریق پست به دوستان و آشنایان بفرستد؛ چرا که ناشر بعد از چاپ کتاب، همه را در کارتون قرار می‌دهد و می‌گوید: «بفرمایید؛ تقدیم شما!» و کرایه حمل و نقلش هم پای خود شاعر است یا خودش این کار را انجام می‌دهد!

به گمانم این مسایل مشکلات موجود صنعت نشر و توزیع است که در ظاهر امر هیچ باعث و بانی‌ای هم ندارد. راستش را بخواهید هیچ کس کتاب کم‌حجم را به خاطر سود اندکش و این‌که لابه‌لای کتاب‌های دیگر گم می‌شود، برای پخش قبول نمی‌کند. سال‌ها پیش وقتی انتشارات «کتاب زمان»، «مروارید» یا «نیل» کتابی را منتشر می‌کردند، بلافاصله با توزیع مناسب و قوی به شهرستان‌ها می‌رسید و کل ایران متوجه می‌شد که نخستین کتاب فلان شاعر منتشر شده است. دانشجوها و روشنفکران جامعه به گوش هم می‌رساندند که فلان کتاب چاپ شده و بدو برو آن را تهیه کن. این در حالی است که با شرایط موجود همین کتابفروشی‌های محله‌های مختلف که در واقع «نوشت افزارفروشی» اند، با فروش کتاب نمی‌توانند روی پای خودش بایستد و گردش مالی داشته باشد.

در همین آستارای خودمان یک کتابفروشی هست که صرفاً کتاب می‌فروشد. شاید قبول نکنید اگر بگویم بهترین کتابفروشمان که صاحب همین مغازه باشد، از اول تابستان کتاب‌هایش را به حراج گذاشته و قصد تخلیه کتاب‌های مبارک را از مغازه‌اش دارد.

نخستین اثری را که از من کار شد، انتشارات امیرکبیر با یازده هزار تیراژ چاپ کرد و در آن وقت بلافاصله در تمام شهرستان‌ها توزیع شد. انتشارات امیرکبیر در اغلب شهرستان‌های بزرگ و مهم نمایندگی داشت و پخششان خیلی قوی بود. آن کتاب با یازده هزار تیراژ به سرعت فروش رفت. حق التألیف کتاب را هم با 10 تومان قیمت پشت جلد در دو قسط به من پرداخت کردند. هم کتابم را در کتابفروشی‌ها می‌دیدم هم پولش توی جیبم بود... فکرش را بکنید!

در شرایط موجود انتشارات مروارید را به عنوان ناشری که هنوز وارد چنین معاملاتی نشده، قبول دارم. مروارید نزدیک به نیم قرن سابقه دارد. یعنی اگر مسیر شعر امروزمان را در نظر بگیرید با غول‌های شعر امروز، شعر نیمایی و شعر سپید کار کرده. از این حیث ناشر معتبری است و حق‌التألیف کتاب‌ها را به سرعت به شاعر و نویسنده‌اش پرداخت می‌کند و کتاب را از طریق پخشی‌های خودش و کسانی که در تهران و شهرستان‌ها عامل توزیع‌اند، به شهرستان‌های می‌کشاند. اگر همه نسخه‌های کتاب در چاپ اول فروش رفت، از چاپ دوم به بعد پنج درصد به حق‌التألیف شاعر و نویسنده اضافه می‌کند.

این‌ها گرچه برای نویسنده و شاعری که یک عمر زحمت می‌کشد، چیزی نیست اما عامل تشویق است. در واقع شاعر در انزوای خودش می‌نشیند و حاصل دو سه سال از عمر خودش را با 60 یا 70 شعر به بازار عرضه می‌کند.

در نقطه مقابل شاعران «پرینتی» هم زیاد داریم... کسانی که مانند زیراکس شعر چاپ می‌کنند و کسی هم از ساز و کار آن‌ها اطلاع دقیق و درستی ندارد. مردم نمی‌دانند باید کتاب خوب را از کجا و از دست چه کسی بخرند و در بهترین حالت گول نام‌های بزرگ را می‌خورند و وقتی هم با ناشر صحبت می‌کنیم، می‌گویند ما به حرمت نام بزرگ ایشان کتابشان را چاپ کرده‌ایم و همه کتاب‌هایشان در انبار مانده است.

فصل فصلی است که می‌توانیم بگوییم کتاب پزان است و خبری از خریدار و رونق بازار به چشم نمی‌خورد... شاید با رسیدن فصل پاییز و باریدن نخستین باران‌ها باز همین محافل بی رونق شعری تکانی بخورند و چند شعر خوب بخوانیم. مساله کتاب به ویژه کتاب شعر در ایران به امان خدا رها شده، در حالی که می‌توان حوزه شعر را آسیب‌شناسی کرد و به حل معقول مشکلات در این زمینه رسید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها