علیرضا قزوه در ابتدای این برنامه اظهار کرد: واجب است راویان واقعی برخی واقعیات دهههای 30 و 40 را روایت کنند تا نسل جدید بداند در این دوران چه گذشته است. دورانی که روشنفکری بیداد میکرد و من در گفتوگویی که جلال آلاحمد با گلابدرهای انجام داده بود و آن را خواندم متوجه شدم او چه زخمهایی از این جریان داشت. او خود را از حلقه سوسیالیستها خارج کرده بود و برای این کار چه توهینهایی که نشنید و یکی از کسانی که این وقایع را درست روایت کرده، محمود گلابدرهای است.
وی درباره آشناییاش با گلابدرهای توضیح داد: سال 1380 من مدیر مرکز ادبی فرهنگسراهای تهران بودم. آن زمان آیتالله زم مسئولیت فرهنگی هنری شهرداری تهران را برعهده گرفته بود. یادم هست آن روزها اگر نویسندهای جلسهای داشت، مبلغی حدود چهار یا پنج هزار تومان برای هرجلسه به او میدادند. نخستین بار عبدالجبار کاکایی بود که گلابدرهای را به ما معرفی کرد و گفت از خارج آمده است.
مدیر مرکز آفرینشهای هنری حوزه هنری اضافه کرد: او روحیات خاصی داشت. به عنوان یک معلم میخواست بچههارا جمع کند و تجربیات گذشته را در اختیارشان بگذارد. او دیسیپلین چندانی نداشت و حتی وقتی برای حضور روی سن از او دعوت شد به جای پله، از وسط سن بالا پرید. ما جلسات داستانی را هم در فرهنگسرای بهمن برگزار کردیم.
سراینده «مولا ویلا نداشت» با بیان اینکه گلابدرهای سالها در آمریکا حضور داشت، افزود: او میخواست خاطراتش را از این سالها در10 جلد تدوین کند اما ناشر تنها به اندازه دو جلد سرمایهگذاری کرده بود و اگر یک ناشر جدی بود، قطعاً 10 جلد آن را منتشر میکرد. به هر حال این کتاب با اسم «هوم لسی» که باب میل گلابدرهای هم نبود منتشر شد.
وی ادامه داد: او راوی سادهای بود و نویسنده مردمی و شاگرد و همراه جلال آلاحمد به حساب میآمد. او روحیاتی داشت که برخی نویسندگان انقلاب مانند سیدحسن حسینی و میرشکاک آنرا داشتند. روح نا آرامی که خیلی با روزگار سخت کنار میآمد و بیشتری تاثیر را روی روزگار خود و روزگاران دیگر گذاشت.
قزوه با انتقاد از برخی رفتارها در تشییع پیکر سیمین بهبهانی، گفت: در روزگاری که سوت زدن در تشییع سیمین را میبینیم. باید یکی به ما بگوید چه اتفاقی افتاده؟
این شاعر ادامه داد: گلابدرهای با خیلی چیزها وداع کرد. او زندگی راحتی نمیخواست. در روزهای سرد زمستان در ماشین میخوابید که این موضوع باعث بیمار شدن او شد. زمانی که او سرپناه مناسبی نداشت، میخواستیم منزلی 40 یا 50 متری برایش بگیریم اما شاید به دلیل مناعت طبع از ما قبول نمیکرد.
وی با بیان این که او هم طعم صراحت لهجه گلابدرهای را چشیده است، اظهار کرد: من از وجود او و درکنار بودنش لذت میبردم. او نویسنده بود که چیزهایی واقعی را میدید که ما نمیدیدیم. در روزگاری که خیلیها استطاعت فکری او را ندارند، کتابشان به چاپهای متعدد میرسد اما برخی کتاب های او هم به دلیل بیپرواییاش منتشر نشد.
قزوه درباره زندگی گلابدرهای گفت: او خیلی مردمی زیست و با فقر دست و پنجه نرم کرد. امیدوارم با این برنامه او را از عسرت و غربتی که در آن است، بیرون آوریم. اگر برایش زندگی خوبی فراهم کرده بودیم، حالا باید مراسم بزرگداشتش را برگزار میکردیم.
دومین نکوداشت محمود گلابدرهای، شب گذشته با حضور برخی چهرههای فرهنگی در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد. گزارش تکمیلی این مراسم به زودی در ایبنا منتشر میشود.
نظر شما