مجید راستی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) بابیان اینکه وضعیت نشر در ایران اصلاً مطلوب نیست، اظهار کرد: اقتصاد نشر کتابهای کودک و نوجوان به نوعی با نشر حوزه بزرگسال نیز ارتباط دارد که در مجموع بیانگر این است که وضعیت خوبی ندارد. البته در طول سال گذشته این مشکل تا حدودی برطرف شده اما این بهبودی نسبی چیزی نیست که ما انتظارش را داشته باشیم؛ پایین بودن شمارگان کتاب در حوزه کودک و نوجوان یکی از مواردی است که سبب میشود ما متوجه شویم وضعیت نشر تا چه اندازه بد است.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: در واقع اقتصاد نشر موضوعی است که بر همه حوزه هایی که به صورت زنجیروار به هم متصلند مانند نویسنده، شاعر، تصویرگر، ناشر، کتابفروش، توزیعکننده و مخاطب تأثیرگذار است و زمانی که یک جای کار بلنگد و مشکل داشته باشد قطعاً بر سایر قسمتها نیز تاثیرگذار خواهد بود.
وی افزود: متاسفانه اقتصاد نشر مخصوصا در سال گذشته به پایینترین حد خود از نظر افت رسید اما امسال تاحدودی وضع بهتر شده و بسیاری از کتابهایی که قبلا اجازه چاپ نداشتند و در انتظار چاپ بودهاند مجوز گرفتند و بالاخره بعد از چند سال منتشر ميشوند.
راستی با بیان اینکه در جامعه ما هنوز نویسندگی به عنوان یک شغل تعریف نشده است، گفت: در حالی که مشاغل دیگر مانند معلمی، شغل آزاد، کارگری، آشپزی و غیره تعریف خاص خودشان را دارند؛ هرگز در جامعه ما نویسندگی را به عنوان یک سابقه کار و یک شغل به حساب نمیآورند. زمانی که میگوییم اقتصاد نشر در پایینترین حد خودش قرار دارد یعنی اینکه ناشری که تیراژ کتابش از پنجهزار نسخه به هزار نسخه رسیده است در واقع سرمایهاش به یک پنجم کاهش پیدا کرده و این ضرر در هیچ شغلی دیده نمیشود. بنابراین صنعت نشر مرتبا در حال حرکت رو به عقب است و مانند سایر کارها رشد رو به جلو ندارد.
وی افزود: در این شرایط درآمد نویسندگان هم کاهش پیدا کرده است؛ به طور مثال اگر نویسندهای پنج سال پیش درآمدی را از انتشار پنج هزار نسخه کتاب دریافت میکرد الان این درآمد یک پنجم شده است. در واقع بین رشد تورم با رشد درآمد در نویسندگی هیچ همخوانی وجود ندارند درنتیجه نویسندگان، شاعران و همه فعالان این حوزه مجبورند به دنبال شغلهای دیگر بروند تا بتوانند زندگیشان را تأمین کنند.
راستی توضیح داد: امروزه اگر نویسنده کودک بخواهد درآمد نسبی از حوزه تالیف کتاب داشته باشد باید ماهیانه 10 عنوان کتاب شامل نسخه تالیفی و تجدید چاپی از او منتشر شود و اگر حقالتالیفش را به موقع دریافت کند میتواند زندگیش را به طور نسبی اداره کند که عملا امکانپذیر نیست و در این صورت او دیگر فرصتی برای تمرکز و تحقیق و تفحص برای تولید کتاب باکیفیت و ارزشمند ندارد. اگر به عنوان مثال تیراژ کتابی پنجهزار نسخه باشد و نویسندهای حتی هر سه ماه یک بار هم کتابی منتشر کند، درآمد زندگیش تامین خواهد شد و میتواند با دقت، مطالعه و صرف وقت بیشتری اثری دیگر خلق کند.
این نویسنده و منتقد ادبی تصریح کرد: اگر مدیر فرهنگی قوی باشد تاثیرش در رشد تولیدات مشخص میشود و به همه ثابت میشود که این مدیریت به درد میخورد. مدیر فرهنگی باید در رشد اقتصاد فرهنگی دخیل باشد؛ وقتی کتابی که باید در طول یکسال منتشر شود بعد از 6 سال منتشر میشود نشان دهنده ضعف در این حوزه است. مدیر فرهنگی باید محتوای کار را بالا ببرد و در آمد و رشد نویسندگان را افزایش دهد. هر وقت تعداد تیراژ کتاب از 500 نسخه به حداقل 5هزار نسخه رسید، میتوانیم ادعا کنیم اقتصاد نشر در حال بهبودی است و قدم مثبتی در این راستا برداشته شده است.
راستی گفت: از طرفی باید توجه داشت وضع اقتصادی جامعه هم به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر وضعیت اقتصاد نشر تاثیرگذار است. معمولا خانوادهها به دلیل مساعد نبودن شرایط اقتصادیشان مجبورند از برخی چیزها صرف نظر کنند و همیشه اولین حوزه، حوزه فرهنگ و فاکتور گرفتن از مواردی مانند خریدن کتاب، رفتن به سینما و تئاتر است.
نویسنده «قصه دو تا حلزون» ادامه داد: متولیان فرهنگ و مسئولان این حوزه در این راستا باید اقدامی مفید و موثر انجام دهند تا اقتصاد نشر از این حالت رکود خارج شود، مردم نباید مجبور باشند برای خواندن یک کتاب، حتما آنرا خریداری کنند؛ آنها باید بتوانند از طریق کتابخانههای موجود در سطح کشور به کتاب مورد نظرشان دسترسی داشته باشند و فقط برای مطالعهکردن آن وقت صرف کنند و مجبور نباشند هزینه پرداخت کنند.
راستی توضیح داد: اگر هرکدام از کتابخانههای سطح کشور حداقل 3 عنوان از کتابهایی را که منتشر میشود خریداری کنند تیراژ هر کتاب به 60 هزار نسخه خواهد رسید. ما 80 میلیون نفر جمعیت در کشورمان داریم و جالب این است که گاهی تیراژ کتاب در کشور ما به 300 نسخه میرسد! و انتظار هم داریم جمعیت ما با این تعداد کتاب، کتابخوان شوند.
وی یادآوری کرد: اگر مردم به کالایی که میخواهند دسترسی نداشته باشند، کمکم آن را کنار میگذارند. این موضوع در مورد کتاب هم کاملا صدق میکند زیرا برای مردم ما کتاب کالایی ضروری محسوب نمیشود ، بنابراین اگر قرار باشد از یک طرف، کتاب در تیراژ بسیار کم تولید شود و از طرفی در دسترس مردم هم نباشد؛ مخاطبان کمکم آن را فراموش میکنند و در نتیجه کتاب و کتابخوانی از رونق میافتد.
راستی افزود: متولیان امر و نهادهای دولتی مرتبط باید تدبیری بیندیشند تا کتاب به راحتی در دسترس مخاطبان قرار داشته باشد و آنها با ارزانترین قیمت و به سادهترین روش (وجود کتاب در کتابخانه) به کتاب دسترسی داشته باشند. باید به کمیت و کیفیت کتابخانهها توجه کرد؛ به عنوان مثال برای هر 20 میلیون نفر جمعیت، حداقل 20 هزار کتابخانه در سطح هر کشور لازم است.
نویسنده «فندق و پسته» یادآوری کرد: ما 12 میلیون دانشآموز و 120 هزار مدرسه در سطح کشور داریم که باید فکر و روح این دانش آموزان را توسط کتاب تغذیه کنیم و تهیه این خوراک فکری باید به صورت فراگیر و مداوم انجام شود، لذا ایجاد کتابخانهها در سطح مدارس و تجهیز این کتابخانهها و اهمیت دادن به اختصاص ساعاتی برای مطالعه دانشآموزان از جمله مواردی است که باید توسط آموزش و پرورش مدارس اجرا شود.
جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۰
نظر شما