دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۰
ابومحبوب: شمارگان 200 نسخه‌ای فاجعه‌ای برای فرهنگ است/ کتاب‌های برخی نهادها روی دست فروشندگان باد می‌کنند

احمد ابومحبوب، استاد زبان و ادبیات فارسی پایین آمدن شمارگان کتاب‌ در مرز 200 نسخه را فاجعه‌ای برای فرهنگ و کتابخوانی در سال‌های اخیر می‌داند. وی به ایبنا گفت: مردم در دهه 40، کیلویی کتاب می‌خریدند و یکی پس از دیگری آنها را می‌خواندند اما امروزه کتاب‌هایی که برخی نهادها منتشر می‌کنند، روی دست فروشندگان باد می‌کند و خمیر می‌شود.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- احمد ابومحبوب استاد زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه در گفت‌و‌گو با ایبنا دیدگاه‌هایش را درباره وضعیت انتشار و عرضه کتاب و میزان گرایش مردم  به مطالعه در چند دهه گذشته و سال‌های اخیر بیان کرده است. پیشنهاد این استاد دانشگاه درباره ترویح کتابخوانی از موضوعاتی است که اگر مورد توجه مسئولان اداره شهر قرار گیرد در برانگیختن انگیزه توده مردم به مطالعه اثر گذار خواهد بود.

نخستین معضل حال حاضر اقتصاد نشر و کتابخوانی را به ویژه در حوزه ادبیات چه مواردی می‌دانید؟


نخستین موضوعی که هم اکنون از دیگر موضوعات مهم‌تر است، بحث کتابخوانی است. متأسفانه در وضع فعلی دانشجویان ما نمی‌توانند کتاب بخوانند و بخشی از این معضل نیز ریشه در مشکلات اقتصادی دارد.

پس این همه کتاب که برای تحصیل‌کردگانمان چاپ می‌شود و به فروش می‌رسد، چیست؟

شمارگان کتاب‌ها پایین آمده است. زمانی در سال 1347 مردم کیلویی کتاب می‌خواندند و یکی پس از دیگری آن‌ها را مطالعه می‌کردند اما در حال حاضر شمارگان 100 و 200 نسخه برای یک کتاب ادبی تأسف‌بار است.

پس کتاب‌هایی را که برای دانشجویان چاپ می‌شود و آنان می‌خوانند به کل نادیده می‌گیرید؟


دانشجویان ما معمولاً کتاب‌های آموزشی می‌خرند. کتاب‌هایی برای کنکور که فکر کنم با برداشته شدن این آزمون، تیراژ این کتاب‌ها نیز پایین می آید و دانش‌آموز و دانشجو نیز به اصطلاح قید خواندن آن کتاب را بزند.

مشکل اصلی چیست؟ شما هم مثل برخی از اهالی قلم مشکل اصلی را در وضع ممیزی کتاب‌های ادبی  یا مشکلات صنعت نشر می‌دانید؟

مشکلات صنعت نشر و ممیزی کتاب‌های ادبی به کنار، مردم اول باید به خواندن کتاب تشویق شوند. باید طرح‌هایی برای تشویق اقشار مختلف جامعه به کتاب و کتابخوانی انجام بگیرد. اگر مسئولان ما دلشان برای کتاب و کتابخوان می‌سوزد باید کاری راهگشا انجام دهند؛ کاری که به برنامه‌ریزی بلند مدت و جامع نیاز دارد. یعنی برنامه‌ای که کل کشور را تحت پوشش خود قرار دهد.

پس این همه کتابی را که چاپ می‌شود و نهادهای مختلف منتشر می‌کنند، به حساب نمی‌آورید؟

بسیاری از کتاب‌هایی که توسط نهادهای مختلف چاپ می‌شود بعد از این‌که روی دست فروشندگان باد می‌کند و به محض این‌که می‌فهمند در بازار کتاب مخاطب و خریداری ندارد، با وجود صرف آن همه هزینه هنگفت خمیر می‌شود. این یعنی پول مردم به باد می‌رود؛ پولی که می‌توان از آن به شکل و شیوه‌ای درست در ترویج کتابخوانی سود برد. در نقطه مقابل از کتاب‌های درخشان در عرصه فلسفه، جامعه شناسی و ادبیات کوچکترین حمایتی نمی‌شود.

این حمایتی را که می‌گویید چه کسانی باید انجام دهند؟ شما طرحی برای این موضوع دارید؟

شرکت واحد اتوبوسرانی می‌تواند کتاب‌هایی را بخرد و در اتوبوس‌ها قرار دهد. اگر مردم آن کتاب‌ها را هم بردارند و سر جایش نگذارد باز هم خوب است. دست‌کم آن کتاب را به خانه می‌برند و می‌خوانند... شاید یکی از اعضای خانواده آن کتاب را با اشتیاق بخواند. همین کار برای بالا بردن سرانه مطالعه مؤثر است.

خب این کارها که تا به حال تا حدودی انجام شده.

بله اما نه به شکل جامع. می‌توان در برنامه‌ای بلند مدت شرکت‌های اتوبوسرانی واحد در سراسر شهرستان‌ها و شهرهای کشور این کار را انجام دهند. شهرداری می‌تواند در مترو هم این طرح را به طرح عمومی و عملی تبدیل کند. می‌توان باجه‌هایی برای به نمایش گذاشتن کتاب و فروش کتاب در شهرها ایجاد کرد. ویترینی شیشه‌ای با نور کافی در شب و روز در شهرهای بزرگ بگذارد تا اطلاعات کتاب‌‌های درخشان با نام ناشر و نویسنده، در اختیار شهروندان قرار گیرد. قبول کنیم که همه شهروندان به اینترنت دسترسی ندارند و اهل کامپیوتر نیستند.

چنین طرح‌هایی سال‌ها قبل نیز انجام شده، اما افراد ناباب شیشه ‌های غرفه‌های کتاب‌ها را می‌شکنند. به نظر شما چه باید کرد؟

باید این کار را ادامه داد. به گمانم استمرار در این روند ثبات می‌بخشد و باعث می‌شود مردم به این شیوه‌های نوین توجه کنند. شهرداری همان‌قدر که شیر آب در شهر می‌گذارد، می‌تواند ویترین کتاب هم بگذارد. چه‌طور است که مردم شیر آب را خراب نمی‌کنند اما برخی‌شان ممکن است ویترین کتاب را خراب کنند؟ معتقدم این موضوع نیاز به فرهنگسازی دارد. این طرح باید کشوری شود و تا وقتی به طور ذوقی و جسته گریخته به آن می‌پردازیم نتیجه‌ای در بر ندارد و چه بسا باعث هدر رفتن بودجه شود.

نقش آموزش و پرورش را در این بین چگونه می‌بینید؟


در هیچ کدام از مدارس کتابدار حرفه‌ای نداریم. کتابخانه مدارس پر از کتاب‌های کلی و حل‌المسائل است که به درد کتابخوان واقعی نمی‌خورد. برخی کتابدارها حتی وقتی مراجعه کننده نمی‌داند که چه کتابی را می‌خواهد، با چند پرسش و گفت‌وگویی کوتاه مسیری را پیش پای او می‌گذارد؛ دست کم در کشورهایی که کتابخوانی آن‌ها توسعه یافته چنین است اما کتابخانه‌های این‌جا بیشتر تست کنکور دارند و مراجعه کننده هم همین را می‌خواهد. هیچ یک از مدارس ما همان‌طور که گفتم کتابدار حرفه‌ای ندارد. مدارس ما هنوز نتوانسته‌اند کتابدار حرفه‌ای استخدام کنند و نگاه به ترویج کتاب و کتابخوانی از ابتدا اشتباه بوده یا در مواردی اصلا آن را نادیده گرفته‌اند.

احمد ابومحبوب متولد 1335 تهران است. وی در نخستین سال‌های بازگشایی دانشگاه بعد از انقلاب فرهنگی، در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران پذیرفته شد و بعدها در دانشگاه به تدریس پرداخت. «دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی»، «ساخت زبان فارسی»، «کالبد شناسی نثر»، «عروض و قافیه و نقد ادبی»، «یک حبه قند فارسی (10 جلد)»، «فرهنگ چهار زبانه علوم اجتماعی»، «درهای و هوی باد»، «گهواره سبز افرا»، «کک کوهزاد»، «معروف کرخی» و «فمینیسم‌های ادبی» نام کتاب‌های اوست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط