چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۰
مسیح: همه موجودات زنده در برابر بمب اتم بی‌دفاع بودند

هیوا مسیح، نویسنده کتاب «ببخشید هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» در سالروز بمباران اتمی امریکا به هیروشیما در 6 آگوست 1945 که مصادف با امروز است گفت: همه موجودات زنده شهر هیروشیما در حمله هوایی به این شهر بی‌دفاع بودند و یادآوری این موضوع قلب مرا فشرد. کشتارهایی از این دست در تاریخ وجود داشته، اما این حادثه در کتاب‌ها و رسانه‌های جهانی بازتاب وسیعی داشت.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- کتاب «ببخشید هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» دربرگیرنده نامه‌هایی از زبان کودکان جهان است به شخصیتی با نام «پدربزرگ سفید» که از سوی نشر قصیده‌سرا منتشر شده است. ایبنا به بهانه سالروز حمله هوایی به هیروشما با هیوا مسیح درباره این کتاب گفت‌وگویی کوتاه انجام داده که در ادامه می‌آید.


جناب مسیح، کتاب «ببخشید هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» در واقع نامه‌های بچه‌ها به پیرترین پدربزرگ دنیا یعنی «پدر بزرگ سفید» است. چه شد که کتابی درباره بمباران اتمی امریکا به هیروشیما نوشتید؟

در هیروشیما با مدرن‌ترین شکل کشتار روبه‌روییم. قبلش هم هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که قرار است بمیری، بجنگی یا زنده بمانی. حیوانات و گیاهان نیز به مانند انسان و دیگر موجودات زنده در مقابل چنین فاجعه‌ای کاملاً بی دفاع‌اند. هیچ جنگی مانند جنگ اتمی نیست تا همه در برابرش بی‌دفاع باشند. دست‌کم در دیگر جنگ‌ها می‌توان در مقابل دشمن ایستادگی کرد و به اصطلاح خودی نشان داد، اما همه موجودات زنده در مقابل این فاجعه هولناک نمی‌توانند هیچ کاری انجام دهند. این برایم دردناک بود و قلبم را می‌فشرد.

در حال حاضر نگرانی دیگری در این‌باره ندارید؟


چرا، راستش را بخواهید نگرانم جهان روزی با بمب اتم نابود شود. در واقع نگرانی‌ام برای همه بچه‌های دنیاست. همه کودکانی که مانند بزرگ‌ترهای خودشان در مقابل این بمباران بی دفاع‌اند.

فکر می‌کنید چرا بمبارانی مثل هیروشیما به اصطلاح در بوق و کرنا و در تمام دنیا صدا می‌کند و در کتاب‌های زیادی هم به آن می‌پردازند  اما جنگ‌های میان کشورها با آن همه کشتار، بدون پاسخ و  واکنش از سوی افکار عمومی باقی می‌ماند؟

درست است جنگ‌های بی‌شماری در طول تاریخ به وقوع پیوسته است و بشر را به اشکال مختلف نابود کرده است... شاید تعداد کشته شدگان نیز به اندازه بمباران هیروشیما نباشد، اما ما آن جنگ‌ها را در دل تاریخ می‌بینیم. سه قرن جنگ و کشتار، جنگ‌های صلیبی و جنگ‌های متعدد نمونه‌های بارزی از این‌هاست. اما به دلیل نبود رسانه، آن جنگ‌ها پوشش خبری داده نشد و به قول معروف آب از آب تکان نخورد. علاوه بر این‌ها همان‌طور که گفتم، کشتار هیروشیما با مدرن‌ترین ابزار جنگی انجام شده است.

چه انگیزه‌ای سبب نوشتن کتاب «ببخشید هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» شد؟


هر جا ظلمی بر انسان روا می‌شود، قلب انسانی دیگر فشرده می‌شود. نکته جالب درباره هیروشیما این است که زیباترین عکسی‌هایی که عکاسان تلاش کرده‌اند با آن آباژورها از لحظه انفجار بگیرند و آن قارچ عظیم در قالب یک عکس زیبا، در واقع هولناک‌ترین لحظه زندگی بشر است. به گمانم نمی‌توان به سادگی از کنار چنین واقعه هولناکی گذشت. این تصاویر به ظاهر زیبا با نور زیبا، در واقع هولناک‌ترین انگیزه‌های زشت انسانی را نشانمان می‌دهند که مرا تحت تأثیر قرار داد.

عنوان فرعی کتابتان «نامه‌ها و اشعار بچه‌ها به پیرترین پدربزرگ دنیاست». این پدربزرگ که او را در کتاب به اسم پدربزرگ سفید می‌شناسیم، کیست؟ معنای سفید بودن او صرفاً صلح و دوستی است؟

فکر کردم می‌توانم پدربزرگی خلق کنم که حامی همه کودکان باشد. با کودک هیروشیمایی، افغانی و در حال حاضر یک کودک اهل غزه سر و کار داشته باشد. فکر کردم هر کودکی که بتواند با او ارتباط بگیرد، می‌تواند با او حرف هم بزند. این پدربزرگ فرقی با پدربزرگی دیگر ندارد. سعی کردم مشخصه‌ای درست کنم تا واقعی بودنش را نشان دهم. بی‌شک این پدربزرگ برآمده از تخیل است، اما کودکی آن را نوشته که به آن ایمان دارد و کودکان دیگر نیز او را از آن خود می‌دانند. در خلق این شخصیت از تخیل و اسطوره استفاده کردم. برای او خانه‌ای در انتهای دنیا ساختم و نامش هم پدربزرگ سفید است.

حالا چرا پدربزرگ سفید؟


لزوماً پوستش سفید نیست. دقیقاً واژه «سفید» معنای صلح و دوستی می‌دهد. علاوه بر این همه مفاهیمی که می‌توان برای رنگ سفید قایل بود در شخصیت پدربزرگ وجود دارد.

فکر کار کردن برای موضوع بمباران اتمی هیروشیما چگونه به ذهنتان خطور کرد؟

یونیسف هر سال پوسترهایی چاپ می‌کند و در قالب کارت‌پستال می‌فروشد و ما آن را به عنوان هدیه به این و آن می‌دهیم. این کار بخشی از سیاست فرهنگی یونیسف است، اما من نسبت به آن حس خوبی ندارم.

می‌توانید قدری بیشتر در این زمینه توضیح دهید؟


از کودکی و نوجوانی این شیوه را می‌دیدم. وقتی بزرگ‌تر شدم گویا مقدر بود که شاعر و نویسنده شوم و رویای این کودکان را به تصویر بکشم. رویای کودکان گرسنه‌ای که یونیسف کارت‌پستال آن‌ها را می‌فروشد. رویایی که به یک حامی از سوی کودکان شباهت داشت. این حامی در کتابم همان «پدربزرگ سفید» است. این حس از همان ابتدا به من دست داد که چرا باید عکس یک کودک گرسنه یا عکس‌هایی از بمباران هیروشیما فروخته شود. به گمانم برای گزارش واقعه هولناکی مثل هیروشیما باید کتاب‌ها نوشته شود.


هیوا مسیح، علاوه بر عرصه شعر و داستان در عرصه روزنامه‌نگاری و نقاشی نیز فعالیت دارد.
کتاب «ببخشید هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» سال 1381 از سوی انتشارات قصیده‌سرا منتشر شد. چاپ سوم این کتاب سال 91 از سوی نشر دوستان به چاپ رسید.
«سه خشتی: ترانه‌های کوچک کرمانج»، «تبعید به شما»، «کتاب هیچ»، «شبانی که دست‌های خدا را می‌شست»، «همسایه! چیزهایی امشب به یادم می‌آید»، «کتاب علت‌های عشق»، «ببخشید، هواپیماهای ما شهر شما را ویران کردند» (نامه‌ها و اشعار بچه‌های دنیا به پیرترین پدربزرگ دنیا)، «ما عشق را از بهشت به زمین آورده‌ایم»، «من از دنیای بی کودک می‌ترسم»، «من پسر تمام مادران زمینم»، «کتاب فقیر»، «کتاب آب» و «گزین‌ گفتار شمس تبریزی» عنوان برخی آثار این شاعر و نویسنده‌اند.

تازه‌ترین کتاب هیوا مسیح، با عنوان «فرهنگ شعر نو فارسی از افسانه تا همیشه» در دو جلد از سوی انتشارات دوستان منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها