در داستان نخست این مجموعه یکی از اهالی متوجه می شود که غریبهای وارد یکی از اتاق های خانهاش شده است و گمان میکند آن غریبه موجودی اهریمنی است و سعی میکند با کوشش اهالی روستا از شر این موجود رها شود. در داستان دوم مرد غریبه و شیادی وارد روستا میشود. او با چربزبانی یکی از زنان روستا را عقد می کند و بعد از دو روز غیبش میزند.
داستان سوم یکی از زنان روستا بعد از اینکه نوزداش مرده به دنیا میآید، دچار بیماری میشود و او را برای بهبود با قایق به روستایی دیگر که در آنجا حکیم وجود دارد می برند. داستان چهارم، مربوط به دو نفر از اهالی میشود که کودکی را در ساحل می بینند و با خود به روستا می آورند. این بچه که عجیب و غریب به نظر می رسد، باعث ترس مردم میشود و همه سعی میکنند به نوعی از دست او خلاص شوند.
در داستان پنجم اهالی روستا یک لنج میخرند تا برایشان کار کند اما این لنج در نخستین سفرش که برخی اهالی روستا هم سوار آن شدهاند، وارد محیطی ناشناخته و وهمناک میشود. و در داستان ششم، یک کشتی غریبه وارد ساحل میشود و سرنشینانش مقابل خانه شخصیت اصلی داستان اول چادر میزنند و بساط غذای مفصلی را میچینند. آنها به اهالی روستا غذا میدهند و به این ترتیب مردم دیگر برای ماهیگیری به دریا نمی روند.
در بخشی از نخستین داستان این مجموعه میخوانیم: «آفتاب وسط روز بود که سالم احمد از خواب بیدار شد. هوا دم کرده بود و عوض خنکی اول صبح، گرمای شدیدی از سوراخی سقف اتاق بادگیر به داخل اتاق میریخت. سالم احمد بلند شد و لنگوتهاش را از کنار دیوار برداشت و دور سر پیچید و رفت توی تن شوری، و سطلها را برداشت و آمد روی ایوان. چند لحظهای منتظر شد تا به روشنایی تند ظهر عادت کند و بعد سطلها را زمین گذاشت و دوچرخهاش را که به درخت کنار تکیه داده بود، آورد توی سایه. طناب پشت بند دوچرخه را باز کرد و سطلها را به ترک دوچرخه بست و کفشهای چوبیش را پوشید و در حالیکه دوچرخه را با دست راه میبرد، از حاشیة ایوان به طرف بیرون راه افتاد. و همینطور که میرفت نیمتنه و دوچرخه و پاهای خودش را در شیشههای تاریک اتاقهای زمستانی تماشا میکرد.»
قرار است انتشارات نگاه، ویراست جدید مجموعه داستان «ترس و لرز» را با شمارگان دو هزار نسخه منتشر کند و بهای این کتاب هم پس از انتشار مشخص میشود. این کتاب برای نخستین بار سال 1377 از سوی نشر قطره به چاپ رسیده است.
«ترس و لرز» در سال 1386 از سوی انتشارات نگاه هم منتشر شده بود.
نظر شما