جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۵
روش غلط برخی منبری ها در استفاده از نهج‌البلاغه/ دقت در اعتبار برخی احادیث

موارد محدودی از احادیث نهج‌البلاغه معتبر نیست. چطور مي‌توان اين موارد محدود را تشخيص داد؟ این پرسش مهمی است که آیت الله استادی در این گفت وگو به آن پاسخ می دهد.

خبرگزاری کتاب ایران - محمدرضا امین - آيت‌الله «رضا استادي» از متفكران و محققان برجسته حوزه علميه قم است كه آثار مكتوب و سخنراني‌هايش در حوزه‌هاي علوم ديني مورد توجه انديشمندان و فضلاست. تحقيقات اين عالم و متفكر اسلامي در حوزه نهج‌البلاغه و بررسي شرح و تفسير‌هاي اين كتاب نيز در ميان خواص حوزه و طلاب علوم ديني زبانزد است.

به انگيزه ليالي قدر و سالروز شهادت بزرگمرد عالم خلقت، مولاي متقيان حضرت علي (ع) با اين استاد ارجمند درباره شناخت نهج‌البلاغه گفت‌وگو كرده‌ايم.

گفت وگوی خبرگزاری کتاب ایران را با آیت الله رضا استادی می خوانید:

شما در حوزه قم بحثي داشتيد با عنوان اينكه آيا همه نهج‌البلاغه معتبر است يا خير، يعني ممكن است بخش‌هايي باشد كه اعتبار حديثي نداشته باشد؟
همين‌طور است. اگرچه نهج‌البلاغه كتاب بسيار باعظمتي است اما بايد توجه داشت كه با همه عظمت و بزرگي آن نمي‌توان گفت هرچه در نهج‌البلاغه آمده است از آغاز تا پايان همه صحيح است. اين كتاب اگرچه در رديف كتاب‌هاي حديثي دست اول ما و از معتبر‌ترين كتاب‌هاي حديثي شيعه است اما در مواردي هم هست كه زيرسؤال است. البته طبق بررسي‌هايي كه شده اين موارد بسيار كم است ولي تذكر اين مطلب را از اين جهت لازم دانستم كه گاهي ديده مي‌شود بعضي از برادران اهل علم با نهج‌البلاغه به گونه‌اي برخورد مي‌كنند كه گويا تمام مطالب آن تام و تمام است. در حالي كه چنين نيست بلكه در موارد كمي محققان ما به اين نتيجه رسيده‌اند كه مطلبي در نهج‌البلاغه نقل شده است كه صد‌درصد معتبر نيست.

چطور مي‌توان اين موارد محدود را تشخيص داد و اصولاً در برخورد با مفاهيم متون حديثي چگونه بايد برخورد كرد كه با تضاد يا تناقض روبه‌رو نشد. بعضي موارد حتي در احاديث نقل شده از حضرت علي(ع) در منابر يا در سيره ايشان بعضاً با اختلاف‌ها يا تناقض‌هايي روبه‌رو مي‌شويم. اينها چطور قابل حل است؟

اگر ما بخواهيم مطلبي را به عنوان حكم اسلامي بيان كنيم بايد ببينيم از مجموعه آيات و روايات معتبر از جمله نهج‌البلاغه چه چيزي استفاده مي‌شود. در هيچ مسئله از مسائل اسلامي كسي نمي‌تواند مثلاً كتاب شريف كافي را مورد استناد قرار بدهد و بگويد من به قرآن مجيد و هيچ كتاب روايي ديگر كاري ندارم. هرچه از اينجا استفاده كنيم به عنوان يك مسئله اسلامي بيان مي‌كنم. اين كار صحيح نيست. منبع فقه ما، اخلاق ما و تمام محتواي دين ما مجموعه آيات و روايات است فرموده‌اند: «كتاب‌الله و عترتي» همانگونه كه اخيراً مرسوم شده و رسم بسيار خوبي است بايد مسائل به صورت موضوعي بررسي شود، بايد ببينيم در يك موضوع، مجموعه قرآن و روايات چه مي‌گويد: اگر كسي نهج‌البلاغه را كتاب مستقلي بداند و تصور كند با مراجعه به آن نيازي نيست ببيند در قرآن يا كتاب‌هاي روايي ديگر، آيه يا روايتي شبيه آنچه در نهج‌البلاغه هست، وجود دارد يا نه، چنين طرز تفكري صحيح نيست. ما مسائل را بايد موضوعي بررسي كنيم. ببينيم درباره يك موضوع در مجموعه آيات و روايات و از جمله نهج‌البلاغه چه چيزي آمده است و از مجموع نتيجه‌گيري كنيم.

اما گاهي در منابر و سخنراني‌ها در اين ايام با يك روايت از نهج‌البلاغه كل يك موضوع را زير سؤال مي‌برند يا اثبات مي‌كنند. يعني مي‌فرماييد اين روش غلط است؟

بله. دقيقاً برخي‌ها عادت كرده‌اند مثلاً در مورد غيبت يا حسد يك روايت پيدا كنند و نقل كنند. بدون توجه به استثنا‌ها و توضيحاتي كه در روايات ديگر آمده است. اين، كار صحيحي نيست و گاهي از مسير اصلي منحرف مي‌شويم، اگر كسي مي‌خواهد درباره حسد يا غيبت يا مسائل ديگر صحبتي داشته باشد بايد مجموعه آيات و روايات را در اين موارد مورد مطالعه قرار بدهد.
بعضي از آقايان بعضي از جملات نهج‌البلاغه را به رخ مي‌كشند اما توجه ندارند كه نهج‌البلاغه كتاب مستقلي نيست كه بتوان تنها به آن اكتفا كرد. بايد نهج‌البلاغه را كنار مصادر ديگر قرار داد و با توجه به مجموعه معارف ديني نتيجه‌گيري كرد. حتي در مسائل اعتقادي هم بايد به اين مطلب توجه داشت.


جنابعالي توجه ويژه‌اي به شرح تفسير و استناد به اثر ماندگار نهج‌البلاغه داريد. اين روز‌ها نيز فرصت ويژه‌اي براي مطالعه اين كتاب است. به نظرتان علل جاذبه اين كتاب چيست و چرا اين قدر اهميت دارد؟

جذبه نهج‌البلاغه با بسياري از روايات فرق مي‌كند. نهج‌البلاغه داراي جذبه ويژه‌اي است اين جاذبه عوامل و دلايل گوناگوني دارد كه قرن‌هاست بسياري از محققان درباره آن گفته و نوشته‌اند. يكي از اين عوامل، فصاحت و بلاغت نهج‌البلاغه است. كساني كه به قول ادبا، امام ادب بودند، همه در مقابل نهج‌البلاغه زانو زده‌اند و به فصاحت و بلاغت بي‌نظير آن اعتراف كرده‌اند. ويژگي ديگر، عمق و جامعيت اين مجموعه است. يعني از فصاحت و بلاغت الفاظ كه بگذريم، هنگامي كه محتوا را مطالعه مي‌كنيم مي‌بينيم كتابي است بسيار عميق و در عين حال جامع كه در اصلاح و سعادت زندگي فردي و اجتماعي انسان نقش دارد. نكته ديگر اينكه نهج‌البلاغه همه جا قابل مطرح شدن است. اين خودش يك عامل جاذبه براي يك اثر است. مثلاً مي‌بينيد كه اين كتاب ارزشمند هم در جهان تشيع مطرح است و هم در عالم تسنن؛ چون راهگشا و پرثمر است و اين به نوع تنظيم كتاب هم برمي‌گردد كه نهج‌البلاغه را به يك اثر جهاني براي همه زمان‌ها و همه اعصار تبديل كرده است.

چرا توجه و شرح و تفسير نهج‌البلاغه از قرن‌ها قبل مورد توجه بوده است و محققان و نويسندگان توجه ويژه‌اي به نهج‌البلاغه داشته‌اند كه عظمت اين مجموعه را نشان مي‌دهد. شما نيز به آنها اشاره كرديد، اين توجهات را در كجاها بيشتر مي‌توان شناخت و دنبال كرد؟

نكته ظريفي است. تا آنجا كه به ياد دارم گمان نمي‌كنم كتاب‌هاي حديثي ما يعني روايات غير‌فقهي مثلاً در قرن پنجم، ششم يا هفتم شرح شده باشند. عموماً شرح روايات غير‌فقهي در قرن يازدهم صورت مي‌گيرد. يعني كتاب‌هاي حديثي ما حتي كتاب‌هاي حديثي دست اول مانند كتب اربعه در اين اواخر مورد شرح قرار گرفته است اما نهج‌البلاغه از همان روز‌هاي اول مورد توجه بوده است. جاذبه نهج‌البلاغه به قدري قوي است كه بيشتر علما را به خود جذب كرده و از همان قرن پنجم شرح‌نويسي بر نهج‌البلاغه هم در شيعه و هم در ميان اهل تسنن معمول بوده است. از طرفي نسخه‌‌هاي قديمي از اين كتاب هم فراوان وجود دارد. صد‌ها شرح و ترجمه موجود است و عموماً بزرگان ادب و قلم و فكر و انديشه از هر دين و مذهبي وقتي با اين كتاب روبه‌رو شده‌اند سر تعظيم فرود آورده‌اند. اينها عظمت كتاب و سخنان اميرمؤمنان (ع) را نشان مي‌دهد.

از فرصتی که به ما دادید سپاسگزاریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها