به گزارش خبرنگار هنر و رسانه خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،فرهیختگان امروز در صفحه «اندیشه» خود به آرا و اندیشه های «یورگن هابرماس» میراث دار فلسفه آلمانی و نویسنده کتاب هایی چون؛ نظریه و عمل (1963)، به سوی جامعه عقلانی (1967)، درباره منطق علوم اجتماعی (1967)، ارتباط و تحول جامعه (1976)، نظریه کنش ارتباطی (1981)، معرفت و منافع انسانی (1971)، بحران مشروعیت (1976)، شناخت و علایق انسانی (1971)، گفتمان فلسفی مدرنیته (1985)، قدرت رهاییبخش نمادها، تحول ساختاری حوزه عمومی، آگاهی اخلاق و کنش ارتباطی (1983)، مقولات فلسفی نوگرایی(1985)، اندیشه پسامتافیزیكی (1988) در گفت و گو با احمد باستانی پرداخته است. باستانی «یورگن هابرماس» را بزرگ ترین فیلسوف زنده دنیا می داند و در همین باره به فرهیختگان می گوید: هابرماس از آخرین نسل فیلسوفان آلمانی جامعنگر محسوب میشود. در دهههای اخیر حتی در کشورهای اروپایی مثل آلمان و فرانسه هم به تدریج فلسفه به سمت تخصصی شدن پیش میرود و دوره فیلسوفان جامع که در حوزههای مختلفی مثل هنر، اجتماع، سیاست، متافیزیک، علم، معرفت و وجود صاحبنظر هستند و رویکردی کلینگر و جامع دارند، خوب یا بد، در حال به پایان رسیدن است. هابرماس از آخرین فلاسفه این سنت است که دستکم به نظر بسیاری از صاحبنظران بزرگترین فیلسوف زنده دنیا نیز محسوب میگردد. او به خاطر دورههای فکری مختلفی که پشت سر گذاشته است،فیلسوف بسیار جالب توجهی است و به نوعی میراثدار تاریخ فلسفه غربی محسوب میشود.
هابرماس از یک طرف نماینده آخرین نسل مکتب فرانکفورت است که در وجهی کلیتر به آن چپ انتقادی یا نظریه انتقادی نیز گفته میشود و اندیشمندان بزرگی مانند ارنست بلوخ، هربرت مارکوزه، والتر بنیامین، آدورنو و دیگر اندیشمندان متمایل به سنت چپ در قرن بیستم به آن تعلق داشتند. نقد جامعه سرمایهداری متاخر، نقد انسان در جامعه صنعتی شده و نقد کژتابیهای مدرنیته و روشنگری بهویژه بعد از جنگ جهانی دوم از ویژگیهای مهم نظریه انتقادی بود که هابرماس نیز یکی از میراثبران آن محسوب میشود. از طرف دیگر هابرماس میراثدار سنتی موسوم به مکتب علوم انسانی در آلمان است. این مکتب که از دیلتای تا وبر تداوم داشته و در قرن بیستم نیز تاثیری جدی برجای گذاشته، برای علوم انسانی به مثابه دانش یا حوزه مطالعاتی مستقل از علوم تجربی اصالت قائل است. مکتب علوم انسانی در آلمان اواخر قرن 19 و در موقعیتی که علوم طبیعی و روشهای علوم طبیعی حاکم بود، به استقلال علوم انسانی اعتقاد داشت. ما میبینیم که سنتهایی مثل پدیدارشناسی و هرمنوتیک و فیلسوفان مهمی مثل هایدگر و هوسرل هم از همین سنت برخاستهاند. از سوی دیگر هابرماس همزمان میراثدار هگل و کانت هم هست. یعنی به خاطر خصلت تلفیقی و ترکیبی که در اندیشه او وجود دارد، از فیلسوفان مهم مدرنیته مثل هگل و بهویژه بعضی از مباحث هگل جوان و همچنین مباحثی از کانت از جمله در معرفتشناسی تاثیر گرفته و به همین خاطر این ویژگی تلفیقی بودن، که در میان فیلسوفان دیگری از نسل او مانند پل ریکور نیز مشاهده میکنیم، از مهمترین ویژگیهای اندیشه هابرماس است.
روزنامه شاپرک/ راه اندازی کتابخانه سیار کوهستان
این روزنامه امروز در صفحه «کانون» خود خبر از راه اندازی کتابخانه های سیار کوهستان برای کودکان و نوجوانان در استان گلستان می دهد. عبدالرحیم سیفی روابط عمومی هدف کانون گلستان را از ایجاد چنین امکاناتی پرورش فکر و ذهن کودکان و نوجوانان و شکوفایی استعداد آنها می داند و می گوید: برای راه اندازی کتابخانه های سیار کوهستانی با استانداری و اداره کل ثبت احوال جهت تصخیص یک دستگاه پاترول به کانون صورت گرفته که امیدواریم برای اولین بار در کشور در اجرای این طرح پیش قدم باشیم.
روزنامه بانی فیلم/ نمایش کتاب های ایرانی در آمریکا
بانی فیلم امروز در ستون «خبر» خود از نمایش کتاب های ایرانی در کتابخانه کنگره آمریکا می گوید. این روزنامه در این خبر که از «هنرآنلاین» منعکس کرده می نویسد: نمایشگاه «هزار سال کتاب فارسی» با موضوع کتب ایرانی در کتابخانه کنگره آمریکا (The Library of Congress) در شهر واشنگتن، در معرض دید علاقهمندان قرار گرفت. این نمایشگاه شامل ۷۵ نسخه از آثار مکتوب ایرانی در کتابخانه کنگره آمریکا (کتاب خانه توماس جفرسون) واقع در واشنگتن، پایتخت آمریکا است. در نمایشگاه «هزار سال کتاب فارسی» که به همت بخش آفریقا و خاورمیانه کتابخانه کنگره، ائتلاف امور همگانی ایرانی آمریکاییها و همکاری موسسه روشن از بخش مطالعات ایران دانشگاه مریلند برگزار میشود، ۷۵ اثر از دست نوشتههای منقش تا کتابهای مربوط به ادبیات معاصر مرور میشود. بر اساس آن چه در وب سایت کتابخانه کنگره ذکر شده، پدیدآورندگان این نمایشگاه در ابتدای امر به سراغ آثار فارسی موجود در بخش آفریقا و خاورمیانه کتابخانه رفتهاند و سپس از میان آنها ۷۵ اثر درخشان و ارزنده فارسی را انتخاب کردهاند. این نمایشگاه تا ۲۰ سپتامبر(29 شهریور) ادامه دارد.
روزنامه ایران/معرفی کتابهای روزنامه نگاری
ایران امروز در ستون «ویترین» خودبه معرفی دو کتاب در رابطه با روزنامه نگاری پرداخته است. «شیوه نگارش در روزنامه ها» عنوان یکی از تازه ترین آثار منتشر شده در حوزه رسانه به شمار می آید.کتابی که احمد توکلی از جمله استادان پیشکسوت در عرصه علوم ارتباطات تالیف ان را انجام داده است.در این کتاب تلاش شده شیوه نگارش ادبی با کارکرد رسانه ای که الزامات خاص خود را دارد مطرح شود.
«روزنامه نگاری در رسانه ها اجتماعی» عنوان دیگر کتابی است که این روزنامه نسبت به معرفی آن اقدام کرده است. کتابی که محمود سلطان آبادی یکی از استادان فعال در رشته علوم ارتباطات اجتماعی تالیف ان را بر عهده داشته است. تغییر و تحول در شیوه های روزنامه نگاری یکی از مهترین دلایلی است که سلطان آبادی به سبب آن به تالیف «روزنامه نگاری در رسانه های اجتماعی» پرداخته است. این کتاب برای رسانه های اجتماعی و کارکردهایشان به ویژه برای روزنامه نگاران است.
روزنامه شرق/نقدی بر کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم»
این روزنامه امروز در صفحه «ادبیات» خود نقدی بر کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم» شهلا زرلکی را منتشر کرده است. شرق در این رابطه می گوید: شهلا زرکی در آستانه دستیابی به یک «سبک نقادی» و تعریف یک «جغرافیای نظری» خود ویژه ایستاده است. هنوز قد راست نکرده است، اما دیر نخواهد بود که بر روی پاهای خود بهمثابه یک منتقد بایستد. اگر بخواهیم نامی بر سر این «جغرافیای نظری» بگذاریم، بیدرنگ سه خاستگاه انتقادی و نظری خود را نشان میدهند. «فمنیسم»، «پدیدارشناسی» و «نشانهشناسی». نویسنده در بخش نخست «چراغها را من روشن میکنم»، خیلی سرراست و مشخص به پارهای از این بنیانهای فمنیستی اشاره میکند و از دوری و نزدیکی خود به آنها سخن میگوید. بر تفاوت بین «نقد زنانه» و «نوشتار زنانه» انگشت مینهد و از آدمهایی چون الن شو والتر، ژولیا کریستوا، لوییس ایریگاری، هلن سیکسو و متونی چون به سوی یک بوطیقای فمنیستی و «خنده مدوسا» سخن میگوید. اما در باب بنیانهای نظری پدیدارشناسی و نشانهشناسی یکسر خاموش است. در دو فراز از بخشهای کتاب او به بازخوانی، تاویل و تفسیر نقش پنجره و همچنین آشپزخانه در نوشتههای زویا پیرزاد و گاه دیگر زنان میپردازد. زنانی مستاصل، منتظر، بیقرار و چشم بر راه در پشت پنجره و زنانی آشنا به گوشه و کنار و زوایای آشپزخانه، زنانی که زمان زیادی از روز را در آشپزخانه میگذرانند و طبعا از آن بیشتر سخن خواهند گفت، از آنجا که بیشتر در آن زیستهاند، بیشتر آن را تجربه کردهاند و با آن انس دارند. او پا را کمی پیشتر میگذارد و از یک تیپ نویسنده با ویژگیهای خیلی خیلی آشکار سخن میگوید: «زنان خانهدار نویسنده». پرسشی که پیش میآید این است: شکار مولفههایی چون پنجره و آشپزخانه رهآورد نگرشی «نشانهشناسانه» است یا «پدیدارشناسانه»؟ اگر نام بخش نخست را در نظر داشته باشیم، «این نوشتار زنانه، نوشتار زنانه نیست» و گوشهچشمی هم به گرایش گفتهشده نویسنده به «نقد زنانه» در برابر «نوشتار زنانه» داشته باشیم، در مییابیم منتقد بیشتر از آنکه به ویژگیهای سبکشناختی، بلاغی، نحوی، زبانشناسانه و نشانهشناسانه و خصوصیت ریتوریک سخن زنانه نگاهدار باشد، دل در گرو سیما چه زنان و گونه هستن آنان در داستانهای زنان دارد. او میخواهد نقش زنان را در داستانهای زنان باز کاود و چندان در جستوجوی ویژگیهای زبانی زنان و «نوشتار زنان» نیست. سادهتر: شهلا زرلکی بیش از آنکه دغدغه «سخن زنان» را در سر داشته باشد، دغدغهدار و داغدار «موقعیت زنان» است.
همشهری/ طرح جا گذاشتن کتاب
همشهری امروز در ستون «درنگ» خود گزارشی از «طرح جا گذاشتن کتاب» منتشر کرده است. این روزنامه در این رابطه می گوید: این طرح که شامل جا گذاشتن کتاب در مترو، اتوبوس و ... با قصد و غرض شخصی! نه، منظورم از آن غرض های شخصی نیست. درواقع طرف قرار است کتابش را یک جایی بگذارد و برود تا نفر بعد بیاید و آن را بخواند و ببرد یک جایی رهایش کند و تا صاحب بعدی کتاب سر برسد و این زنجیره همینطور ادامه پیدا کند.
نظر شما