شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۷
اندیشه‌های یک انسان‌شناس مولف/ ناصر فکوهی؛ از انسان‌شناسی تا زنانه شدن جهان

دکتر ناصر فکوهی انسان‌شناس، نویسنده و مترجم ایرانی است. وی دانشیار گروه انسان‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. از این انسان‌شناس معاصر بیش از ده کتاب تالیفی منتشر شده و بیش از بیست کتاب نیز از سوی وی به فارسی برگردانده شده است. دامنه نظرات این انسان‌شناس از انسان تا زنانه شدن جهان امتداد دارد.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- دکتر ناصرفکوهی جزو روشنفکران گفتمانی است که در مقابل روشنفکران دهه هفتاد و هشتاد قرار می‌گیرند. فکوهی در گفت‌و‌گوها، مقالات و کتاب‌های خود با نگاهی انسان‌شناسانه به موضوعات متفاوتی همچون جوانان و ازدواج آن‌ها، زنان، مشکلات نظام دانشگاهی، بومی گزینی، نقد فیلم‌های داستانی و مستند و وقایع سیاسی خاورمیانه پرداخته، همچنین به بسط رویکرد اخیر خود در ارتباط با اقوام و حوزه‌های مختلف فرهنگ و هویت قومی و غیره در مجلات، روزنامه‌ها، وبگاه‌های خبری و جامعه‌شناسی داخل و خارج از ایران و همچنین جلسات نقد و بررسی در اجلاس‌های مختلف پرداخته‌است.

آثار ناصر فکوهی
از ناصر فکوهی تاکنون کتاب‌ها، نوشته‌ها، مقالات و گفتگوهای بسیاری در حوزهٔ انسان‌شناسی و فرهنگ منتشر شده‌است، که از آن میان می‌توان به «اسطوره‌شناسی سیاسی، هنر، اسطوره، قدرت»، «از فرهنگ تا توسعه، تهران»، «تاریخ اندیشه و نظریه‌های انسان‌شناسی»، و «انسان‌شناسی شهری»، «در هزارتوهای نظم جهانی» و «همسازی و تعارض در هویت و قومیت» اشاره کرد.

از دیگر فعالیت‌های وی، پروژه انسان‌شناسی تاریخ فرهنگی ایران معاصر (از مشروطه تا امروز) است. هدف از این پروژه اتصال به این روند در رویکردهای تاریخی، دست‌کم در حوزه انسان‌شناسی تاریخی و در قالب تاریخ معاصر ایران است. چارچوبی نظری وی در این پروژه، بیشتر ملهم از نظریات پساآنال است. پروژه انسان‌شاسی تاریخ فرهنگی ایران معاصر (چه در حوزه فرهنگ رسمی و چه در حوزه فرهنگ اقوام ایرانی) بر آن است که در حد توان با پشتوانه‌ای مدنی و غیروابسته به هرگونه نظام‌های هژمونیک، دست به بازسازی تدریجی این تاریخ بزند.یکی از نتایج این پروژه، گفتگویی بود تفصیلی با جلال ستاری پیرامون «تاریخ فرهنگی ایران معاصر» با بیش از ۷۰۰ صفحه از خاطرات وی همراه با بررسی ریز آثار و افکار و اندیشه‌های وی.

روند معکوس اجتماعی شدن زنان در ایران
فکوهی روند اجتماعی شدن را در جامعه ایرانی نسبت به جامعه غربی روندی معکوس می‌داند و معتقد است که در غرب اجتماعی شدن زنان ابتدا از طریق ورود گسترده آن‌ها در بازار کار صنعتی اتفاق افتاد و سپس آن‌ها با ورود به دانشگاه‌ها توانستند سرمایه فرهنگی لازم برای دست‌یابی به مشاغل بالاتر اجتماعی را به دست بیاورند. در حالی که در ایران با موقعیتی تقریباً معکوس روبه‌رو هستیم. یعنی سرمایه فرهنگی افزایش یافته‌است ولی ورود به بازار کار عقیم مانده‌است.

با افزایش سرمایه فرهنگی این امکان برای زنان فراهم می‌شود که به زنان امکان برخورداری از استقلال مالی از طریق یافتن فرصت‌های شغلی بالاتری را بدهد و از این رو آن‌ها را در نهاد خانواده مستقل کند. همراه با استقلال مالی زن، سست شدن نهاد خانواده در مرحله نخست و بالا رفتن نرخ طلاق نیز همراه است. او بر این باور است که ایران چاره‌ای جز آن ندارد که اصلاحاتی بسیار هوشمندانه در بازار کار خود انجام‌دهد تا هم موقعیت‌های شغلی را به طور کلی افزایش دهند و هم توزیع شغلی را میان زنان و مردان بالا ببرد.

نظریه زنانه شدن جهان
وی در کنار نقد فمنیسم معتقد به نظریه زنانه‌شدن جهان است. زنانه‌شدن جهان که فرایندی عمومی و جهان‌شمول است که در آینده، سبب خواهدشد گروه بزرگی از مشاغل که امروز مردانه نامیده‌می‌شوند از میان بروند. به باور انتقال مشاغل سخت بدنی به ماشین و تحول پزشکی از دخالت‌های خشونت‌آمیز (جراحی) به دخالت‌هایی از نوع پرتونگاری از نشانه‌های آن هستند. به همان اندازه که جراح زن کم هست، می‌توان متخصص رادیولوژی زن زیاد داشت. به عقیده وی این صرفا یک تقسیم کار نیست بلکه نوعی تغییر ایدئولوژی‌ها و رویکردهای نظری‌–‌کنشی‌است.



دیجیتالیزه شدن جامعه ایران
بعد از گذشتن از سه دهه و ورود جامعه جوان به دانشگاه‌ها باعث دیجیتالیزه‌شدن جامعه ایران شد. به باور فکوهی جوان‌بودن جامعه کمک بسیار زیادی به این فرایند کرد. و این موارد برخی از پارامترهایی بوده‌اند که به افزایش این سرمایه فرهنگی دامن زد. از جمله این پارامترها می‌توان به سازوکارهای سنتی در حوزه‌هایی همچون خویشاوندی و خانواده یاد کرد که برای مثال در ازدواج‌ها و روابط خانوادگی، سبب شد سرمایه فرهنگی در قالب سرمایه تحصیلی به یک سرمایه اجتماعی تبدیل شود و بنابراین حتی فقیرترین اقشار جامعه نیز به دنبال کسب آن باشند.

نیاز ایران به پژوهش‌های انسان‌شناسی
فکوهی کشور ایران را دارای پتانسیل و نیاز بالایی در زمینه پژوهش‌های انسان‌شناسی می‌داند. از نظر وی ایران کشوری چندقومی و چندزبانی، با فرهنگی تاریخی و بسیار غنی و سبک‌های زندگی و انواع فرهنگی بی‌شمار است و این تنوع سبب می‌شود که تقریباً هیچ موضوعی را در هیچ زمینه‌ای، بدون درنظر گرفتن فرهنگ خاصی که آن موضوع به آن پیوند می‌خورد، نتوان بررسی کرد و هیچ برنامه عمرانی و ساختاری و حتی برنامه‌های کوتاه و میان مدت را در زمینه اجتماعی، بدون چنین پژوهش‌هایی نتوان به پیش برد یا امید به موفقیت آن‌ها داشت.

همچنین او پژوهش‌های مردم‌شناسانه را حداقل تا ۵۰ سال آینده به طور روزافزونی رو به افزایش می‌داند. از نظر فکوهی انسان‌شناسی در ایران عمدتاً هم‌چون سایر علوم اجتماعی به وسیله مردم‌شناسان غربی آغاز شد که تمایل داشتند روی آنچه برای آن‌ها جالب بود، به‌ویژه عشایر و زندگی روستایی مطالعه کنند و این مطالعات را نیز بیشتر با نگاهی بیگانه‌گرا یعنی بر چیزهایی انجام می‌دادند که برای‌شان عجیب و شگفت‌آمیز می‌آمد.

تصویر فکوهی از کودکی تا جوانی
ناصر فکوهی در میدان کاخ (فلسطین کنونی)، خیابان مشتاق دیده به جهان گشود. پدرش محمدعلی فکوهی تاجری نیشابوری، و مادرش فاطمه عبادی، اهلِ تهران بود. فکوهی در یک خانوادهٔ پرجمعیت با سه خواهر و پنج برادر به دنیا آمد. والدین وی با وجود تحصیلات اندک، به‌شدت نسبت به تحصیلات فرزندانشان حساس بودند. وی که علاقهٔ فراوانی به سینما داشت، تمام اوقات فراغتش را به تماشای فیلم‌ها و مطالعهٔ کتاب‌های هنری و سینمایی می‌گذراند و گاه نقد فیلم هم می‌نوشت که چند مورد از آن‌ها در نشریاتی مانند مجله فردوسی منتشر شدند. دوره‌های دبستان و راهنمایی را در مدرسهٔ بهشت واقع در تهران خیابانِ ابوریحان بیرونی سپری کرد. پس از آن دورهٔ متوسطهٔ خود را در مدرسهٔ هدف در خیابان انقلاب گذراند. او دیپلم خود را در سال ۱۳۵۳ دریافت کرد. یک سال بعد، یعنی در سال ۱۳۵۴، برای ادامه تحصیل در رشتهٔ علوم طبیعی راهی شهر ساوت‌همپتون شده و در کالج سنت جیمز شروع به تحصیل کرد. طولی نکشید که تغییر رشته داده، به جامعه‌شناسی علاقه‌مند و برای تحصیل به فرانسه رفت. به مدت یک سال نیز در دانشگاه هنرهای زیبای پاریس (بوزار) معماری و شهرسازی خواند. در فرانسه با ماگنولیا میرهاشم‌زاده که او نیز دانشجو بود آشنا شد و در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد. نتیجهٔ این ازدواج ۲ فرزند شد.

او لیسانس خود را در سال ۱۳۵۹ و فوق لیسانس را سال ۱۳۶۱ در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه پاریس اخذ کرد. پس از وقفه‌ای پنج‌ساله، در سال ۱۳۶۶ تصمیم به ادامه تحصیلات در مقطع دکترا گرفت. رساله دکترای او «مفهوم سیاست در مزدیسنای ساسانی» در سال ۱۳۷۳ ارائه شد؛ رساله‌ای که چهار سال بعد از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان برندهٔ جایزه پژوهش‌های بین‌المللی سال شناخته شد. وی بعد از بیست سال زندگی در اروپا، در سال ۱۳۷۳ به ایران بازگشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها