جام جم امروز در صفحه «اندیشه» خود گفت و گویی با دکتر انشاالله رحمتی، استاد فلسفه و دانشگاه داشته است. وی تا کنون چند جلد کتاب از نوشته های «هانری کربن» را ترجمه و چاپ کرده که یکی از آنها «چشم اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» است. در جلد نخست این کتاب درباره تشیع دوازده امامی بحث شده که یکی از مباحث مطرح شده در آن درخصوص عدم وابستگی مقبولیت امام به پذیرش توده است. انشاالله رحمتی در خصوص این کتاب توضیحاتی به جام جم داده که به بخشی از آن اشاره می کنیم:
وی در خصوص لطف در کلام اسلامی و ارتباط با امامت که در این کتاب به آن اشاره شده است می گوید: قاعده لطف از مواردی است که در کلام اسلامی از آن برای اثبات لزوم پیامبر و امام استفاده می کنند. در واقع لطف امری ضروری و واجب بر خداست و فرستادن امام از مصادیق لطف است بنابراین ضروری است که خدا وجود امام را برای بشر محقق کند.
رحمتی در پاسخ به این سوال که آیا می شود دسته بندی خاصی برای مردم یا به عبارتی مخاطبان امامان در نظر گرفت نیز ادامه داد: انسانها در مقابل امام به سه گروه تقسیم می شوند. گروه نخست کسانی هستند که نسبت به امام شناخت دارند ولی این شناخت در همان حدی است که به دیگر پدیده های عالم نیز دارند که دشمنان امام در این دسته قرار می گیرند.
روزنامه آرمان/ بررسی دستاوردهای شعر در دو دهه اخیر
آرمان امروز در صفحه «ادبیات» خود برای بررسی دستاوردهای شعر در دو دهه اخیر میزگردی با حضور «شمس آقاجانی»، «علی قنبری» و «محمد آزرم» تشکیل داده که به بخشی از آن اشاره می کنیم. شمس آقاجانی در خصوص مهمترين دستاورد شعر در سالهايي كه پشت سر گذاشتيم می گوید: برشماري دستاوردها هميشه كار مشكلي برايم بوده. هر كس كه در شعر و به طور كلي ادبيات و باز هم كليتر هنر، جدي باشد به صورت مداوم در حال گشودن راههاي تازه است. البته اين تازگي لزوما به معني پيشرفت نيست و اصولا وجود چنين پيشرفتي در هنر محل ترديد است. به عبارتي هركسي كه از پيشرفت و تكامل (evolution) حرف ميزند، بايد ابتدا منظور و تعريف خود را از اين عنوان به خواننده ارائه دهد. به سادگي نميتوان گفت مثلا شعر نيما از شعر منوچهري دامغاني با اختلاف زماني چندصد ساله متكاملتر است! يا مثلا شعر فروغ از نيما يا سپهري، شاملو و. . . . من همانگونه كه ميشل فوكو، انديشمند فرانسوي، معتقد به بروز گسست در شرايط گفتماني و سامانه دانايي دورههاي مختلف است (كه البته جاي بحثش اينجا نيست)، بيشتر شاهد چنين گسستگيهايي در شعر دورههاي مختلف هستم. براي نمونه وقتي به كارها و تجربيات شعري خودم در سالهاي اخير هستیم.
علی قنبری نیز در این خصوص می گوید: از آنجا كه شعر هنري است كه در آن رابطه « كالا- سرمايه» كمرنگ است، بدين معنا كه سرمايهاي كه براي توليد كالاي هنري هزينه ميشود ناچيز است، بدين سبب شعر محمل تجربهگرايانهترين رويكردهاست، در تقابل با مثلا سينما كه توليدكننده عموما نگران برگشت سرمايه است. از طرفي در هردورهاي هميشه يك روند غالب وجود دارد كه ميخواهد شعر را به سرعت به مصرف بورژوازي برساند و بدين رو ميخواهد مطابق ميل و عرف و عادت مالوف حركت كند و در پي آن است تا يك كالاي مصرفي توليد كند و در اين راه به شدت مشغول بازتوليد آن چيزي است كه در كلاسهبندي ادبي موجود است؛ چيزهايي كه شايد يك قرن از حضورشان در ادبيات گذشته اما براي ذهنيت سامنتي مانتال و به دور از تاريخ و فارغ از ماجراي شعر خوراك حاضرو آمادهاي است و از سوي ديگر يك ذهنيت تجربهگرا حضور دارد كه بر اين امر واقف است كه آنچه در تاريخ ادبيات ماندگار شده حتما آوانگارد بوده و در واقع تاريخ ادبيات يعني تاريخ آوانگارديسم. شعر فارسي در دهه هفتاد دستخوش يك دگرديسي شد.
محمد آزرم یکی دیگر از منتقدان ادبی در این خصوص ادامه داد: از آنجا كه شعر هنري است كه در آن رابطه « كالا- سرمايه» كمرنگ است، بدين معنا كه سرمايهاي كه براي توليد كالاي هنري هزينه ميشود ناچيز است، بدين سبب شعر محمل تجربهگرايانهترين رويكردهاست، در تقابل با مثلا سينما كه توليدكننده عموما نگران برگشت سرمايه است. از طرفي در هردورهاي هميشه يك روند غالب وجود دارد كه ميخواهد شعر را به سرعت به مصرف بورژوازي برساند و بدين رو ميخواهد مطابق ميل و عرف و عادت مالوف حركت كند و در پي آن است تا يك كالاي مصرفي توليد كند و در اين راه به شدت مشغول بازتوليد آن چيزي است كه در كلاسهبندي ادبي موجود است؛ چيزهايي كه شايد يك قرن از حضورشان در ادبيات گذشته اما براي ذهنيت سانتي مانتال و به دور از تاريخ و فارغ از ماجراي شعر خوراك حاضر و آمادهاي است و از سوي ديگر يك ذهنيت تجربهگرا حضور دارد كه بر اين امر واقف است كه آنچه در تاريخ ادبيات ماندگار شده حتما آوانگارد بوده و در واقع تاريخ ادبيات يعني تاريخ آوانگارديسم. شعر فارسي در دهه هفتاد دستخوش يك دگرديسي شد.
روزنامه بانی فیلم/یادداشتی از مدیر موسسه تصویر شهر
بانی فیلم امروز در ستون «یادداشت» خود مطلبی از سید هادی منبتی مدیر موسسه تصویر شهر در خصوص دفاع مقدس و فیلم ها و کتابهایی که بر اساس آن نوشته شده منتشر کرده است. وی در خصوص صبر و استقامت مادر شهدا و به تصویر کشیدن آن در فیلم ها و کتابهای مختلف می گوید: کتاب «بوسیدن روی ماه» توانست گوشه ای از صبر و استقامت را که مادران شهدا متحمل می شوند به تصویر بکشد و فیلم شیار 143 توانست مخاطب را همراه با یک مادر که رنج دوری از فرزند را می کشد همراه کند. در خبرهای بی وقفه ای که از رادیو پخش می شود امید صبورانه را حس کردیم و دست آخر و مشیت الهی را در رضا و تسلیم مادران چشم به راه دیدیم.
روزنامه شهروند/واقعیت های نمایشگاه کتاب
شهروند امروز در صفحه «کتاب» خود به نقد نمایشگاه کتاب پرداخته است که در ادامه به بخشی از آن اشاره می کنیم: كليت اين گزارش ۳ ضلع دارد: 1-شرح وضع موجود نمايشگاه و غرفههاي نمايشگاه 2-وضعيت كلي تاسيسات و خدمات زيربنايي كه هر كدام به نوعي براي مصرفكنندگان كالاهاي فرهنگي بسيار ضروري است 3-شرح تحليلي امكانات حاضر نمايشگاه، كمبودهاي امكانات و تسهيلاتي از قبيل استراحتگاههاي فضاهاي داخلي و بيروني، نوع تبليغاتي كه ميتواند بازتاب دهنده اقدامات نمايشگاهي باشد و ويژگيهايي كه نمايشگاه كتاب به وسيله آن شناخته مي شود.
آن چه كه در كليت اين گزارش حایز اهميت است، بيطرفي ناظر و راوي از ماجراهايي است كه به نظر نگارنده براي نخستينبار در يك متن انتقادي بر كاغذ رانده شده است. موضوعاتي چون رفتار ناشران با نويسندگان، تمايلات برخي ناشران به كتابهاي زرد، ضرورت نظارت هر چه بيشتر و كيفي بر تسهيلات و خدماتي كه زمان نمايشگاه در محيط برگزاري نمايشگاه ارائه ميشود. بدونشك و ترديد چون كشور ما از كشورهاي بسيار مهم جهان است ضروري است كه بيش از پيش به اين مقوله يعني كتاب و نمايشگاه پرداخته شود.
این روزنامه همچنین در گزارش کوتاهی از بیست و هفتمین نمایشگاه بین المللی کتاب نیز منتشر کرده است. در این گزارش می خوانیم: بهطور كلى مردم ايران كتابخوان نيستند، حتى بسيارى از كسانى كه تحصيلات دانشگاهى دارند با كتاب بيگانهاند. يك دليل عمده آن اين است كه در مدارس ما كتابخانه وجود ندارد و در بيشتر دانشگاهها و كتابخانههاى عمومى كتاب را به امانت نمىدهند. كتابخانههاى عمومى در محلهها و نزديك به منازل مسكونى نيست. شايد بهتر باشد كه نهاد كتابخانههاى عمومى كشور به جاى كتابخانهسازى، هزينههاى آن را صرف ايجاد كتابخانه عمومى در مساجد كند كه هم در ايران فراوان هستند و هم در هر محله چندتايى وجود دارد. به اين ترتيب به جاى هزينه ساختمانهاى جديد براى كتابخانههاى عمومى، هزينه آن را صرف بهبود كتابخانههاى موجود و ايجاد كتابخانه در مساجد كند. براى مثال، در هر ناحيه در مهمترين مسجدى كه وضعيت مركزى در آن ناحيه دارد كتابخانه تشكيل دهد. به اين ترتيب هم مراجعان به مسجدها زيادتر مىشوند و هم كتابخانهها رونق میگیرند. علاوه برآن، به علت اين كه مسجد محل انجام فرایض دينى است، افراد خیر بسيارى براى گسترش كتابخانه مسجد حاضر به كمك مىشوند. بر طبق آمار نهاد كتابخانههاى عمومى كشور۳ هزار و ١۴٧ كتابخانه عمومى كشور فقط (۲میلیون و ۵۱۶هزار و ۹۴۱ نفر) عضو دارند يعنى تقريبا ٣درصد ايرانيان از كتابخانه استفاده مىكنند كه رقم بسيار پايينى است. نمايشگاه کتاب تهران مانند نمايشگاههاى كتاب ديگر دنيا نيست، بلكه مانند يك حراج بزرگ كتاب در يك انبار بزرگ كتاب است. در اين نمايشگاه ناشران با همديگر براى فروش يا توزيع كتابهايشان گفتوگو نمىكنند. نويسندگان با ناشران براى نشر كتابهايشان مذاكره نمىكنند. اصلا نمايشگاه بينالمللى كتاب تهران جاى اين چيزها نيست. تمام هم و غم ناشران فروش است و فروش، زيرا اين بزرگترين امکان فروش سال آنها است و بسيارى، تمام سال را به انتظار اين فروش بزرگ مىگذرانند.
روزنامه اعتماد/ دولت باید از کتابها حمایت کند
اعتماد امروز در صفحه «ادب و هنر» خود گفت و گویی با قاسم هاشمی نژاد، منتقد، نویسنده و پژوهشگر داشته است. قاسم هاشمي نژاد، منتقد نشريات آيندگان و فردوسي در دهه 40، 50است و رمان پليسي «فيل در تاريكي» نیز پیش از انقلاب از وی منتشر شده است. او سال ها از عرصه نوشتن دور بوده و امروز بعد از سه دهه، يك بار ديگر در مقام منتقد/نويسنده ظاهر شده است.
وی در این گفت و گو در پاسخ به این سوال که چرا در سينمای امروز، موفقيت هاي بسياري در سطح جهان داشته ايم و داريم، اما در ادبيات این موقعیت ها را نداشته ایم؟ می گوید: هر دوره اي دوره قبل از خودش را دوره طلايي مي داند. ما كه در آن دوره زندگي مي كرديم خيال مان بود كه دوره طلايي با شهريور 20 سر آمد. البته وضع شما را درك مي كنم كه امروزتان هميشه بهتر از ديروزتان نيست. در اوايل قرن، عارف روشن ضميري زندگي مي كرد كه در اواخر عمرش با بيماري و رنج هاي ناشي از آن دست به گريبان بود. از حالش كه مي پرسيدند، مي گفت: الحمدلله، امروز من بهتر از فردا است. قدر امروزتان را بدانيد. اما اينكه ادبيات شما جهاني نشده، يك علتش حايل و پرده ديرنفوذي است كه دسترسي به آن را دشوار مي كند و آن حايل و پرده ضخيم زبان است. چقدر طول كشيد تا شما صاحب ترجمه هاي دست و پا شكسته رمان هاي كلاسيك بشويد؟ در مورد آن وري ها هم همين صادق است. شما نقاشان درجه يكي داريد كه راحت مي توانيد آنها را همدوش بزرگان نقاشي دنيا بنشانيد. اما نويسنده نه. اگر آثار كهن تان در دنيا شناخته است، براي آن است كه حاوي هويت شما است. هويت شما در جوهر معرفت بوده كه به آن آثار اعتبار مي داده و مي دهد. اما طي اين صد ساله ادبيات شما پشت كرده به آن هويت، به آن جوهر معرفت. آثاري كه خلق مي كنيد، خيلي كه هنر بكنيد، شبيه آثار دست چندم آن وري ها است. چرا اقبال نشان بدهند به اين آثار بي هويت كه هزاران هزار شبيه آن را خودشان دارند؟
هاشمی نژاد در پاسخ به سوال دیگری در خصوص اینکه دوره شما چه چيزهايي داشت كه شمارا واداشت كه بعد از آن دوره به سمت نقد نرويد و عطاي آن را به لقايش ببخشيد؟ آن هم در زماني كه در دوره شما آنقدر كتاب هاي تئوريك و نظري نقد نبود؟ می گوید: نوشتن نقد هيچ ارتباطي چه مستقيم چه غير مستقيم، با «كتاب هاي تئوريك و نظري نقد» كه شما اسم مي بريد، ندارد. نوشتن نقد مستقيما به اثري مرتبط مي شود كه ارزش نوشتن نقد را داشته باشد. آن اثر باارزش عشق را در شما برمي انگيزد كه درباره اش حرف بزنيد. اگر چنين اثري نباشد، همان بهتر كه حرمت حرفه را نگه داريم و با نقد خداحافظي كنيم و برويم دنبال يك شغل شرافتمندانه.
اعتماد همچنین امروز در ستون «یک سوژه، یک گفت و گو» نیز گفت و گویی با علی دهباشی مدیر مسئول مجله بخارا داشته است. مديرمسئول مجله بخارا، پايين بودن تيراژ كتاب در جامعه ايران را بيش از هر چيز محصول نقصان هاي تربيتي ايرانيان در دوران كودكي و نوجواني مي داند. او اخت شدن با كتابخواني در دوران كودكي و نوجواني را دستكار خانواده و مدرسه صالح مي داند. وي همچنين ضعف حمايت دولت از كتاب هاي منتشر شده را عامل مهم ديگري مي داند كه به افت تيراژ كتاب در جامعه ايران منجر شده است. دهباشي تاكيد مي كند كه نهادهاي دولتي، مثل وزارت ارشاد و وزارت خارجه، بايد دست كم 1500 نسخه از هر كتاب را براي كتابخانه هاي عمومي كشور، سفارتخانه ها و رايزني هاي فرهنگي ايران در خارج از كشور خريداري كنند تا ميانگين تيراژ كتاب دست كم به 3000 نسخه برسد.
روزنامه اطلاعات/ انتشار کتاب « نه سفید، نه سیاه»
اطلاعات امروز در صفحه «روابط بین الملل» خود نسبت به معرفی کتاب « نه سفید، نه سیاه» اقدام کرده است. این کتاب مجموعه ای از خاطرات و گزارش های دوران مدیریت دکتر سید محمد هادی نژاد حسینیان بر دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد است. مهمترین نکته ای که خواننده کتاب نباید از نظر دور داشته باشد، دشواری این ماموریت دیپلماتیک در سال های تصدی، با توجه به شرایط حاکم بر محیطی چون سازمان ملل است که در این کتاب به آن اشاره شده است.
روزنامه ایران/ کتابفروشی ها به دنیای مجازی کوچ می کنند
روزنامه ایران امروز در صفحه فناوری خود گزارشی تحت عنوان «کتابفروشی ها به دنیای مجازی کوچ می کنند» منتشر کرده است که در ادامه به بخشی از آن می پردازیم. با پیشرفت فناوری هر روز شاهد ورود ابزارهای جدیدی به بازار هستیم که هدف واحد آنها این است که زندگی را آسان تر و البته سازگارتر با تکنولوژی کنند. روزی که کامپیوترهای خانگی به خانههای مردم سر زد، کسی فکرش را هم نمیکرد که چند سال بعد بتواند اطلاعات خود را در وسایل الکترونیکی قابل حملی مانند لپ تاپ، تبلت، گوشیهای هوشمند، انواع رمها و... ذخیره کند؛ اتفاقی که حالا دیگر تا حدودی سبب تغییر سبک زندگی انسانها و حتی برخی عادتها شده است که عادت کتابخوانی هم از این قاعده مستثنی نیست. تاکنون بسیاری تصور میکردند هیچ چیزی جای کتابهای چاپی و کاغذی را نمیگیرد ولی تکنولوژی کم کم جای پایش را در این حوزه نیز محکم کرده است طوری که محققان شرکت آنلاین و چند ملیتی PWC پیش بینی رشد قابل توجه استفاده از کتابهای الکترونیک(e-books) به جای کتابهای کاغذی را کردهاند. این گروه تخمین زدهاند که تنها در بریتانیا میزان فروش کتابهای الکترونیک تا سال 2018 به 3 برابر رقم آن در سال گذشته میلادی میرسد. این میزان فروش، ارزشی معادل یک میلیارد پوند خواهد داشت که این رقم نسبت به ارزش 380 میلیون پوندی آن در سال 2013 جهشی چشمگیر نشان میدهد.
این روزنامه همچنین در ستون «حوالی فرهنگ» گزارشی تحت عنوان «چرخ، روغن، خرید کتاب» را منتشر کرده است. در این مطلب می خوانیم: گرچه ما ملتی هستیم بشدت اهل تعارف اما هر وقت که دیگر کفگیر به ته دیگ میخورد، تعارف را کنار میگذاریم و مشکلاتمان را پیش کسانی که امین میدانیم بازگو میکنیم و چشمِ کمک داریم؛ حالا هم سالهاست که کفگیر نشر و چاپ کتاب به ته دیگ خورده و ناشران از وزارت ارشاد که برای تجهیز کتابخانههای عمومی کشور، نیازمند خرید کتاب از همین بازار موجود داخل کشور است، چشم کمک دارند اما روند مداخله اقتصادی این وزارتخانه در چرخه نشر، حتی در حوزهای که با تجهیز کتابخانههای عمومی کشور مرتبط بوده، در همه دورهها یکسان نبوده و در برخی دورهها که بودجه لازم در اختیارش بود و پول فروش نفت هم آن قدر بالا بود که فرصت کافی برای روغنکاری چرخ اقتصادی فرهنگ و نشر باشد، باز این چرخ بدون روغن ماند و زنگ زد و زنگ زد اما از آن طرفِ خط، صدایی نیامد!
الان البته در وزارت ارشاد این اراده هست که به چرخه اقتصادی نشر توجه شود اما توان اقتصادی کشور، دیگر مانند گذشته نیست و این هم بر کسی پوشیده نیست! با این همه باز هم خبرهای خوبی میرسد مانند این خبر که « تعداد 182 هزار و 250 جلد کتاب منتشر شده از سوی ناشران سراسر کشور در تازهترین فهرستهای خرید وزارت ارشاد قرار گرفته است.» که محتملاً در دولت جدید، فقط شامل کتابهایی از برخی ناشران ِ برخوردار از امکانات خاص نخواهد بود. ما در ایران اگر بخواهیم با همین امکانات موجود و نیاز کتابخانههای موجود در کشور، وارد عمل شویم و البته کارشناسانه دست به خرید کتاب بزنیم، شمارگان کتاب از این وضع فاجعهبار به طور متوسط 1000 نسخه، خارج خواهد شد و میرسیم به روزهایی که مانند گذشته، اگر کسی از ناشری پرسید «کارت چیست؟» سرش را پایین نیندازد و بحث را به طوفان تهران نکشاند!
نظر شما