خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – حمید بابایی: در آثار براتیگان که اغلب دارای ضربآهنگی تندند، ترکیبی از ژانرهای گوناگون دیده میشود و ردپای دیدگاههای سیاسی و چپگرایانه وی را میتوان در اکثر داستانهایش تشخیص داد. انتقاد شدید براتیگان از نظام سرمایهداری حاکم بر ایالات متحده، در «هیولای هاوکلاین» هم به خوبی دیده میشود. در بُعد اجتماعی، نویسنده به وضوح و با استفاده از اِلِمانهای نمادین، نظام سرمایهداری ینگه دنیا را به هیولایی مخوف تشبیه میکند که یانکیهای قرن بیستم برای ادامه زندگی، کمر به از بین بردنش میبندند. موجودی که با اشتباه پروفسور هاوکلاین در آزمایشگاه خانگیاش پدید آمده و دو دختر جوان پروفسور سعی در از بین بردنش دارند.
براتیگان داستان را با خلق دو ضد قهرمان آغاز میکند. در این رمان دو کابوی عیاش و آسمانجل به نامهای «گریر» و «کامرون» برای کشتن یک هیولا، از سوی خواهران هاوکلاین اجیر میشوند. آنها پس از کش و قوسهای فراوان به صورتی خاص این هیولا را نابود می کنند. این دو شخصیت در واقع کاراکترهای تیپیکالی به شمار میآیند و میتوان گفت هدف براتیگان از آفرینش آنها، ساختارشکنی و به بیان دیگر دست انداختن قواعد «رمان وسترن» است. اکثر شخصیتهای اصلی آثار براتیگان از ضریب هوشی بالایی برخوردارند یا استعداد و مهارتهای خاصی دارند اما گریر و کامرونِ «هیولای هاوکلاین» انسانهایی سادهلوحاند. رفتار و گفتار آنها شباهتی به آدمکشهای حرفهای ندارد. حتی کامرون عادت دارد همه چیز را بشمارد. نکتهای که شاید تداعیکننده شخصیت «ریموند» در فیلم «مرد بارانی» با بازی بیبدیل داستین هافمن در نقش یک بیمار مبتلا به سندروم اوتیسم در ذهن مخاطبان باشد. شخصیتهای زن داستان هم به نوعی تیپیکالاند و گویی حضور دخترهای پروفسور، جنبه تزیینی در این رمان دارد. انگار هیچ کدام از آنها تفاوتی با هم ندارند و در واقع یک روح در دو کالبدند.
ترکیب ژانر و دلیل آن
براتیگان در این اثر دست به ترکیب سه ژانرِ وسترن، گوتیک و علمی و تخیلی میزند. این ژانر ها از گونههای پر طرفدار ادبیات جهانند و مخاطبان عام بسیاری را جذب می کنند. بیشتر نویسندگانِ داستان پست مدرن، از تکنیکهایی مشابه عملکرد براتیگان در این اثر برای بیان مطالبی عمیق تر و عمومیتر استفاده میکنند. به بیان دیگر در چنین آثاری، نویسنده با استفاده از قالبی پیچیده، سعی در بیان مطلبی عمیق با بیانی ساده دارد. نکتهای که در «هیولای هاوکلاین» هم به آن بر می خوریم.
رمان در سه فصل روایت می شود؛ فصل نخست که «هاوایی» نام دارد دقیقاً یک فصل وسترن است با ویژگی های همین آثار و با این تفاوت که طنزی بیرونی و سرخوشانه در آن به چشم می خورد. فصل دوم «خانم هاوکلاین» نامیده شده که فصلی گوتیک است و نزدیک به رمان های ژانر وحشت. فصل سوم «هیولای هاوکلاین» است که در آن با یک داستان علمی تخیلی روبهرو میشویم.
برای تشریح فصلهای سهگانه رمان باید گفت ابتدای رمان با داستانی وسترن سر و کار داریم؛ یعنی حضور دو کابوی که برای کشتن هیولایی اجیر میشوند. در ادامه، رمان تبدیل به اثری با ساخت فضای داستانی گوتیک (ژانری که از ترکیب عناصر وحشت آفرین و مضامین عاشقانه به وجود میآید) مایل میشود، عمارت قرن نوزدهمی، سردی هوا و تاریکی از شاخصههای ادبیات داستانی گوتیک است. پس از آن هم داستان به سمت علمی تخیلی شدن حرکت میکند و اشتباه آزمایشگاهی پروفسور هاوکلاین هم معرف این گونه داستانی است.
وجه تشبیه این سه گونه داستانی که جذابیت خاصی هم به داستان داده، طنز مخصوص براتیگان است که اینجا در گفتوگوی احمقانه شخصیتها و رفتارهای کمیک آنها نمود عینی پیدا میکند. براتیگان در این اثر میکوشد جدی بودن فضای گوتیک داستان را به تمسخر بگیرد. همین مساله بیانگر شورش نویسنده اثری پست مدرن علیه داستان مدرن است.
اندیشه متن
نکتهای که در «هیولای هاوکلاین» به عنوان اندیشه مرکزی دیده می شود، به چالش کشیدن عقل ابزاری و نقد علم است. نویسندگان پست مدرن معتقدند بخشی از علمی که مدرنیست ها از آن دم می زدند به ابزاری برای کشتار بشر به ویژه در جنگ های جهانی تبدیل شد. به همین ترتیب، قطعاتی از پازل علم از جای خود برداشته شدند و مستمسک اقتدارگرایان برای سرکوب اندیشههای لیبرالِ جنبشهای آزادیخواه در جوامع مدرن سده بیستم میلادی به حساب آمدند. هرچند نیت از تلاش علم، بهبود وضعیت زندگی بشر بود اما عملاً در مقاطعی از تاریخ، نتیجه عکس داشت. در این اثر هم دانشمند با نیتی خیر و برای کمک به بشریت دست به ساخت مواد شیمیایی و نور می زند اما رفته رفته همین نور تبدیل به عفریتی ترسناک میشود. در بیان همین مطلب نیز براتیگان دست به بازی ساختار شکنانه می زند و نور را نماد شر و سایه و تاریکی را نماد خیر بیان میکند و با کمک همین سایه، نوری که نماینده ظلمت است شکست می خورد. هیولای هاوکلاین به نوع منتقد ماهیت علمی است که برای کشتار بشر استفاده می شود.
نکته دیگری که در این اثر وجود دارد ساده بودن رابطه علت و معلولی متن است. در واقع پلات داستان از قواعد معمول پیروی نمی کند و ساختار سادهای دارد.
شاید بتوان هیولای هاوکلاین را هجوی در بیان داستانهایی از این گونه و اعتراضی نسبت به آثار مدرن دانست. آثاری که چه در ساحت ادبیات خلق میشوند، چه روی پرده نقرهای سینما شکل میگیرند. پایان بندی رمان نیز با توجه به فرجامی ظاهراً خوش، تامل برانگیز است. سرنوشت شخصیتها در یک سطر بیان می شود و نویسنده کنایهای ظریف به آثار مدرن میزند.-
چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۰۳
نظر شما