طی چند روزی که از توزیع کتاب گرینوالد گذشته است نقد های مثبت و منفی متعددی برای اثر وی در رسانه های مختلف منتشر گشته است.
دیوید کل، استاد حقوق جزای دانشگاه جرج تاون ، کتاب گرینوالد را اثری بسیار مهم و روشنگر توصیف کرده است. از نظر دکتر کل، گرینوالد می خواهد ما را آگاه سازد که با وجود نظارت های دولتی بر دنیای اطلاعات الکترونیک، در برابر انتخاب دشواری قرار گرفته ایم که هیچ پاسخ ساده ای برای آن وجود ندارد.
اما مایکل بی. موکاسی، تحلیل گر وال استریت ژورنال عقیده دیگری دارد. وی تلاش می کند تا با توجیه نمودن اقدامات دولت ایالات متحده ،اثر گرینوالد را بی اهمیت و حتی مسخره جلوه دهد.
وی در آغاز نقد خود از کتاب گرینوالد به مقاله ای از ریچارد هافسدتر در سال 1964 اشاره می کند که از نوعی سبک پارانوئیدی در سیاست آمریکا سخن گفته بود. به زعم وی اکثر تجزیه و تحلیل ها و لفاظی ها درباره سیاست آمریکا در دو دسته پارانوئیدی ترسوها و ناامیدان قرار می گیرد. طرفدار سیاست آمریکا از تغییر وضعیت کشورشان احساس تهدید کرده و مخالفان دولت نیز از هرگونه تغییر در وضع موجود نا امید هستند.
موساکی درواقع می خواهد اثبات کند که گرینوالد با سبکی پارانوئیدی البته از نوع دوم به توصیف و توضیح عملکرد آژانس امنیت ملی آمریکا در جمع آوری اطلاعات ارتباطانی مردم سراسر جهان پرداخته است.
تحلیل گر وال استریت با تاکید بر اینکه گرین والد حقوق دانی بوده که به روزنامه نگاری تغییر شغل داده است تلاش می کند تا ارزش اثر وی را در حد یک کار ژورنالیستی پایین بیاورد. وی می نویسند که گرینوالد تمامی شهرتش را مدیون دوره ای است که به عنوان تکنسین ارتباطات در آژانس امنیت ملی آمریکا مشغول به کار بوده و به واسطه همین شغل توانسته به اسنودن برای خارج کردن اطلاعات طبقه بندی شده کمک کند.
از طرف دیگر تحلیل گر وال استریت با تمام قوا تلاش می کند از جاسوسی های دولت آمریکا دفاع کرده و این برنامه ها را در راستای تامین امنیت مردم و حفظ منافع حیاتی آمریکا جلوه دهد.
وی می نویسد: "تمامی ماجراهای کتاب درباره تماس ها و ملاقات های آقای گرینوالد با اسنودن و دیگران کاملا حقیقی است و من هیچ دلیلی برای به زیر سوال بردن آنها ندارم . به استدلال های سیاسی گرینوالد نیز باید سرجای خود پرداخته شود و مورد بحث قرار گیرد. اما تصویری که او از ماهیت و اهداف برنامه های آژانس امنیت ملی به نمایش می گذارد به وضوح نادرست است.
وی آژانس امنیت ملی آمریکا به شکل ارگانی نشان میدهد که برای رسیدن به سرسپردگی جمعی و حفظ قدرت نخبگان آمریکایی از طریق توانایی کنترل و نظارت بر تمامی ارتباطات الکترونیکی که شما نام آن را چت و ای میل و چت گفتاری گذاشته اید، فعالیت می کنند.
موساکی ادعای گرینوالد را از اساس مسخره می داند و معتقد است : مردم آنقدر احمق نیستند که بتوان از طریق یک برنامه نظارت الکترونیکی مخفیانه آنها را وادار به تسلیم و فرمانبرداری کرد.
آقای گرینوالد در کتاب خود از دو برنامه مجزا جاسوسی ایالات متحده صحبت می کند. اولین برنامه ، شنود مکالمات تلفنی و جمع آوری تمامی اطلاعات تماس مردم آمریکا، شامل شماره دو طرف، مدت مکالمه و تاریخ بر قراری تماس است. تحلیل گر وال استریت در نقد این قسمت کتاب می نویسد : محتوای تماس ها و هویت شرکت کنندگان هرگز ثبت نمی شود و فقط در صورت مضنون شدن به یک نفر خاص از دیتابیس استفاده می شود.
بنابراین دیتابیس شنود ها فقط به منظور خاص و توسط 30 نفر از کارکنان آژانس امنیت ملی آمریکا مورد باز بینی قرار می گیرد. اما هرگز داده ها استخراج و نگاشت نمی شوند در حالیکه گرینوالد می گوید، برای هر تماسی که از یک شماره در ایالات متحده برقرار می شود، پروفایل جداگانه ای باز می شود.
برنامه دیگر ، اقدام به به جمع آوری اطلاعات ارتباطات و تماس های برقرار شده بین شهروندان غیر آمریکایی در خارج از کشور می کند.
که به اعتقاد تحلیلگر وال استریت ژورنال، این کار به دلایل امنیتی مانند مبارزه با تروریسم ، مبارزه با گسترش تسلیحات هسته ای، و ارزیابی وضعیت دیپلماتیک کشورهای خارجی ، با توجه به مسائلی که منافع ملی آمریکا را تحت تاثیر قرار می دهد انجام می شود و این کاری است که همه کشور ها انجام می دهند. یعنی همه کشورها در سراسر دنیا هر اطلاعاتی را که تشخیص بدهند به مسائل امنیتی و منافع ملی آنها مربوط است جمع آوری می کنند. خواه از شهروندان خودشان باشد یا از شهروندان کشورهای دیگر.
موساکی می نویسد : نه تنها مقامات مافوق آژانس امنیت ملی در قوه مجریه، بلکه کنگره و دادگاه نظارت بر اطلاعات خارجی، بر این برنامه نظارت کرده و موظفند، هر گونه انحراف یا مورد مشکوکی را گزارش دهند. این یک همکاری سه جانبه میان تمامی شاخه های دولت یعنی قوه مجریه، قوه مقننه و قضائیه است. برنامه ای که مایکل هایدن، دبیر سابق سیا و آژانس امنیت ملی آن را "مشارکت سه جانبه مدیسونی" نامیده بود.
البته برای آقای گرینوالد، این برنامه به معنای نگرانی دولت آمریکا از امنیت مردمش و استفاده از تمامی وسایل مشروع که همه ملت ها از آنها برای حفاظت از منافع مشروعشان استفاده می کنند، تفسیر نمی شود. برعکس ایشان معتقد است که هدف دولت آمریکا حذف کلی حریم خصوصی در ارتباطات الکترونیکی در سراسر جهان است.
به اعتقاد تحلیل گر وال استریت ژورنال، شواهدی که گرینوالد برای تایید ادعایش مطرح می کند چندان قانع کننده نیست و حتی شاید مسخره هم باشد.
علاوه بر این گرین والد پشت تلاش بردن برای از بین حریم خصوصی در دنیای اطلاعات هدف شوم دیگری را می بیند: کنترل اذهان جهانی. او با استفاده از این ایده مذهبی که عالم محضر خداست و خدا در همه احوال نظاره گر و آگاه بر رفتار بندگان خود است به این نتیجه می رسد که تمامی قدرتهای بزرگ می خواهند به همین صورت ، عوام را تحت کنترل در آورند و شما هیچ جایی برای فرار و پنهان ماندن از دید نظاره گر آنها ندارید.
در واقع آقای گرینوالد مدعی است که حتی تهدیداتی مانند تروریسم، بهانه ای برای کنترل بیشتر است. زیرا تروریسم آنقدر ها هم که بزرگش می کنند، نگران کننده نیست. شانس اینکه یک فرد خاص توسط تروریست ها کشته شود بسیار پایین است و تروریست ها نشان داده اند که بسیار بی کفایت و آماتور هستند. او نمی پذیرد که تروریست ها از خشونت هدفمند و تصادفی برای ارعاب ملت ها استفاده می کنند تا اعتماد به نفس مردم را برای حفاظت از جان خود پایین آورده و به آنها بقبولانند که تنها یک تروریست می تواند امنیت خود را حفظ کند.
در انتها، تحلیل گر وال استریت بازهم تاکید می کند که آقای گرین والد نگرشی پارانوئیدی از نوع دوم دارد. یعنی جز مخالفان ناامید به تغییر وضع موجود است. او هرگز عملکرد و فرایند دولت را به دقت و از نزدیک بررسی نکرده و مطابق استدلال هافسدتر ، بینش واقع گرایانه ای نسبت به جهان واقعی ندارد. در واقع موساکی معتقد است کسانی مانند گرینوالد درک شهودی مناسبی از تاریخ ندارند تا بدانند چگونه می تواند جلوی رخداد های شوم را گرفت.
کتاب در 272 صفحه به قیمت 16 دلار راهی بازار شده است.
نظر شما