این شاعر ادامه داده است: «قانون نشر ما کلی است و این باعث شده افراد یک برداشت سلیقهای نسبت به این قانون داشته باشند، لذا اگر قانون نشر ریزتر و مصداقیتر شود، شاید همه مشکلات را حل کند. من به کارشناسی در حوزه کتاب معتقدم زیرا هر چیزی ارزش چاپ ندارد. قانون نشر میگوید چیزی میتواند چاپ شود که مخل مبانی اخلاقی نباشد و به مقدسات توهین نکرده باشد. به نظرم وقتی یک کتاب چاپ میشود، وزارت ارشاد همچون فیلمهای سینمایی باید درجهگذاری کند.»
کتابهای ایرانی به صورت قاچاق در پاکستان چاپ می شوند!
تاکنون درباره قاچاق بنزین ایرانی به کشورهای همسایه بسیار شنیده بودیم اما درباره قاچاق کتاب نه. حمیدرضا شاه آبادی مدیر موسسه فرهنگی دارالهدی امروز در گفتوگویی با «کیهان» از قاچاق کتابهای ایرانی به افغانستان سخن گفته است. وی با تاکید بر اینکه بسیاری از کتابهای ایرانی را در پاکستان تجدید انتشار می کنند گفته است: «در حال حاضر 80 درصد کتابهایی که در افغانستان مورد استفاده قرار میگیرد کتابهای چاپ ایران است. نکته مهم این است که بخش بسیاری از این کتابهایی که مخاطبان بیشتری دارد در کشور پاکستان به طور قاچاق تجدید چاپ میشود و به اسم کتاب ایرانی وارد افغانستان میشود. درواقع حجم بسیار زیادی از این مبادله کتابهای قاچاق است.»
احمد شاکری، نویسنده نیز درباره تبادل فرهنگی با افغانستان به «کیهان» گفته است: تعامل ایران با افغانستان باید فراتر از سطح کتاب، نشر و عرضه کتاب باشد. این تعامل باید به سمتی برود که در سطح زبان فارسی ادبیات ایران را غنی کنیم. تعداد واژگانی که در فارسی دری افغانستان استفاده میشود، بسیار چشمگیر است. مجموعه سفرهایی نویسندگان و اهالی ادب و هنر ایران به افغانستان میتواند زمینهای برای تولید آثاری مرتبط با افغانستان شود.»
همین نمایشگاه هم غنیمتی است برای خودش
محسن آزموده در یادداشتی که برای «اعتماد» نوشته به دسته بندی نقدهایی که در همه این سالها به نمایشگاه وارد بوده پرداخته است. مطابق بر نظر ایشان یک دسته از نقدهای وارده به نمایشگاه به واسطه مکان برگزاری آن است، یك دسته از انتقادها مربوط به بیعدالتیهای برگزاركنندگان و تبعیض گذاشتن میان ناشران است و بخشی از انتقادات هم به تبدیل نمایشگاه کتاب به مکانی برای تفریح مربوط می شود اما در نهایت به نظر این نویسنده با همه این کاستیها نمایشگاه فعلی هم برای خودش غنیمتی است چراکه اگرچه با معیارهای «بینالمللی» همخوان نیست اما دستكم مخاطب «ملی» دارد و تنها منحصر در پایتخت و مركز نیست و آدمهایی از نقاط مختلف کشور به سراغش می آید؛ شاید نمایشگاه كتاب تنها محلی باشد كه همه ساله این تعداد از فرهنگ دوستان و به قول نویسنده كِرم كتابهای متفاوت را گرد هم میآورد.
روزنامه «اعتماد» در ستون معرفی کتابهای نمایشگاهی خود، کتابی را معرفی کرده با عنوان «تاریخچه كامل دوبله به فارسی در ایران» نوشته احمد ژیرافر. نگارنده کتاب سعی داشته به نقاط تاریک و ناشناخته دوبله بپردازد. نقاطی كه در نقدها و مطالبی كه طی دو دهه گذشته به چاپ رسیده، به آن پرداخته نشده؛ در خیلی از موارد نگارنده با توجه به پرداختن مطبوعات به دوبله در دو دهه گذشته، برای پرهیز از تكرار مكررات مجبور به ارائه جزییات دوبله فیلمها و تاریخ دوبله و نمایش فیلمها در هر دهه شده است. بخشی از كتاب تاریخچه دوبله بر اساس گفتوگو با هنرمندن دوبله است كه از این طریق به همه جوانب دوبله و ارائه جزییات دوبله فیلمها ورود پیدا كرده است.
نقد ادبی یــــا کفگرگی؟
کاوه فولادی نسب در روزنامه «شهروند» نمایشگاه کتاب را مجالی کرده برای یادداشتی که رگه هایی از طنز در آن وجود دارد. در این مطلب می خوانیم: «بعضیها فکر میکنند نقد ادبی وسیله یا اسباببازیای است که با آن حال کسی را بگیرند، یا بابت آن شبی که کسی توی فلان مهمانی تحویلشان نگرفته با او تسویهحساب کنند، یا چون کسی توی فلان جلسه ادبی به داستانشان ایرادی گرفته بهش کفگرگی بزنند، یا برعکس، رفاقتشان را نشان بدهند و مرام بگذارند و حتی اگر کتاب دوستی به نظرشان خوب نبود، از آن تعریف و تمجید کنند.»
حالا که بحث نقد ادبی شد بد نیست بدانید روزنامه «شهروند» در صفحه هنری خود در کنار اخبار هنری گزارشی هم داده از جشن فیلمنامه نویسان خانه سینما و جالب اینجاست که در این گزارش آمده که یکی از اهالی نقد جزو کسانی بوده که روی سن رفته و از کانون فیملنامه نویسان خانه سینما جایزه گرفته است! شاید ذکر این خبر «شهروند» در اینجا بی ربط به نظر برسد اما مطمئنا بی ربط تر از جایزه گرفتن یک منتقد از دست فیلمنامه نویس نیست! منتقد اگر می خواهد جایزه ای هم بگیرد باید از دست هم صنفی خودش باشد نه از دست صنفی دیگر.
خبرگزاری «ایسنا» گزارشی داده از خوب و بد نمایشگاه و در میانه های گزارش طعنه هایی هم زده به درآمد بالای مصلی از دریافت اجاره بهای برگزاری نمایشگاه. در این بخش می خوانیم:« نمایشگاه کتاب باز هم در مصلی برگزار شد و امسال هم ارشاد آن را از مصلی اجاره کرد و مسلم است که از این بابت پول زیادی از بخش فرهنگ نصیب مصلی شد. همچنین اجاره غرفههای بخش فروش، تبلیغات، اغذیه و غرفههای شرکتها که در این محل به فروش خدمات خود میپرداختند به مصلی رسید. اجاره غرفههای شرکتها و موسسهها زیر نظر مصلی بود و از این جهت در آنجا کالاهایی به فروش میرسید که ارتباطی با مقوله فرهنگ و کتاب نداشت که البته بروز این موضوع به مسئولان مصلی برمیگردد نه وزارت ارشاد.»
اولین سوال مخاطب این است که این کتاب سانسور شده یا خیر؟
خبرگزاری «ایلنا» در گفتوگو با یوسف انصاری کارشناس ادبیات نکته جالبی را درباره مشکلاتی که ممیزی برای مخاطبان ایجاد می کند منعکس کرده است. این مدیر فرهنگی گفته است:« ممیزی باعث شده که مخاطبان ما طی سالهای اخیر اعتماد خود را نسبت به کتابهای تالیفی از دست بدهند. به همین دلیل است که وقتی آثار ایرانی را به آنها پبشنهاد میکنیم؛ اولین سوالی که میپرسند این است که آیا این کتاب سانسور شده یا خیر؟»
این خبرگزاری گزارشی هم دارد از پرفروش ترین کتابهای سیاسی نمایشگاه کتاب که منطبق بر آن کتابهای «سازندگی و شکوفایی؛ خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1370»، «روزهای پایداری» و «هاشمی در سال 88» که همگی مربوط به برهه هایی از زندگی سیاسی هاشمی رفسنجانی هستند و همچنین کتاب «از نیاوران تا پاستور» که به اتفاقات سیاسی سال 92 پرداخته است جزو پرفروشترین آثار سیاسی نمایشگاه بوده اند.
چرا شرایط به گونه ای پیش رفت که بزرگترین حامی فرهنگ به نمایشگاه نیامد؟
میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی در کنار گزارشی که از فعالیت های نشر متبوعش در نمایشگاه داده نکاتی را هم درباره حضور نیافتن رهبر انقلاب به نمایشگاه مطرح کرده است. نیلی به «مهر» گفته است: «این موضوع باعث تاسف همه ماست که شرایط به گونه ای پیش می رود که بزرگ ترین حامی حوزه فرهنگ و مهمترین یار کتاب و کتابخوانان در کشور که از قضا رهبر انقلاب و امام جامعه اسلامی است، ترجیح می دهد که وارد نمایشگاه کتاب نشود؛ شرایط به سمتی پیش می رود که شخصیتی که به شدت علاقه مند غوطه خوردن در کتاب و ارتباط نزدیک با نویسندگان و ناشران و همچنین مشوق همیشگی کتابخوانان کشور است، نمایشگاه را از اولویت های اولیه خود خارج کند. این اسباب تاسف است اما به نظرم همه باید خود را متهم این قضیه بدانیم. چرا این فرصت بسیار خوب از ما سلب شده است؟ فکر می کنم همه اعم از مدیران ارشد نظام و سیاست گذاران اصلی از شخص رئیس جمهور و وزیر ارشاد تا ما یعنی تشکل های نشری، این سوال را از خود داشته باشیم. اگر این سوال و رسیدن به جوابش، دستاورد نیامدن رهبری به نمایشگاه باشد، اتفاق مفیدی خواهد بود. یعنی سعی کنیم که به جواب این سوال برسیم که چرا ایشان به نمایشگاه نیامدند تا در دوره های بعدی دیگر این اتفاق نیفتد. به هر حال همه ما سوار بر یک کشتی هستیم و باید همه با هم به این سوال پاسخ بدهیم. لزومی هم ندارد که همدیگر را متهم کنیم. می توان از زدن اتهام به یکدیگر و خراش زدن بر صورت همدیگر اجتناب کرده و به اصل پرداخت.»
نظر شما