تحلیل های علی اکبر اشعری از مدیریت فرهنگی و وضعیت نشرکتاب
فرهنگ عمومي، پيشرفت شايسته ای نداشته/ کتاب های دورانساز و پرمخاطب منتشر نمیشود
علی اکبر اشعری از مدیران پیشکسوت فرهنگی کشور است که همه او را مردی عمیق، آرام و چند بعدی می شناسند. او مسئولیت های مهمی از قائم مقامی وزارت ارشاد در دولت سازندگی تا ریاست کتابخانه ملی را بر عهده داشته است.
گفت وگو با علی اکبر اشعری را در ادامه می خوانید:
انقلاب اسلامی یک حرکت تاریخ ساز فرهنگی –سیاسی در کشور ما بود. در وجه «سیاسی» انقلاب پیروز شد و یک نظام جدید سیاسی بوجود آورد. آیا در وجه فرهنگی این انقلاب پیروز شده است؟
ابتدا لازم است میان انقلاب اسلامی به عنوان یک جریان فرهنگی تاریخی و جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی برآمده از آن تفاوت قائل شویم. انقلاب اسلامی، حتی در صورت ناکامی در تشکیل نظام سیاسی، یک حرکت زنده فرهنگی و اصیل و الهام بخش در جهان اسلام بوده است و همواره نیز زنده خواهد ماند. امام خميني، با ابتنا بر آموزه هاي ديني و بر بستر فرهنگ اسلامي با تشکیل یک نظام سیاسی مستقل و هویتمند توانسته است بزرگترین پیروزی فرهنگی جهان اسلام پس از بعثت پيامبر مكرم اسلام صلي الله عليه واله و سلم را رقم بزند. این پیروزی محدود به میهن عزیز ما ایران یا مذهب تشیع نيز نیست، بلکه همانطور كه مي بينيم توانسته است اعتمادبهنفس و خودباوری ديني(خداباوري) را در دل میلیونها انسان آزادیخواه و مسلمان در سراسر جهان احيا کند.
بنابراين نفس موفقيت امام خميني در تشكيل حكومت اسلامي يك توفيق فرهنگي بود و گسترش موج بيداري اسلامي پژواك اين توفيق فرهنگي است.
مؤسس جمهوري اسلامي نه به عنوان يك رجل سياسي و با تكيه بر فعاليت هاي حزبي و اتكا به مجامع سياسي بين المللي و نه به عنوان يك فرمانده نظامي؛ بلكه به عنوان يك رهبر ديني و فرهنگي با بازخواني اسلام ناب و بيدار كردن مردم و باز كردن چشم آنها به روي واقعيات به اصلاح جامعه قيام كردند.
بنابراين مهمترين دليل پيروزي انقلاب اسلامي اسلامي زمينه و رهبري فرهنگي آن است؛ چنانچه در ادامه نيز همين شيوه مي تواند انقلاب را به هدفهاي والاي خود برساند. به همين دليل است كه رشد و ارتقاي فرهنگي جامعه نقش مهمي در شكل گيري تمدن نوين اسلامي دارد.
اما عليرغم اين زمينه فرهنگي و رهبري ديني انقلاب، عوامل مختلفي دست به دست هم داده و موجب شده اند تا فرهنگ عمومي پيشرفتي شايسته انقلاب اسلامي نداشته باشد تا آنجا كه رهبري معظم با نگراني از اين موضوع در سال جديد فراخوان حركتي جهادي دادند كه طي آن همه اقشار و صنوف اعم از دولتمردان و آحاد ملت در اين حركت نقش بيافرينند.
شما اين عدم پيشرف را در چه مي دانيد؟
آنچه پس از پیروزی انقلاب اسلامي در نظام جمهوری اسلامی روی داده، ارجاع مسئوليت هاي فرهنگي به نهادهايي است كه يا ساختار آنها برگرفته از ارزشها و روشهاي غربي است و يا حتي اگر مولود پس از پيروزي انقلاب هستند، همان نهادهاي پيش گفته را الگوي خود قرار دادند. بنابراين هرچند پيوند "اسلامي" زينت بخش نام بسياري از آنها شده است، اما صرف نام و تغيير برخي كاركنان و انتصاب مديران جديد، اگر همراه با دگرگون كردن ساختارهاي منطبق با شرايط جديد نباشد نه تنها راه به جايي نمي برد، بلكه در بسياري موارد نيروهاي جديد را با شرايط پيشين هماهنگ مي كند.
از سوي ديگر موج اتفاقي كه تحت عنوان انقلاب اسلامي در اين كشور رخ داد به سرعت در همه جاي دنيا گسترش يافت و موجب بارقه اميدي در چشمان آزادي خواهان جهان شد. نگراني حاصل از اين اتفاق نظام سلطه را به مهار اين موج واداشت. در ميان همه تلاش هاي غرب براي مهار و به بن بست رساندن انقلاب، تلاش براي استحاله فرهنگي و از بين بردن موتور محرك انقلاب و نقش پوياي فرهنگ اسلامي از درون در صدر تلاش هاي آنها قرارگرفت. طبعاً وسايل ارتباط جمعي مدرن نيز به آنها كمك نمود.
هرچند نبايد نقش برخي عوامل و رفتارهاي غيرهمسو با ارزشهاي اسلامي و انقلابي مديريتي و نخبگان را نيز كه به باور عمومي آسيب مي رساند ناديده گرفت.
بنابراين در وهله نخست انتظار من اين است كه نگاه به حوزه فرهنگ نگاهي شامل و فراگير باشد و بر اين اساس همه فعاليت هاي دولت، ناظر به ارتقاي فرهنگ جامعه باشد.
موضوع پيوست فرهنگي هم كه براي كليه طرح هاي ريز و درشت مطرح مي شود از اين منظر است.
نكته دوم انتخاب كارگزاران فرهنگي است كه انتظار دارم از ميان شايستگان فرهنگي و آنها كه به عنوان شخصيت فرهنگي شهره اند و در كارنامه هاي مديريتيشان نشانه هايي از فهم، ذكاوت و عمل درست فرهنگي وجود داشته باشد، انتخاب شوند
نكته سوم اين كه وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان مدير اصلي ترين نهاد اجرايي متولي فرهنگ بايد در هيئت دولت جايگاه شايسته اي داشته باشد تا بتواند به عنوان مدير ارشد برالزامات و بايد و نبايد هاي فرهنگي كليه وزارتخانه ها و دستگاه هاي اجرايي نظارت داشته باشد.
نكته چهارم اين كه هرچند در هيچيك از زمينه ها دولت نمي تواند بدون مشاركت واقعي مردم راه به جايي ببرد، اما در حوزه فرهنگ اين فرمول قطعي تر است. نگاه هاي باقي مانده از نظام هاي ارباب و رعيتي كه مدير فرهنگي خود را عقل كل و مظهر تام و تمام فرهنگ بداند و ديگران را رعاياي منتظرالدستور خود و وزارتخانه اش قلمداد كند جواب نمي دهد. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به بايد مصداق خوب آيه فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه باشد و براي استفاده از نظرات بايد در وزارتخانه خود اتاق هاي فكر و مشاوره متعدد تشكيل دهد و شرايطي فراهم آورد تا نظرات صاحبنظران اخذ با سليقه هاي اتفاقاً فرهنگ نسبت تنگاتنگي با احساس آزادي و امنيت دارد و در سايه اين دو بيشتر به رشد و بالندگي مي رسد. البته شناخت مرزهاي آزادي و هرج و مرج از موضوعات بسيار ظريف و دقيقي است كه مدير فرهنگي بايد هوش و ذكاوت بازشناسي اين مرزها را داشته باشد تا گرفتار افراط و تفريط هم نشود
می دانیم که تجزیه فرهنگی مقدمه تجزیه سیاسی است. از طرف دیگر انسجام فرهنگی نیز مقدمه انسجام سیاسی است. در زمینه انسجام فرهنگی در کشور به نظر شما چه قدمهایی باید برداشت؟
هرچند توفيق در همه عرصه هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي منوط به حضور و مشاركت گسترده مردم است، اما در حوزه فرهنگ اين حضور و مشاركت اهميت بسيار بيشتري پيدا مي كند. وقتي صحبت از فرهنگ مي كنيم اشاره به مباني همه رفتارهاي روزمره اي داريم كه از مردم سر مي زند؛ از رفتارهاي ساده فردي چون خوردن و خوابيدن و ... تا ارتباطات اجتماعي در محيط هاي خانوادگي، دوستانه، محلي، اداري، علمي و پژوهشي و ملي.
ارتقاي فرهنگ و بهبود رفتارها با صرف تصويب و ابلاغ قانون و ... صورت نمي گيرد. در حوزه فرهنگ تا علاقه به حضور و مشاركت مردم نباشد به جايي نمي رسيم. حضور فرهنگي يكي از عرصه هايي است كه به انسجام جامعه كمك مي كند. شما ببينيد يكي از سنتهاي فرهنگي ريشه دار جامعه ما در حضور سراسري و مشتاقانه مردم در بزرگداشت ايام محرم متجلي مي شود. در آن ايام شما احساس مشتركي را بين همه مردم مي بينيد. لذا وقتي در اتفاقات سال٨٨ تعدادي فريب خورده در ميان مردم عزاداري آنها را به تمسخر مي گيرند، با واكنش تنفر آميز همين مردم كوچه و خيابان روبه رو مي شوند. اين يعني انسجام. ما نمونه هاي بارز ديگري از اين نوع انسجام فرهنگي را كه نتايج سياسي برجسته اي نيز داشته در كوران انقلاب و دوران دفاع مقدس ديده ايم.
٤. فقر فرهنگی خطرناک تر و مهلک تر از فقر اقتصادی است. کیفیت و میزان ثروت فرهنگی و نحوه توزیع آن در ایران را چگونه تحلیل می نمایید؟
بله! فرهنگ نيروي محركه جامعه است، فقر فرهنگي به انحطاط جامعه مي انجامد. امروز ما با جوامعي مواجهيم كه از نظر اقتصادي جزو جوامع برخوردار محسوب مي شوند ولي به دليل فقر فرهنگي از انسانيت فاصله گرفته اند. فكر مي كنيد اين كه اينهمه ظلم و كشتار نظام سلطه در كشورهاي مختلف با واكنش سكوت ملت هاي آنها مواجه مي شود نشانه چيست؟ آيا اين سكوت نشانه احتضار انسانيت در آن كشورها نيست!
خوشبختانه ايرانِ ما به دليل ذخاير فرهنگي بسيار ارزشمند مادي و معنوي كه در ميان مردم دارد از اين جهت بسيار غني است، اما آنچه انتظار مي رود فرآهم آوردن شرايط برخورداري از اين ذخاير است.
توليدات فرهنگي ما بايد به اين سمت و سو برود و البته شرايط برخورداري عادلانه از آنها نيز فرآهم شود. امروز ما بيشتر مشكل توليد فاخر و هدفمند داريم تا توزيع عادلانه.
ما درباره آرمانهای شهدا کمتر کار کرده ایم و بیشتر به انتشار زندگینامه و نحوه شهادت آنها کار پرداخته ايم، برای آنکه آرمانهای شهدا برای نسل جدید مطرح شود چه پیشنهاداتی دارید؟
در آموزه هاي ديني مان داريم كه "كونوا دعاة الناس بغير السنتكم"؛ شهدا دقيقاً به اين پيام عمل كردند و درسهاي ماندگاري براي نه فقط ما ايرانيان و مسلمانان؛ بلكه براي بشريت به ارمغان گذاشتند. بازخواني و بازنمايي اين انگيزه هاي الهي كه طرف حاضر است براي آرمانش و اصلاح جامعه اش از جان خود بگذرد امروز از واجبات فرهنگي ؛نه فقط براي دستگاه هاي فرهنگي و رسانه اي ؛ بلكه آحاد مردم و آشنايان با اين شهداست. گاهي مي بينيم نويسنده اي بدون اين كه دفاع مقدس را مستقيماً درك كرده باشد با آشنايي با زندگي يكي از اين بزرگواران، شخصيت او را به قلم در مي آورد كه كار بسيار ارزشمند و شايسته اي است. البته رسانه هاي ما نيز مي توانند از اين سوژه ها به خوبي استفاده كنند. شما مي دانيد همانطور كه تاثير بيان حديث بجز پيام محتوايي آن به دليل منشاء صدور آن كه يك انسان كامل است تاثير مضاعف دارد، بيان ملكات و فضائل شهدا نيز به دليل اخلاص و صداقت آنها تاثير بيشتري خواهد داشت.
در دوران انقلاب تیراژ کتب اسلامی به یک میلیون نسخه رسید ولی امروز تیراژ کتب اسلامی گاه در حدود چند صد نسخه است، علت یا علل این افول چیست؟
شمارگان کتاب رابطه مستقیمی با احساس نیاز مردم دارد. مردم برای حل مشکل، پاسخ به حس کنجکاوی، لذت و سرگرمی و الزامات تحصیلی یا دینی کتاب میخوانند. در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، به چند دلیل، اقبال فوقالعادهای - به ويژه - به برخی کتابهای اسلامی صورت گرفت:
پیروزی نسبتاً پرشتاب انقلاب اسلامی و طلیعه تشکیل نظام جمهوری اسلامی، دوست و دشمن را در زمینه مبانی حکومت جدید کنجکاو کرده بود. شیفتگان انقلاب اسلامی از هر قشر و سطحی، با علاقه کتابهای شهید مطهری، دکتر شریعتی و سایر اندیشمندان و نویسندگان کمنظیر آن برهه زمانی را ــ به واقع ــ میبلعیدند. بحثهای ایدئولوژیک آن زمان میان مذهبیها و کمونیستها و سایر نحله هاي فكري در فضای سالهای اولیه انقلاب همگان را تحریک میکرد تا خود را برای صیانت از اسلام و انقلاب اسلامی، به معارف و اندیشههای روشنگر نویسندگان ارزشمند آن دوره مسلح کنند و به اصطلاح در برابر حملات آتشین مخالفان نظام کم نیاورند.
ظهور جمعی از نویسندگان و سخنرانان پرشور و اندیشمند که برای صیانت از مکتب در برابر هجمههای نظام طاغوت، اندیشههای ایدئولوژیک مخالف اسلام و نیز برخی مذاهب و مکاتب ساختگی، از جان و دل مایه میگذاشتند، منجر به انتشار آثاری ارزشمند و خواندنی در حوزه معارف اسلامی شد که عملاً تا به امروز در فضای جامعه ما كمتر تکرار شده است.
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد عناوین منتشره در طول یک سال در مقایسه با امروز بسیار اندک بود (در سالهای ٥٧ و ٥٨ تعداد عناوین منتشره زیر دو هزار بود، در حالی که در سالهای ٩١ و ٩٢ بالغ بر شصتهزار عنوان شده است. چنانكه هم اكنون نيز گاه شمارگان برخي كتاب ها در يك بازه زماني بالا است.
نگاه کنید به آمار خانه کتاب در www.ketab.ir تاحدي طبیعی است که تعداد مخاطبان در تعداد عناوین سرشکن شده و به طور متوسط شمارگان یک عنوان کتاب کاهش یافته باشد. به عبارتی حاصل ضرب شمارگان در تعداد عناوین در سالهای اخیر در مقایسه با همین حاصل ضرب در بدو پیروزی انقلاب اسلامی، نتیجهای به مراتب بهتر را نشان میدهد (در سال ١٣٥٨، تعداد کل کتب منتشره ٧٠٦١٠٠ نسخه برای ٣٨ میلیون نفر و در سال ١٣٩٢، این تعداد به ١٥٥٤٧٣٩٩٩ نسخه برای ٧٢/٥ میلیون نفر رسیده است). دقت کنید که همه عناوین کتابهای منتشره در آن دوره نیز شمارگان چشمگیری پیدا نمیکردند. به طوری که متوسط شمارگان کتاب در سال ١٣٥٨ بالغ بر ١٢٤١٢ نسخه و در سال ١٣٩٢ بالغ بر ٣٩٤٣ نسخه بوده است. بر اساس همین آمار، سرانه کتاب از ١٩ نسخه بهازای هر ١٠٠٠ نفر در سال ١٣٥٨ به بيش از ٢١٤٤ نسخه بهازای هر ١٠٠٠ نفر در سال ١٣٩٢ رسیده است که رشدی ١١٢/٨ برابری را نشان میدهد.
از نظر شمارگان کتابهای حوزه دین از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، حائز رتبه نخست بوده است، به طوری که سهم کتابهای دینی در سال ١٣٥٨، بالغ بر ٢٠/٩ درصد و در سال ١٣٩٢ بالغ بر ١٧ درصد بوده است. جالب آنکه سهم کتابهای علوم اجتماعی در سال اول پیروزی انقلاب اسلامي ٣٨/٢ درصد بوده که در سال ١٣٩٢ به ٩/٢٧ درصد کاهش یافته است.
بنابراین، لازم است گزاره پیشفرض در سؤال شما اصلاح شود. یعنی از شمارگانِ میلیونی صرف نظر شود و پرسش به این شکل عنوان گردد که چرا در روزگار ما کتابهای دورانساز و پرمخاطب در حوزه دین منتشر نمیشود. در این صورت، پاسخ بنده به این سؤال بندهای ١ و ٢ همین پرسش خواهد بود
به نظر شما چه جریان هایی در بازار کتاب ایران فعالیت دارند و مظاهر آنها در بازار کتاب چیست؟
بازار کتاب دو وجه مشخص فرهنگی و تجاری دارد. ناشرانی وجود دارند (چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی) که با انگیزه فرهنگی به این صنعت ورود پیدا کردهاند. آنها آرمانهایی دارند (مذهبی، سیاسی، اخلاقی و...) که آنها را به این سمت سوق داده است. طبیعی است که این دسته از ناشران برای پایداری در این صنعت، حواسشان به بخش تجاری نشر هم هست.
در بخش خصوصی، با رصد نیازهای جامعه يا دسترسی به نویسندگان توانا و نامآور، هماهنگی میان چرخه فرهنگی و چرخه تجاری نشر برقرار میشود و ما ناشران موفقی داریم که هم کتاب خوب چاپ میکنند و هم دخل و خرجشان با هم میخواند. در بخش دولتی، توجه به جنبههای تجاری کمتر است و در نتیجه نوعاً آثاری منتشر میشود که يا به دليل محتوا و يا زيبايي مخاطب پسند نیست.
در سمت دیگر، ناشرانی را میبینیم که آنها را انگیزههای اقتصادی به این وادی کشانده است. آنها از اساس دنبال زمینهای برای سرمایهگذاری و افزایش ثروت خود بودهاند و در برهههایی که این صنعت یا جنبههایی از آن رونق داشته وسوسه شدهاند که وارد حوزه نشر شوند. برخی از آنها در قالب شرکتهای تبلیغاتی شکل گرفتهاند، برخی براي کسب درآمد از وزارتخانهها و شرکتها و صنایع و گروهی نیز به فعالیتهای زیرزمینی و غیرقانونی افست کتابهای پرفروش و مورد نیاز مردم و دانشجویان پا به این صنعت گذاشتهاند. البته ناشران معظمی هم به وجود آمدهاند که بر تولید کتابهای کمکآموزشی تمرکز کردهاند و امروزه سهم اصلی گردش مالی صنعت نشر در اختیار آنهاست. بر کسانی که با انگیزههای پررنگ تجاری وارد این صنعت فرهنگی شدهاند نمیتوان خرده گرفت و جز آن دستهای که به صورت غیرقانونی و حرام به کسب مال از این صنعت مشغولند همه این گروهها در دسته ناشران و اصحاب نشر قرار دارند.
حساسیتهایی که امروزه در مورد بازار کتاب وجود دارد، عمدتاً محدود به آندسته از ناشران بخش خصوصی با رویکرد فرهنگی است که آرمانهای سیاسی یا مذهبیای مغایر با ارزشهای انقلابی را دنبال مي كنند و مایلند در کتابخوانهای جامعه ما را نسبت به مباني ديني، اخلاقي و انقلابي خود مردد كنند.
علاوه بر آنها، برخی گرایشهای تجاری، ناشران بخش خصوصی را وسوسه میکند که با رد شدن از خط قرمزهای اخلاقی و عُرفی، مشتریان خود را بیشتر کنند و شمارگان بیشتری را به فروش برسانند. آثار حاوي سرقت هاي علمي و ادبي و همچنين كتاب سازي هاي تجاري نيز كه نقشي در ارتقاي علمي و فرهنگي جامعه ندارند در همين گروه قرار مي گيرند. طبیعی است که دولت در بايد قبال سلامت اخلاق جامعه و رونق علم احساس مسئولیت کند و سياستهاي حمايتي، هدايتي و نظارتي خود را به سمت جلوگيري از رونق اين گونه آثار و توليد و انتشار آثار مفيد سوق دهد.
نمایشگاه های کوچک و سیار کتاب در ایام خاص مثل هفته بسیج، سالروز آزادی خرمشهر، دهه فجر و... در اماکن خاص مثل میادین شهرها، در نزدیکی مساجد و... برگزار می شود. سه دسته کتاب در این نمایشگاهها گاهی خودنمایی می کنند. نخست ادبیات عشقی یا بهتر است بگوییم ادبیاتی که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مسائل جنسی را مطرح می کنند. دوم کتب تاریخ که با چاپ چهاررنگ تاریخ قبل از اسلام را به صورت خاصی برجسته می کنند که تاریخ بعد از اسلام سیاه نمایانده شود و سوم آثار شبه مذهبی که بیشتر جنبه اساطیری دارد مثل کتاب درباره جن، فرشتگان عذاب در جهنم، فال و...
البته برای خالی نبودن عرصه ممکن است کتاب دعا، حافظ و مولوی را هم در کنار بساطشان داشته باشند. این وضع را چگونه تحلیل می کنید؟
یکی از معضلات صنعت نشر ما، دسترسی است. یعنی سطح تماس بسیاری از مردم با فضاهایی که در آنها با کتاب مواجه شوند و برای خرید یا مطالعه کتاب تحریک گردند بسیار اندک است. از سوی دیگر، روش بعضی دوستان برای افزایش سطح تماس مردم با کتاب که در قالب نمایشگاههای مناسبتی صورت میگیرد، بیش از آنکه مردم را به خرید و مطالعه کتاب علاقهمند کند، چنان سردستی و عاری از سلیقه است که متأسفانه ارج و ارزش کتاب را پایین میآورد.
برای کتاب باید حرمت قائل شد. این حرمت در فضایی که به عرضه کتاب اختصاص میدهیم، در نوع رفتار فروشنده و در کیفیت کتابهایی که برای فروش انتخاب میکنیم متجلی میشود. به نظرم بکر ماندن خاطره کتاب، بهتر از سبک کردن و آلوده کردن حرمت کتاب در قالب نمایشگاههای سردستی و عاری از سلیقه است.
آثار متفکرین انقلاب که در رأس آنها بزرگاني چون حضرت امام، شهيد مطهري و شهید بهشتی قرار دارند تا چه اندازه امروز در اختیار نسل جوان قرار می گیرد؟
آب كم جو، تشنگي آور به دست. اقبال نسبت به كتاب مبتني بر احساس نياز به آنهاست. اگر تلاش نهادهاي آموزشي فرهنگي ما بر ايجاد فضاي گفتگو و پژوهش شود، طبعاً مي توان براي يافتن پاسخ بسياري از پرسشها اين نوع كتاب ها را معرفي كرد. اما وقتي نقش نهادهاي آموزشي ما انباشت مطلق مطلب در ذهن مخاطب، بدون ايجاد فرصت براي هضم و پردازش آنهاست، سوالي در ذهن به وجود نمي آيد كه كسي به دنبال پاسخش باشد. هرچند عليرغم اين كاستي بازهم كتاب هاي اين بزرگان مرجعيت خود را حفظ كرده و جزو پرمخاطب ترين كتابها هستند. به هرحال همانطور كه عرض كردم در اين باره نهادهاي آموزشي فرهنگي و البته پس از آنها رسانه اي ما مسئوليت دارند.
شما سال ها در مسئوليت های مهمی در وزارت ارشاد خدمت کرده اید. من حیث المجموع عملکرد این وزارتخانه را در حوزه کتاب چگونه ارزیابی می کنید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي دوره هاي كاملاً متفاوتي را پشت سر گذاشته و شايد همين گونه گوني و تفاوت زياد بين سلايق و مشي فرهنگي مديران اين وزارتخانه و همچنين عدم ابتناي مديران جديد به تجربه هاي قبلي هنوز سبك خاصي هماهنگ با سياست هاي فرهنگي نظام در اين وزارت خانه مستقر نكرده است.
ببينيد! امروز صنعت نشر در جامعه با بيمار است و با مشكلات متعددي دست و پنجه نرم مي كند؛ چرا اين وضعيت وجود دارد؟ كجا بايد به فكر اين مشكلات باشد و محور حل آنها بشود؟ قبول دارم كه ارشاد به تنهايي و بدون كمك ديگرنهادهاي نظام و حتي دست اندركاران حوزه نشر نمي تواند مشكلات را حل كند، اما بايد ابتدا اراده حل مسئله در ارشاد كليد بخورد. چرا كه متولي اصلي اين كار از طرف نظام ارشاد است؛ صدور انواع مجوزهاي فرهنگي ازجمله تاسيس موسسه انتشاراتي و حتي انتشار كتاب در اختيار اوست؛ اعتبارات حمايتي حوزه فرهنگ در اختيار اوست و اوست؛ اوست كه اگر مشكل قانوني بر سر راه اصلاح و حل مسائل حوزه نشر نياز داريم براي اين كار مي تواند پيش نويس براي طرح در دولت، مجلس و شوراي انقلاب فرهنگي تهيه كند.
اگر تصور کنیم که این مجله پل ارتباطی شما با مسئولین فرهنگی کشور بویژه در حوزه کتاب است، شما چه پیامی برای آنها دارید؟
البته من مستقيماً با برخي از اين دوستان ارتباط دارم، اما به هرحال مسئولين اين بخش در حوزه هاي سياستگزاري، قانونگزاري و نظارت و اجرا بايد به ظرائف و دقايق اين حوزه بيشتر توجه كنند. و در اعمال سياست هاي حمايتي، نظارتي و حمايتي خود به نقش كتاب و قلم در تحقق آرمانهاي والاي انقلاب اسلامي اهميت بيشتري بدهند. هم تلاش كنند انديشمندان و صاحبان طبع، ذوق و دانش بنويسند و آثارفاخر خود را منتشر كنند، از نويسندگان و ناشران توليد كننده آثار فاخر حمايت كنند؛ براي ارتقاء صنعت نشر با همكاري مراكز آموزش عالي به تاسيس رشته هاي مرتبط مبادرت ورزند و به دانش افزايي و توسعه سرمايه انساني اين حوزه كمك كنند؛ با كمك نهادهاي ذيربط به تدوين و آموزش استانداردهاي حوزه نشر بپردازند؛ از هرنوع تلاشي كه براي اطلاع رساني گسترده و فراگير كتاب صورت مي گيرد حمايت كنند؛ با همكاري بخش هاي خصوصي، تعاوني و شهرداري ها به توسعه ويترين و فروشگاه هاي مناسب كتاب كمك كنند، براي حل مشكل توزيع و دسترس پذيري مخاطبان به كتاب فرصت خريد و يا مطالعه در كتابخانه ها را به صورت عادلانه فراهم آورند؛ از عرضه كتاب در فضاي مجازي چه به لحاظ ايجاد زيرساخت هاي لازم و چه از نظر مالي حمايت كنند؛ براي ناشرين آثاري كه ظرفيت حضور در بازار جهاني عرضه فرصت اين كار را فرآهم كند؛ با كمك به توسعه فن آوري هاي لازم فرصت دسترسي و بهره برداري از منابع كتابخانه اي را براي گروه هاي ويژه مانند نابينايان و ناشنوايان را فراهم آورند و ...
به هر حال كتاب شناسنامه علمي و فرهنگي جامعه و عليرغم توسعه حامل هاي الكترونيكي هنوز يكي از مهمترين وسيله انتقال علم و فرهنگ است. و بايد متناسب با اين شان و جايگاه براي آن برنامه ريزي كنيم.
نظر شما