یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۸
نمایشگاه‌هایی که حضور در آن، از نان شب واجب‌تر است/ بزرگترین مشکل کتاب در عراق

نمایشگاه نجف اشرف، هر سال به میزبانی حرم مطهر امیرالمؤمنین علی (ع) برگزار می‌شود که امسال، ششمین بار بود که برپا شد.

نمایشگاه در پایان سال 1392 در باب الطوسی با حضور 150 ناشر از کشورهای مختلفی مانند لبنان، مصر، اردن و ایران برگزار شد. آنچه در پی می آید روایت خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) از این نمایشگاه است.

میزبان، عتبه علویه
مکان نمایشگاه، در جوار حرم، در ورودی باب الطوسی بود. در این ورودی، مرقد فقیه نامدار شیعه شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (ره) قرار دارد. این مکان الان به جامع شیخ طوسی مشهور و در زمان شیخ محل تدریس وی بوده است. قبر شیخ طوسی در ورودی در، سنگ برجسته‌ای داخل محفظه‌ای شیشه‌ای دارد. در جامع شیخ طوسی و در سالنی دیگر، مرقد سید بحرالعلوم وجود دارد. کمی پس از جامع شیخ طوسی در سمت راست، مؤسسه مخطوطات کاشف الغطاء و سپس مکتبه کاشف الغطاء دارد. مؤسسه را محققان و مصححان به سی دی های مخطوطات آن می‌شناسند. در شلوغی حرم مطهر به خصوص هنگام نمازهای یومیه، بهترین مکان برای گزاردن نماز، جامع شیخ طوسی است، به خصوص که شب‌ها سید مرتضی الحجه، نماز را به تندی می‌خواند.
محل کنونی به مسقف الحیدریه معروف است و سقف آن با چادرهای محکمی پوشانده شده بود که برای نمایشگاه اصلا مناسب نیست. در هوای طوفانی و بارانی اوایل بهار در نجف، این سقف برای نمایشگاه کتاب جواب نمی‌دهد. یکی دو بار که باران شدت گرفت، چند ناشر به زحمت افتادند. امید داریم با ساخته شدن صحن بزرگ حضرت زهرا سلام الله علیها، فضای فرهنگی و مذهبی اطراف حرم امام علی علیه السلام زیادتر شود.
نمایشگاه نسبت به سه سال قبل، مقداری محدودتر شده بود. سه سال پیش در این نمایشگاه ناشران معروف بیشتری وجود داشتند. در آن سال الجمل و الوراق حضور پر رنگی داشتند اما در نمایشگاه اخیر الجمل که اصلا نبود و الوراق نیز آثار خود را به دیگران داده بود. البته قابل پیشبینی هم بود، اکثر ناشران معروف برای نمایشگاه بغداد آماده می‌شدند، با این وجود سطح نمایشگاه خوب بود. آنچه در نمایشگاه حاضر مهم بود و حتی در سوق الحویش قابل مشاهده بود، سرزنده بودن نشر و چاپ کتاب بود.

واردات آزاد
آنچه از گشت و گذار مختصر در چند شهر عراق دیده می شد و آنچه از ظواهر شهرها بر می‌آمد، آن بود که عراق الان کشوری بازِ باز است. دروازه‌های این کشور به روی همه چیز باز است، واردات آزاد است، مایحتاج روزمره مردم به وفور و فراوانی وجود دارد. راستش از این همه واردات متحیر می شوی که چرخه اقتصاد این کشور چگونه می‌گردد در حالی که تورم آنها چیزی حدود 9 درصد است. آنچه در نجف دیدیم، واردات فرهنگی هم آزاد است. آثار ناشران سلفی و ضد شیعی در سوق الحویش به راحتی یافت می‌شد. نه مسؤولان عراقی از منحرف شدن جوانان عرب زبان واهمه‌ای داشتند که به مصادره یا توقیف این گونه کتاب‌ها بپردازند و نه ناشران واهمه‌ای از عرضه آنها داشتند. برای نمونه، چاپ جدید کتاب اقتضاء الصراط المستقیم مخالفة اصحاب الجحیم از ابن تیمیه در پنج جلد از نشر الاثر در سوق الحویش وجود داشت. ولی برای دیگر پولی نمانده بود تا آن را بخرم. برداشت ما از این رفتار آنها این بود که ناشر و مسؤول عراقی می‌دانند که این کتاب را فقط افراد خاصی می‌خواهند و می‌خوانند. آنچه در عراق باید برای آن بسیار سرمایه گذاری کرد و به عبارتی راه انحراف، ماهواره با شبکه‌های مختلف است که شبکه‌های شیعی نیز فعالیت زیادی دارند و باز هم کم است.
در این فضای باز فرهنگی، فیس بوک هم آزاد است. برای کاری ضروری، مجبور شدم به یک کافی نت مراجعه کنم. چند نفر از کاربران صفحه فیس بوک را باز کرده بودند و فیس گردی می‌کردند.
بگذریم. نمایشگاه کتاب نجف، معجونی بود از آثار دانشگاهی و کتاب‌های علمی ـ پژوهشی تا آثار و کتب کم محتوا. بیشتر کتاب‌های کم محتوا از ناشران لبنانی یا ایرانی بود. گو این که نشر برخی کتب کم محتوا حتی در کشورهای عربی هم فروش خوبی دارد. آثار کرامت، تعبیر خواب و ... به وفور در بین ناشران شیعی لبنانی پیدا می‌شود که با خود به نمایشگاه‌های مختلفی می‌آورند. خوشبختانه در نمایشگاه نجف اشرف انواع چاپ صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن، بازار داغی ندارد.
ناشران عراقی بیشتر کتاب‌های مربوط به عراق داشتند. چند ناشر مثل الوراق، دار عدنان، وادی الرافدین و ... آثار متنوع بسیار خوبی داشتند.

مؤسسات و ارگان‌هایی که نیستند
از حضور در نمایشگاه‌های مختلف و حتی در یک نمایشگاه کوچک مثل نجف اشرف، به این نتیجه می رسیم که حضور مؤسسات و مراکز تحقیقاتی، ارگان‌های فرهنگی و کتابخانه‌ها و سفر به چنین نمایشگاه‌هایی از نان شب هم واجب‌تر است. این حضور حتی اگر سالیانه نباشد، ولی بسیار ضروری است. در نمایشگاه اخیر، چند ناشر محلی حضور داشتند که در نمایشگاه سه سال قبل نبودند. نشر دار فرات از شهر حله در این نمایشگاه آثار بسیار خوبی داشت و اکثر آنها را خریدیم. یک ناشر دیگر از بصره بود که آثار زیادی داشت و از آن نیز خرید کردم. نشر دار عدنان هر روز دو سه عنوان اثر جدید و مهم عرضه می‌کرد. دار الرساله از خاندان معروف کتبی نمایندگی چند ناشر مهم را داشت و با این که شلخته بود و کتاب‌ها را بدون نظم و در هم ریخته چیده بود، آثار زیادی داشت. کتبی به علت فعالیت زیاد و تعاملی که با ناشران مختلف داشت، آثار زیادی از مصر و امارات به همراه خود آورده بود. دار الرافدین نیز کتب معتبری را منتشر کرده بود که اکثر آنها را خریدیم.
مزیت این نمایشگاه آن است که ناشران شیعی به علت علقه مذهبی و شاید کمکی که دولت عراق یا عتبه به آنها می‌کرد، آثار خود را با تخفیف بسیار مناسبی می‌فروختند. یکی از ناشران لبنانی گفت آثار خود را به نصف قیمت دلار بیروت دارد می‌فروشد.
با همه این تفاصیل، از مؤسسات، ارگان‌ها، نهادهای علمی و پژوهشی و کتابخانه‌های مهم داخل کشور هیچ خبری نیست. حضور آنها در چنین نمایشگاه‌هایی صفر است و حضور برخی کتابخانه‌ها استثنائی است که آن نیز به علت علقه خاصی است، مانند حضور جناب مجتهدی از کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین (ع) در مشهد مقدس. کتابخانه بزرگ داخل کشور به دلایل مختلفی از حضور در چنین نمایشگاه‌هایی دوری می‌کنند. یکی از کتابخانه‌ها که قبلا در این زمینه موفق بود، گفتند بودجه برای خریدهای این چنینی ندارند و اصلا در پی خرید کتب عربی نیستند و مسؤولان آن در این فضاها نیستند.
کتابخانه دیگری هم در پی آن است که یکی از دلالان کتب عربی، آنها را بدون دردسر به دستشان برساند. در حالی که طبق برآورد تخمینی ، قیمت‌های آن بنده خدا نسبت به داخل نمایشگاه، حداقل سه برابر است و حتی تا پنج برابر می‌رسد.

پویایی نشر در عتبات و مشاهد مشرفه
یک نکته چشمگیر در نمایشگاه و خارج از آن، پویایی نشر در عتبات و مشاهد مشرفه بود. سالی که نجف اشرف پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد، عتبه علویه فعالیت بسیار زیادی انجام داد، پایان‌نامه‌های دانشجویی مربوط به امام علی (ع) را به طور وسیع چاپ کردند و کتاب‌های دیگری در کنار آن منتشر شد. امسال نیز چند عنوان اثر دیگر چاپ کرده بودند. عتبه مقدسه حسینیه و به خصوص عتبه عباسیه آثار زیادی داشتند. از همه مهم‌تر بخش نشر مسجد کوفه بسیار فعال بود. بیش از 20 عنوان کتاب برای نمایشگاه عرضه کرده بود. نکته مهم آن است که همه کتاب‌ها از سطح قابل قبولی برخوردار بود. مسجد کوفه یک مسابقه علمی برگزار کرده و آثار برگزیده را منتشر می‌کند که سال قبل یک کتاب درباره هانی بن عروه از دکتر عمار عبودی نصار برنده شده بود و چاپ کرده بودند. نمایشگاه‌های کتاب در جوار حرم ائمه علیهم السلام آثار زیادی برای فروش داشتند. در کاظمین تاریخ الکاظمیه و چند عنوان کتاب دیگر را خریدم. در کربلا مکتبه ابن فهد حلی فعال بود. در بین الحرمین کربلا یک نمایشگاه زیر سقف برگزار شده بود و کتاب‌های زیادی برای فروش آورده بودند.

ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب نجف
اما ناشران ایرانی، اکثرا ناشران مؤسسات حوزوی بودند، مثل دارالحدیث و بوستان کتاب یا ناشران وابسته به دفاتر علمای قم مثل نشر دفتر آیت الله العظمی فاضل لنکرانی یا نشر حقائق از دفتر آیت الله میلانی.
چند ناشر خصوصی مثل دار الرافد، دار زین العابدین، طوبای محبت و حبیب از قم شرکت کرده بودند. در این بین، امسال جای انتشارات انصاریان خالی بود. با این که ناشران خصوصی به ویژه الرافد، حبیب و زین العابدین حضور خوبی در نمایشگاه داشتند و به علت تجربه و روابط خود توانسته بودند غرفه‌های خوبی بزنند، ولی باز معلوم بود که باید بیشتر حمایت بشوند. ناشران ایرانی یک مشکل بسیار بزرگ دارند که در جای جداگانه به آن خواهیم پرداخت.

بزرگترین مشکل کتاب در عراق
بزرگترین مشکل ناشران و شرکت‌کنندگان ایرانی، عدم امکان ارجاع کتاب بود. طبق آنچه یک ناشر گفت، در عراق، خروج کتاب از کشور ممنوع است! این ناشر می‌گفت: این قانون از زمان صدام وجود داشته و هنوز هست! از صحت و سقم آن خبر خاصی نداریم، ولی در کشور خودمان نیز قانونی هست که خروج کتاب‌های عتیقه و نسخ خطی مهم ممنوع است، ولی قانون کشور عراق برای عدم امکان خروج کتاب، آه از نهاد تمام ناشران و کتابفروشان ایرانی برآورده است. کتاب‌های تازه منتشره وجهی برای عدم خروج ندارد. به آنهایی که از ایران می‌خواهند در این نمایشگاه شرکت کنند، اعلام می‌کنند که از برگرداندن کتاب‌های خود قطع امید کنند. آنچه آنجا فروش می‌کنند به نفعشان است، بقیه را یا باید در انبار بگذارند یا در روزهای آخر به حراج بگذارند چون برگرداندن آن امکان پذیر نیست! حتی رساندن آن به مرز ایران، با نامه و ... باز مشکل است. باربری‌هایی عراقی ـ ایرانی که در قم همه جور جنسی به شهرهای عراق می‌برند، هنگامی که نام کتاب به میان می‌آید که به ایران برگردانند، اصلا قبول نمی‌کنند. هم در عراق مشکل می‌دانند و هم برای ورود به ایران که آن را ممنوع می‌دانند.
با چند نفر از ناشران ایرانی صحبت کردیم، همه نالان بودند که کتاب‌هایشان را نمی‌توانند برگردانند. هیچ چاره‌ای هم نداشتند. به نظر می‌رسد حضور کم رنگ ناشران ایرانی در چنین نمایشگاهی به علت همین مشکل باشد و مسؤولان امر باید برای برطرف کردن آن با طرف عراقی صحبت کنند.
هنگام ورود کتاب به کشور، در مرزهای مهران و ... نماینده ارشاد حضور داشته باشد و کسانی که از کتابخانه‌های مهم نامه دارند و خرید خاصی داشته‌اند، به راحتی مشکلشان حل شود، نه این که دو هفته جهت ترخیص کتاب دوندگی داشته باشیم.

سوق الحویش
سوق الحویش در محله الحویش نجف اشرف، جای عجیبی است. برای تصور آن، گذر خان در قم بهترین مثال است. گذر خان، کپی کوچکی از سوق الحویش است. در این بازار از کبابی، میوه فروشی، نانوایی، سوپری و کتابفروشی فراوان پیدا می‌شود. نظافت آن نیز شبیه گذر خان است. با این که نسبت به قبل سامان بهتری یافته است، باز وضعیت بهداشتی آن نابهنجار است.
در کوچه‌های محله الحویش که به این بازار منتهی می‌شود منزل بسیاری از طلاب و بیوت علما و فضلای نجف اشرف است. جامع شیخ انصاری اکنون در وسط سوق الحویش قرار گرفته که آیت الله خرسان در آن نماز می‌خواند و بیت ایشان نیز در کوچه روبروی آن قرار دارد.
کتابخانه و مرقد آیت الله سید محسن حکیم در ابتدای آن و کتابخانه و مرقد علامه امینی نرسیده به جامع شیخ انصاری در یک کوچه سمت چپ قرار دارد. در سوق الحویش کتابفروشی‌های زیادی هست و به طور مرتب عربانه‌های چوبی کارتن‌های کتاب را به این کتابفروشی‌ها می‌رسانند. این کتاب‌ها از ناشران مختلف کشورهای عربی پی در پی این کتابفروشی‌ها را تغذیه می‌کند. از ناشران روشنفکر بیروتی تا ناشران سلفی و ... کتاب‌هایشان در سوق الحویش یافت می‌شود.
همه نوع کتابی از کتاب‌های روشنفکران ایرانی که به عربی ترجمه شده تا آثار روشنفکران عرب، آثار ابن تیمیه، آثار احمد الکاتب و ... در سوق الحویش می‌توان خرید. نسخ خطی نیز یافت می‌شود. حتی آثار مدعیانی مانند احمد الصرخی در سوق الحویش وجود دارد. کتاب‌های فقهی، اصولی، آثاری که از قم می‌رود و ... همه در سوق الحویش عرضه می‌شود. چینش کتاب‌ها هم دقیقا مثل کتابفروشی‌های گذر خان یا طبقه زیرین پاساژ قدس است. در سوق الحویش چند کتابفروش هستند که کتاب‌های خود را مثل بساطی‌ها در کنار راه می‌فروشند. یکی دو نفر آنها شاید حدود سه چهار هزار جلد کتاب را همینطور روی هم چیده و رها کرده بودند. کتاب‌های زیرین به علت بارندگی یا آب‌پاشی روزانه همه خیس شده و از بین رفته بود.

طلاب نجف در سوق الحویش
رونق کتابفروشی‌های سوق الحویش به طلاب حوزه نجف می‌باشد. به طور مستمر طلاب در سوق الحویش مشغول دیدن کتاب و یا خرید آن هستند. در نمایشگاه هم طلاب و فضلای حوزه نجف حضور گرمی داشتند. ولع آنها برای خرید و حتی نوع دیدن و خواندن کتاب جالب بود. جنس کتاب‌هایی هم که می‌خریدند، کتاب‌های علمی، مانند فقهی، حدیثی و اصولی بود. نه کتاب‌های منبری و ... . این دو نکته جالب بود. در بین آنها پدیده عجیبی وجود دارد به نام شیخ مهدی عبدالرسول.

طلبه عجیبی به نام شیخ مهدی عبدالرسول
در سوق الحویش طلبه عجیبی دائم در حال خرید کتاب است به نام شیخ مهدی عبدالرسول. طبق آنچه می گفت، جد وی در زمانی که شیخ مهدی کودک بوده با فرزندان و نواده خود به نجف مهاجرت می‌کند. می‌گفت اصل ما از بروجرد است و در زمان صدام، مادرم به علت ترس، ما را از فارسی صحبت کردن منع می‌کرد و اکنون وی به سختی فارسی را صحبت می‌کرد. اکثر ایرانیانی که در سوق الحویش به دنبال خرید کتاب رفته‌اند، شیخ مهدی را می‌شناسند، اعجوبه‌ای است در خرید کتاب. در سوق الحویش یا ایام نمایشگاه، حضور مستمر دارد. بیشتر هم کتاب‌های سیاسی مربوط به دوران معاصر عراق را می‌خرید. منزلی گویا در حی الغدیر نجف اشرف دارد. محله‌ای خارج از شهر. دفعه قبل از او خرید مفصلی کردیم، ولی این دفعه با این که دعوت به منزلش کرد، نتوانستم چیزی بخرم. کتاب‌های بسیار مهمی دارد. کاش چند هزار دلاری فراهم می‌شد و کل کتابخانه شخصی وی خریداری و به داخل ایران منقل می‌شد. کتاب را مثل آهنربا از داخل قفسه می‌رباید. به شکل عجیبی کتاب را دیده و می‌خرد. نمی‌دانم به خاطر خرید مستمر کتاب یا وضعیت سخت طلبگی آنجا بود که وضعیت زندگی سختی به همراه چند بچه داشت. دفعه قبل که به همراه دوستان کتابخانه مجلس از او خرید کردیم، بسیار خوشحال شد، اشک در چشمانش حلقه زده بود و بسیار دعا کرد. سه سال پیش از شهریه کم طلاب در نجف گلایه می‌کرد، اکنون را خبر ندارم.
افزون به شیخ مهدی، کتابخانه‌های شخصی زیادی در سوق الحویش برای فروش عرضه می‌شود و کتابفروش‌ها سراغ دارند که بودجه و پیگیری می‌خواهد. برخی از این کتابخانه‌ها از فرهیختگان و علمای نجف اشرف است که غنی و پربار است و خرید آنها غنیمت. به راحتی نیز می‌توان آنها را خرید، ولی دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.

رونق حوزه علمیه نجف اشرف
پس از سقوط رژیم صدام، حوزه علمیه نجف اشرف شروع به بازسازی ساختارهای خود کرد و این امر به صورت آشکار قابل مشاهده است. سه سال پیش، رفت و آمد طلاب در اطراف حرم کم بود. ولی در سفر اخیر، دیدم که طلاب زیادی صبح به سمت حرم، مسجد هندی، مسجد الخضراء و ... برای درس می‌آمدند. درس‌ها نیز قبل از طلوع آفتاب شروع می‌شد. به جز طلاب عرب، فراوانی طلاب پاکستانی و بعضا هندی تعجب آور بود ضمن این که فعالیت خوبی داشتند. برخی طلاب ایرانی همه به نجف رفته‌اند که گویا شاگردانی ایرانی شیخ سند به همراه وی به نجف رفته‌اند. در خبری خواندم که حوزه نجف اکنون حدود 5 هزار طلبه دارد؛ از جزئیات و جریان‌های حوزه نجف اطلاع خاصی ندارم، ولی امیدوار کننده است.

روضه علمائی
مرسوم علمای نجف اشرف است که در ایام فاطمیه، سه روز به مناسبت فاطمیه اول و سه روز به مناسبت فاطمیه دوم مجلس عزا برپا می‌کنند. روضه‌های علما نیز صبح هنگام طلوع آفتاب و قبل از شروع درس است. طبق اطلاع جناب مجتهدی، آیت الله خرسان سه روز پنجشنبه، جمعه و شنبه روز شهادت را در بیت خود روضه داشتند که روز شنبه را در معیت آقای مجتهدی رفتیم. بیت ایشان بسیار ساده و نمونه‌ای از زندگی طلبگی علمای راستین و صالح بود. از جاه و جلال و ... خبری نبود. ای کاش که این سیره طلبگی، همینگونه بماند!
روضه‌های آنجا بسیار دلنشین است. ابتدا صبحانه مختصری می‌دهند و سپس یک منبری حداکثر نیم ساعت سخنرانی می‌کند. نه از مداح و به قول آنها «رادود» خبری است و نه از حرف‌های عجیب و غریب. منبری یک طلبه است که ابتدا ذکر مصیبت کرد، سپس مقداری خطبه فدکیه و شقشقیه را خواند و باز ذکر مصیبتی مختصر. هفت و ربع شروع شد و یک ربع به هشت همه در سوق الحویش بودیم. مفید و مختصر.

تغییر و افسوس
کشور عراق با همه نابسامانی‌ها در حال تغییر است. نسبت به چند سفر قبلی، بسیار تغییر کرده است. حداقل ظاهر مردم و شهرهایشان اینگونه نشان می‌دهد. با تثبیت امنیت، این روند ادامه خواهد داشت. اما افسوس بر ما که هزار دینار عراق را یادم هست که زمانی سیصد و خورده‌ای می‌خریدیم. سفر قبلی برای خرید بود که هزار دینار عراق را 870 تومان پول می‌دادیم، اما اکنون هزار دینار عراق را باید حدود 2500 تومان پول بدهیم. یعنی ارزش پولمان نزدیک به سه برابر کم شده است. هنگام خرید در نمایشگاه، آه از نهادم برمی‌آمد. دار عدنان یک عنوان کتاب 20 جلدی آورده بود، 525 هزار دینار عراقی. با تخفیف، 500 هزار دینار از او خریدم. چاره‌ای نبود. سه سال پیش این کتاب 435 هزار تومان می‌شد و اکنون 1 میلیون و 250 هزار تومان!

حضور کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران در نمایشگاه
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، سال 92 را در حالی پشت سر گذاشت که با توجه به مشکلات و محدودیت منابع مالی، در حد توان خود خدمات بیشتری را به محققان ارائه کرد. با این که حدود دو ماه کتابخانه به علت تعمیرات داخلی تعطیل بود، ولی در خرید کتاب و ارائه خدمات به محققان، نسبت به سال قبل از آن موفق‌تر بود. وضعیت سالن‌های مطالعه و مخزن کتاب‌ها بهتر شد و خرید کتاب نیز نسبت به قبل 20 درصد افزایش داشت. آخرین خرید کتاب مربوط به نمایشگاه کتاب در نجف اشرف بود که اواخر اسفند انجام شد./

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها