یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۰
تئاتری‌های مردمی که  سال 92 صحنه را تنها گذاشتند

سال 1392 تلخکامی‌‌هایی را برای جامعه تئاتری ایران همراه داشت، در این سال بزرگانی چون محمود استادمحمد، سعدی افشار و مرشد ولی‌الله ترابی، از چهره‌های تئاتر مردمی ایران برای همیشه از صحنه نمایش رفتند و این وداع در حالی بود که حرف‌های بسیاری را برای دوستدارانشان ناگفته باقی گذاشتند._

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سال 1392 برای بسیاری از اهالی فرهنگ با خبرهای تلخ هم همراه شد. درگذشت برخی استادان بزرگ هنر و نابسامانی‌های بازار نشر و اقتصاد کم رونق حوزه فرهنگ و هنر، شاید بخش کوچکی از احوال ناخوشایندی‌های سال 92 باشد. 

اهالی تئاتر سال 1393 را بدون محمود استادمحمد آغاز می‌کنند. این هنرمند یکی از ستون‌های محکم تئاتر و نمایش ایرانی بود که پنج‌شنبه سوم مرداد 92 به دلیل سرطان کبد در بیمارستان جم تهران درگذشت. وی که مانند برخی دیگر از هنرمندان قربانی وضعیت نابسامان اقتصادی این سال‌ها شد، نتوانست به داروهای معالجش دسترسی پیدا کند. 

استادمحمد با بازی در نمایش معروف «شهر قصه» با نویسندگی و کارگردانی بیژن مفید، تئاتر حرفه‌ای را آغاز کرد. پس از گذشت سال‌ها از اجرای «شهر قصه» و خاطره خوب آن در میان حافظه جمعی اهل تئاتر در ایران، استادمحمد نمایشنامه «دیوان تئاترال» را به یاد «شهر قصه» نوشت. 

استادمحمد همچنین خالق تعدادی دیگر از نمایشنامه‌های ماندگار معاصر بود که از آن میان می‌توان به؛ «آسید کاظم»، «شب بیست ‌و یکم»، «سرای رنج و شکنج»، «خونیان و خوزیان»، «گل یاس»، «خانه سالمندان»، «دقیانوس امپراتور شهر اقیانوس»، «سیری محتوم»، «چهل پله تا مرگ»، «قصص القصر»، «آن‌ها مأمور اعدام خود هستند» و «هم عکس» اشاره کرد. 

آخرین نمایشنامه منتشر شده این هنرمند «کافه مک‌آدم»‌ بود که سال 1391 از سوی نشر ققنوس منتشر شد. بازی در قسمت‌هایی از سریال «در مسیر تندباد» با نویسندگی و کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی نیز از آخرین کارهای استادمحمد بود. 

سال 93 و فقدان هنرمندان نمایش‌های سنتی ایران 


سعدی افشار و مرشد ولی‌الله ترابی نیز دو پیشکسوت عرصه نمایش‌های سنتی ایران نیز از دیگر رفتگان سال 92 هستند. هنرمندانی که کمتر در تاریخ نمایش ایران تکرار خواهند شد. 

سعدی افشار با نام کامل سعدالله زحمت‌خواه، پیشکسوت نمایش‌های سنتی سیاه‌بازی و تخت حوضی نیز در 30 فروردین 92 پس از تحمل یک دوره طولانی بیماری به علت عفونت ریوی و پوکی استخوان در خانه شخصی خود در تهران درگذشت. وفات او همزمان با کارگردانی آخرین نمایشش یعنی «فیسپوک» بود. 

سعدی افشار، تنها بازمانده بازیگران نسل سیاه‌باز در نمایش‌های روحوضی در ایران بود که برای نخستین بار در سال 1330 روی صحنه رفت. لازم به ذکر است که از شیوه‌های بازی سعدی افشار فیلمی تهیه شد که اکنون سرنوشت آن معلوم نیست. 

همچنین از تکنیک‌های هنری سعدی افشار نیز هیچ کتابی تهیه نشد و سعدی افشار با همه تکنیک خود جامعه تئاتر ایران را تنها گذاشت. «عالیجناب سیاه» تنها کتاب منتشر شده درباره سعدی افشار، روایت‌کننده زندگی و خاطرات این هنرمند بی‌بدیل است. 

«عالیجناب سیاه؛ زندگی و خاطرات سعدی افشار» به کوشش لاله عالم در سال 1391 از سوی نشر پوینده روانه کتابفروشی‌ها شده بود. تنها منبع لاله عالم برای نگارش این کتاب خود سعدی افشار بود و کتاب در گفت‌وگوهای عالم با او شکل گرفت. 

لاله عالم در راستای نگارش این کتاب از رضا رضامندی، بازیگر همکار سعدی افشار و پرستار او در سال‌های پایانی عمرش نیز کمک گرفت. رضا رضامندی نیز در آبان گذشته (1392) درگذشت. 

قطب‌الدین صادقی، مدرس، نمایشنامه‌نویس، مترجم و کارگردان مطرح و پرکار دهه اخیر مقدمه‌ای برای کتاب «عالیجناب سیاه» نوشت. او در بخشی از این مقدمه درباره شخصیت سعدی افشار گفت:
 «... سعدی افشار در تاریخچه نمایش روحوضی معاصر ایران یک استثناست. او چهره‌ای جذاب، خلاق، هوشمند و بسیار مردمی است که خلاقیت‎های 50 سال اخیر نمایش روحوضی بدون حضور و کار و نام او معنا ندارد.» 

مرشد ولی‌الله ترابی نیز «از جمله درگذشتگان راه دراز 92» بود. او در سال 1315 متولد شد و 12 مرداد 1392 در سن 77 سالگی به دلیل بیماری سرطان در بخش I.C.U بیمارستان مدائن تهران درگذشت. 

نقالی، شاهنامه خوانی و طومار نویسی از تخصص‌های ویژه مرشد ترابی بود. این استاد هنر نقالی و نمایش، علاوه بر تهیه و تنظیم چندین طومار نقالی، روایت‌های گوناگون شاهنامه را نیز در چندین جلد گردآوری کرده که یک جلد آن با نام «مشکین ‌نامه» از سوی انتشارات نمایش به چاپ رسید. 

مرشدترابی غیر از نقالی تعدادی از داستان‌های شاهنامه را کارگردانی کرد و به صحنه برد که از آن میان می‌توان به «‌داستان سیاوش»، «هفت خوان رستم» و «تولد رستم» اشاره کرد. 

داود فتحعلی بیگی، نمایشنامه نویس و هنرمند هنرهای نمایشی سنتی در مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد ترابی به کوتاهی اداره هنرهای نمایشی و دیگر نهادهای فرهنگی دولتی اشاره کرد که به یقین افسوس آن تا سال‌ها با جامعه تئاتر ایران همراه خواهد بود. 

فتحعلی‌بیگی در چهاردهم مرداد 1392 در بخشی از سخنان خود در مراسم تشییع مرشدترابی گفت: «زمانی که خبر وفات مرشد ترابی را شنیدم تمام وجودم فریاد شد، چرا که بارها پیگیر ثبت و ضبط یک دوره روایت و نقل مرشد ترابی از شاهنامه شدم، اما هیچکدام از مسوولان توجهی نکردند.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها