استادیار گروه فلسفه اسلامی دانشگاه تبریز ارتباط یک سوم آیات قرآن به موضوع معاد را نشاندهنده توجه بالای فرهنگ اسلامی به زندگی پس از مرگ دانست و گفت: کارنامه زندگی ما در دنیا منجر میشود مرگ برای ما چه تصویری داشته باشد و بدانیم که باید از مرگ بترسیم یا مرگ را دوست داشته باشیم.
این استاد دانشگاه یادآور شد: انسان موجودی است که بدون آموزش تعلق خاطر به جاودانگی دارد و در فرهنگ اسلامی علاقه انسان به طلب حیات جاودانه و موجودیت بیپایان و به عبارت دیگر، علاقه به مفهوم ابدیت با حقیقت وجودی انسان ارتباط مستقیمی دارد.
وی با بیان اینکه توجه به زندگی پس از مرگ در فرهنگهای غیر اسلامی و حتی فلاسفه یونان باستان قابل مشاهد است، گفت: عامل اصلی پرداختن به فلسفه زندگی پس از مرگ همان حقیقت جاودانگی است که در وجود انسان نهفته است. هر مکتبی بتواند این مفهوم و کشش ذاتی درونی را بهتر و مستدلتر ارایه کند به فطرت درونی انسان نزدیکتر خواهد شد.
استادیار گروه فلسفه اسلامی دانشگاه تبریز در پاسخ به این سوال که «مطالبی که درباره این موضوع ارایه شدهاند، چه اندازه منشاء قرآنی دارند؟» گفت: با یک مراجعه اجمالی به تعداد آیاتی که در قرآن به این موضوع پرداختهاند، میتوان میزان اهمیت زندگی پس از مرگ را بررسی کرد. از مجموع کل آیات قرآن کریم یک سوم این آیات به معاد مرتبط است که در برخی از نمونهها، خداوند به طور مستقیم و در برخی نمونهها به طور غیرمستقیم به معاد اشاره کرده است. این موضوع نشاندهنده توجه بالای فرهنگ اسلامی به زندگی پس از مرگ است.
نویسنده کتاب «نظام معرفتشناسی» در پاسخ به این سوال که «کتابهایی که به موضوع زندگی پس از مرگ پرداختهاند، تا چه اندازه واقعی هستند و تخیل ذهنی نویسنده چقدر در نگارش این نوع مکتوبات دخیل بوده است؟» گفت: در کتابهای بسیاری، توصیفی از حوادثی که پس از مرگ برای انسان رخ خواهد داد وجود دارد، اما برای سنجش حقیقی اعتبار این مسایل باید به آیات قرآن و روایات معصومین(ع) استناد کرد، چرا که بهترین سند برای انعکاس زندگی در سرای باقی را میتوان در آیات قرآن و روایات معصومین (ع) یافت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه علت شناخت نداشتن ما از تصویرهای پس از مرگ این است که هنوز مرگ را تجربه نکردهایم و کسانی هم که مرگ را تجربه کردهاند به دنیا برنگشتهاند تا مرگ را جزء به جزء توصیف کنند، گفت: ما باید بعد از پذیرش حقیقت حیات پس از مرگ، با توجه به متونی که صدق و حقانیت آنها در فلسفه دین ثابت شده است، به توضیح و تبیین حیات پس از مرگ بپردازیم. بنابراین مهمترین مستندات ما در توصیف و توضیح ابعاد زندگی پس از مرگ، آیات قرآن کریم هستند.
وی افزود: قسمتی از دلایل پذیرش حقانیت زندگی پس از مرگ هم به تحلیل عقلی مرتبط میشود، به این معنا که با نگاه عقلی و علمی آثاری را که در حوزه عرفان و فلسفه به این موضوع پرداختهاند، بررسی کنیم و در نهایت هر یک از این تحلیلها را که همسو با قرآن و سنت باشند، بپذیریم.
نویسنده کتاب «هستیشناسی معرفت» اظهار کرد: به یقین در این میان ممکن است عوامل خارج از متن قرآن و سنت مانند تحلیلهای عقلی یا تخیلات و تصویرسازیهای غیر مستدل وارد اعتقاد به این موضوع شده باشند، اما این بدان معنا نیست که این حوادث به یقین رخ خواهند داد، بلکه منظور این است که حقیقتی به نام حیات پس از مرگ وجود دارد و در این مسیر حوادثی که رخ خواهند داد، به زبانهای مختلف بیان شدهاند. این تصاویر گاهی با کشف، شهود و مکاشفه عالمان دینی و گاهی هم با تحلیلهای علمی مستدل ارایه شدهاند. به عنوان نمونه، درباره معاد معتقدیم که فرهنگ قرآن و سنت معتقد به معاد جسمانی است اما در حوزه فلسفه شخص بزرگی مانند ابنسینا میگوید: «از نظر تحلیلهای فلسفی به اثبات معاد جسمانی آنگونه که شرع، آیات و روایات گفتهاند، نرسیدهام». به همین دلیل است که باید تنها به مطالبی که در قرآن و سنت گفته شدهاند، توجه کرد.
این استادیار دانشگاه تبریز در پاسخ به این سوال که «آیا ترس انسان از مرگ طبیعی است؟» گفت: اینکه در وجود انسان از مرگ یا پدیدههای پس از مرگ، ترس وجود دارد امری بدیهی و طبیعی است که قسمت عمده این ترس به این موضوع باز میگردد که انسان تجربهای از مرگ ندارد. مرگ به این خاطر ترسناک است که نمیدانم چه اتفاقی برای ما رخ خواهد داد.
پناهیآزاد با بیان اینکه ما ترس را با دو هویت میتوانیم شناسایی کنیم، افزود: نخست، ترس سازنده و دوم، ترس مخرب است. اگر ترس از مرگ منجر شود که اختیار زندگی را از دست بدهیم و دچار انزوای ناموجهی شویم، دچار ترس مخرب شدهایم چون مرگ پایان زندگی انسان نیست، بلکه آغاز حیات جاودانه انسان است. به همین دلیل باید تصور خود را از زندگی پس از مرگ به تصوری همراه با امید تبدیل کنیم. با چنین روشی ترس ما از بین نخواهد رفت، بلکه ترس ما از ترس مخرب به ترس سازنده مبدل خواهد شد.
نویسنده کتاب «نظام معرفتشناسی» یادآور شد: ما بر اساس آموزههای فرهنگی و دینی معتقدیم که اعمال دنیا در سرنوشت آخرت ما تاثیرگذار است. با توجه به اینکه هر کس به خوبی به اعمال خود واقف است، این ترس تا حدودی به بازخورد عملکرد ما در زندگی دنیا مربوط میشود. اگر هر یک از ما اعمال شایسته و خداپسندانه داشته باشیم، تا حد زیادی از ترس ما کاسته خواهد شد و ترس موجود به ترسی سازنده مبدل خواهد شد.
پناهیآزاد با بیان اینکه داشتن تصور درست از زندگی پس از مرگ، ارتباط مستقیم به آموزش در دوران کودکی و نوجوانی دارد، گفت: در آموزش باید به سن مخاطب توجه شود. ملاک، آموزش سن و شرایط مخاطب است، به این معنا که نمیتوان مطالب عمیق و سنگین عقلی و فلسفی را برای کودکان ارایه داد. بنابراین باید ابتدا مخاطب را شناسایی و سپس حقیقت مطلب را در سطوح مختلف با رویکرد عقلی ارایه کنیم. به عنوان مثال، حقیقت مرگ را میتوان با استفاده از مولفههای مثبت و مثالهای کاملا ملموس برای کودک و نوجوان توضیح داد، به گونهای که عبارات و کلمات به کار رفته شده، وجود انسانی کودک را تقویت کند و تنها وحشت را از زندگی ناشناخته در وجود کودک به وجود نیاورد. در سطح دانشگاهی در مباحث علمی و فلسفی زندگی پس از مرگ و ترس از این زندگی را باید با زبانی مستدل ارایه کرد و همه افراد را با تشویق به درست زندگی کردن و داشتن کارنامه اعمال شایسته به سوی زندگی آرام و جاودانه در سرای باقی هدایت کرد.
این پژوهشگر حوزه فلسفه اسلامی در پاسخ به این سوال که «برای آشنایی بیشتر با فلسفه زندگی پس از مرگ مطالعه چه کتابهایی را توصیه میکنید؟» اظهار کرد: کتاب «شور جاودانگی» به قلم دیوید چایدستر و ترجمه غلامحسین توکلی، نمونه جامعی از توجه به حیات پس از مرگ را در فرهنگهای مختلف جمعآوری کرده است و کتاب «جاودانگی» به قلم رضا اکبری نیر علاوه بر تحلیل مفهوم جاودانگی، نمونههایی را بر اثبات حیات پس از مرگ ارایه داده است. این کتابها منابع خوبی برای پژوهش در این موضوع به شمار میروند./
نظر شما