ابراهیم حسنبیگی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره کتاب «امیرحسین و چراغ جادو» برگزیده سیزدهمین دوره جشنواره شهید غنیپور در بخش رمان نوجوان اظهار کرد: «امیرحسین و چراغ جادو» دومین جلد از مجموعه سه گانه «چراغ جادو» است که جلد اول آن با عنوان «سوفی و چراغ جادو» در سال 1390 توسط انتشارات کانون پرورش فکری به چاپ رسید و در همان سال هم برنده جایزه «کتاب فصل» شد، این کتاب در سال 91 هم به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: بعد از آن در سال 91 جلد دوم این مجموعه با عنوان «امیرحسین و چراغ جادو» را در کشور مالزی نوشتم که در همان سال توسط کانون پرورش فکری منتشر شد و بعد از نامزدی دریافت جایزههای مختلف توانست جایزه رمان نوجوان «شهید غنیپور» را دریافت کند.
وی با اشاره به اینکه جلد سوم این مجموعه هم با عنوان «گیسو و چراغ جادو» آماده شده و بهزودی توسط انتشارات کانون پرورش فکری برای نوجوانان منتشر خواهد شد، گفت: در نظر دارم در صورت استقبال ناشر، دو کتاب دیگر هم به این مجموعه سه جلدی اضافه کنم و برای ادامه این مجموعه ایدهها و موضوعات فراوانی در ذهنم دارم.
حسنبیگی درباره محور کتابهای فوق گفت: این مجموعه سه گانه دارای سه شخصیت است که ویژگیهای این شخصیتها در هر کتاب با کتاب دیگر متفاوت است؛ مثلا «سوفی» در «سوفی و چراغ جادو» یک پسر نوجوان ترکمن در حومه گرگان است که بسیار آرام و ساکت است؛ اما «امیرحسین» در «امیرحسین و چراغ جادو» یک پسر نوجوان تهرانی است که بسیار پرهیاهو، پرجنبوجوش و گاهی نافرمان است و «گیسو» در «گیسو و چراغ جادو» یک دختر مظلوم افغانی است که خواستههای او از جنس خواستههای نوجوانان دیگر نیست.
وی افزود: وجه مشترک این مجموعه، آرزوهای متفاوتی است که نوجوانان داشته و برای دستیابی به آنها استرس و عجله زیادی دارند. در این جا ادبیات با کمک از علم روانشناسی میتواند به بچهها برای رسیدن به آرزوهایشان کمک کرده و آنها را راهنمایی کند.
حسنبیگی تصریح کرد: اغلب کودکان و نوجوانان دارای روحیه نصیحتپذیری نیستند و عنوان کردن موضوعات آموزنده در قالب داستان و رمان میتواند تاثیر خوبی بر روی نوجوانان داشته باشد، از این طریق میتوانیم به بچهها بیاموزیم که برای دستیابی به خواستههایشان باید تلاش کرده در این راه باید بردبار و صبور باشند.
وی افزود: لذا در این مجموعه از عنصری به نام «چراغ جادو» استفاده کردم که «غول» درون آن توانایی خروج از چراغ و برآورده کردن آرزوهای بزرگ بچهها را ندارد و فقط نوجوان را به صبر و حوصله و تلاش برای دستیابی به آرزوهایش تشویق میکند.
این نویسنده کودک و نوجوان ادامه داد: البته در بعضی از قسمتها «چراغ جادو» بهرغم خصوصیتش که برآورده نکردن آرزوهاست، برای جذب بیشتر مخاطب، بعضی از آرزوهای کوچک را که میتواند راهگشای داستان باشد برآورده میکند.
حسنبیگی افزود: در چنین زمانهایی «چراغ جادو» درواقع کار بزرگترها را برای نوجوان انجام میدهد، زیرا در عالم واقعیت خانوادهها سعی میکنند مشکلات و موانعی را که بر سر راه نوجوانان قرار میگیرد برطرف کنند تا آنها در دستیابی به آرزوهایشان ناامید نشوند.
وی تصریح کرد: در کتاب «امیرحسین و چراغ جادو» ما با یک پسر 12 ساله تهرانی به نام «امیرحسین» مواجه هستیم که بسیار پر جنبوجوش و پرهیاهوست و آرزوهای تند و تیزی دارد. زمانیکه امیرحسین به اتفاق خانوادهاش درحال بازگشت از سفر نوروزی به مشهد است به دلیل اینکه پدرش برای او «هلیکوپتر» کنترلدار نخریده بسیار ناراحت است و زمانی که در راه بازگشت برای خوردن ناهار کنار جاده توقف میکنند او چراغ جادویی را که «سوفی» در جلد اول این مجموعه گم کرده بود، زیر درختی پیدا میکند.
حسنبیگی ادامه داد: در این داستان امیرحسین در ابتدا با دیدن چراغ جادو به آن به عنوان یک عتیقه نگاه میکند که با فروشش میتواند هلیکوپتر مورد علاقهاش را خریداری کند. اما ناگهان صدایی از چراغ جادو میشنود که او را میترساند.
وی افزود: در این داستان نوعی ترس و گاهی عصبانیت هم دیده میشود؛ وقتی بزرگترها متوجه چراغ جادو میشوند وجود غول در آن را باور نکرده و آنرا حاصل تخیلات قوی و پرداخته ذهن امیرحسین میدانند.
حسنبیگی ادامه داد: همچنین گاهی امیرحسین به علت برآورده نشدن آرزوهایش توسط چراغ جادو تصمیم میگیرد آن را از بین ببرد، لذا چراغ بهرغم خصلتش مجبور میشود مقدار کوچکی از آرزوهای امیرحسین را برآورده کند. اما آرزوها برعکس برآورده میشوند و مشکلاتی را برای امیرحسین بوجود میآورند.
این نویسنده کودک و نوجوان درباره نکته آموزنده این کتاب گفت: چراغ جادو در نهایت امیرحسین را به یک سفر کامل تخیلی میبرد و به او میآموزد که «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» و باید برای رسیدن به خواستههایش تلاش کند و صبر داشته باشد.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به لزوم استفاده از تخیل برای کودکان و نوجوانان گفت: من مخالف نوشتن داستانهای کاملاً «رئال» نیستم اما گاهی استفاده از تخیل برای ایجاد تنوع و جذابیت و ایجاد حس تعلیق در داستانها لازم است.
این نویسنده افزود: با اینکه نویسندگان ایرانی به سبک رئال علاقه بیشتری دارند اما در دنیا استفاده از عناصر تخیلی و فانتزی مرسومتر است و بسیاری از نویسندگان صرفا از تخیل استفاده میکنند مانند «هریپاتر» که در سراسر دنیا به زبانهای مختلف ترجمه شده و از اقبال بسیار خوبی برخوردار بوده است.
حسنبیگی تصریح کرد: تفاوت داستانهای تخیلی که در ایران نوشته میشود با داستانهای تخیلی سایر کشورها مانند هری پاتر این است که در ایران ممکن است نویسندگان از عناصر تخیلی و فانتزی استفاده کنند اما در پشت صحنه داستان، مفاهیم ارزشی و تربیتی را در نظر گرفته و به مخاطب منتقل میکنند.
وی با اشاره به اینکه در ایران نویسندگان از عناصر افسانهای، جادویی و تخیلی برای نوشتن داستانهای پرمحتوا استفاده میکنند، افزود: افسانهها و حکایتهای بسیار ارزشمند و آموزندهای در ملل شرق وجود دارد مانند «هزار و یک شب» که تا به حال منبع بسیاری از کتابها و تخیلات در سراسر جهان قرار گرفته است و حتی برای بعضی از آنها در غرب «شناسنامه» هم صادر شده است، لذا اگر بتوانیم از این افسانهها و اسطورهها در داستانها استفاده کنیم بسیار موفق خواهیم بود.
ابراهیم حسنبیگی، نويسنده کودک و نوجوان و داستانهای دفاع مقدس در سال 1336 در يكي از روستاهاي شهرستان گرگان متولد شد و دارای مدرك كارشناسی ادبيات فارسی است. از آثار او میتوان به «غنچه بر قالی»، «عموجان عباس به ماه نگاه کن»، «آفتاب مهربانی»، «ماهی طلایی و ماهی نقرهای»، «شش تن یک فریاد»، «بوسه بر خورشید» و دوره چهار جلدی «فاطمه و نقاشیهایش» اشاره کرد که برخی از آنها به زبانهای انگلیسی، عربی، چینی و ترکمنی ترجمه شده است.
سهشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۷
نظر شما