سهراب یزدانی میگوید: در پژوهش از نظر ذهنی مرزهای ممنوعهای دارم که وارد آنها نمیشوم. نخست آنکه بیوگرافینویسی نمیکنم و بهدنبال تاریخ روایی نمیروم. دودماننویسی برایم جذابیتی ندارد و به تاریخ اندیشه نیز نمیپردازم و دیگر اینکه تاریخ فرودستان را مینویسم.
وی افزود: علاقهام در تاریخ شامل جنبشهای سیاسی و اجتماعی ایران معاصر بهویژه مشروطیت و مقدمات آن تا حدود سالهای 1332-33 است و آنچه تمایل بیشتری برای پژوهش درباره آن دارم نقش تودههای مردم در این جنبشها بهشمار میآید. تاریخ را از پایین به بالا میبینم و به دنبال بررسی لایههای حکومتگر نیستم. این مساله که توده مردم چطور زندگی میکردند؟ چه گرایشهای فکری داشتند؟ و چرا به جنبش وارد شدند از دغدغههای فکریام در پژوهشهاست.
آثار «اریک هابزبام» دیدگاهم را تغییر داد
این پژوهشگر با بیان مثالی اظهار کرد: مردم با اینکه شاه را سایه خدا میدانستند و حکومت مشروعیت داشت، با دیده تمسخر به آنها مینگریستند و بهطور مثال درباره ظلالسلطان، «ستاره کوچیک، ماه نمیشه/ شازده کوچیک، شاه نمیشه» میخواندند. با این حال تاکنون نتوانستهام آنچه میخواهم درباره تاریخ مردم بنویسم.
نویسنده «اجتماعیون عامیون» درباره چگونگی علاقهمند شدنش به تاریخ اجتماعی گفت: هنگامی که در انگلستان بودم، روزی به خانه دوست پاکستانیام رفتم و در کتابخانهاش کتابی از «اریک هابزبام» بهنام «یاغیان» دیدم که به تازگی ترجمه فارسی آن منتشر شده است، تا آن زمان نمیدانستم میتوان تاریخ را براساس زندگی مردم عادی در کورهراهها، مناطق دورافتاده و دور از شهر نوشت. علاوهبر آن کتاب دیگری از «هابزبام» با عنوان «طغیانگران ابتدایی» دو راهنما در تاریخنگاری شدند. آثار «هابزبام» به فارسی ترجمه شدهاند اما این کتاب هنوز ترجمه نشده است.
احساناللهخان به خوابم آمد!
یزدانی با اشاره به اینکه از طریق «هابزبام» با مورخان دیگری آشنا شدم، بیان کرد: «جورج رودی»، «ژرژ لوفور»، «آلبرت سوبل» و «ایپی تامسون» افرادی هستند که بسیار بر روش تحقیقم تاثیر گذاشتهاند. در پژوهشها تلاش میکنم موضوع تازگی داشته باشد و از زاویه دید جدیدی به مسایل بپردازم و مدتها به این فکر میکنم که آیا این پژوهش اهمیت و ضرورت دارد؟
وی گفت: اگر پاسخم مثبت باشد به بررسی منابع میپردازم و اگر منبع کافی نداشته باشم، تحقیق را ادامه نمیدهم تا زمانی که منابع بهدست بیاورم. این دغدغه به قدری است که حتی گاه شخصیتهای پژوهشهایم را در خواب میبینم. هنگامی که درباره کمیته مجازات پژوهش میکردم و بهدلیل کمبود منابع آن را کنار گذاشته بودم، احساناللهخان بهخوابم آمد و گفت چرا از منبع دیگری استفاده نمیکنی؟
مساله تاریخی نباید در ذهن پژوهشگر منجمد شود
این پژوهشگر تاریخ در ادامه افزود: اگر منبع کافی داشته باشم، طرح و فصلبندی اولیهای مینویسم که در طول پژوهش تغییرات بسیاری میکنند اما بدون این کار وارد تحقیق نمیشوم و در ادامه به فیشبرداری براساس فصلها میپردازم. از زمان پایان کتاب تا زمان تحویل به ناشر بارها درباره تغییرات آن درگیری ذهنی دارم. در طول سالیان این درگیری ذهنی با متن ادامه دارد و با تغییر دیدگاهم، نوشتههایم نیز تفاوت پیدا میکنند. یکی از استادان معتقد است که پژوهشگر نباید مسایل تاریخی را در ذهن منجمد کند، به همین دلیل یافتههای جدید باعث تغییر در نظراتم میشوند.
وی با بیان اینکه دانشجویان علوم انسانی در خاورمیانه روش تحقیق نمیدانند، اظهار کرد: مانند بسیاری از دانشجویان، روش تحقیق نمیدانستم و این مساله در میان دانشجویان ایرانی امری شایع است. استادم، پروفسور «لمبرت» با صبر بسیار چگونه پژوهش کردن را به من یاد داد، با این حال روش تحقیق آموختنی نیست و نیاز به تمرین بسیار دارد و تا زمانی که پژوهشی انجام ندهید، نمیدانید چطور باید نظریهها را به کار بست. همچنین در پژوهش اعتبارسنجی منابع مسالهای بااهمیت است و معتقدم باید از علوم انسانی مختلف در تحقیقات تاریخی باید استفاده کرد.
آثار علمی نباید استبداد علمی داشته باشند
یزدانی با اشاره به اهمیت سادهنویسی بیان کرد: تاریخ باید بهگونهای نوشته شود که افراد متوسط جامعه بتوانند آن را بفهمند. علم نباید عوامانه باشد اما باید ساده نوشت. باید با خواننده رو راست بود و اگر از مطلبی اطلاع نداریم نباید آن را کتمان کنیم. مساله دیگر احترام به مخاطب است، اینکه مطالب را به زور بر سرش نکوبیم و در کتابهای علمی، استبداد علمی نداشته باشیم. قلم نباید به فحاشی، ناسزاگویی و تمسخر باز شود. بارها به دانشجویانم گفتهام، پژوهشگر نباید از علامت تعجب (!) در مطلب علمی استفاده کند که به بیاعتبار شدن متن میانجامد.
نویسنده «کسروی و تاریخ مشروطه ایران» با اشاره به دشواریهای کار پژوهش گفت: کتابهای علمی علوم انسانی کمفروش هستند، بنابراین مبلغ اندکی برای انتشار کتاب به پژوهشگر یا مولف میرسد، از سوی دیگر هیچگونه پشتیبانی مالی نداریم. با این حال عشق و علاقه به تحقیق ادامه کار را تضمین میکند. دسترسی و تامین منابع بسیار دشوار است و کتابخانههای عمومی با ما همکاری نمیکنند. کمبود منابع پژوهشی نیز مساله دیگری بهشمار میآید که دلیل آن، کم دامنه بودن آثار پژوهشی است.
یزدانی در پایان سخنانش افزود: تدریس وقت بسیاری از پژوهشگر میگیرد و کار تحقیق ما محدود به تعطیلات میشود. مساله دیگر نیز که بسیار اهمیت دارد، نبود رابطه نزدیک میان پژوهشگران ایرانی است. ما معمولا از کارهای یکدیگر بیاطلاعیم و پس از انتشار از آنها باخبر میشویم در حالی که در دیگر کشورها، کتابهای پیش از انتشار از سوی همکاران مطالعه و تا حد امکان نقص آنها گرفته میشود و امیدوارم این ارتباط علمی در میان استادان و پژوهشگران ما نیز برقرار شود.
یزدانی، تاریخ فرودستان را مینویسد
حسین مفتخری با بیان اینکه معتقدم روش پژوهشگر متاثر از مَنِش وی است، اظهار کرد: پژوهشگری هنر است و نمیتواند فارغ از عقیده و منش نویسنده آن باشد. دکتر یزدانی را حدود 20 سال از نزدیک میشناسم و از دوران دانشجویی با یکدیگری بودهایم. وی فردی متواضع و فروتن است که اهل تظاهر نیست و شخصیت پیچیدهای ندارد، به همین دلیل در دانشگاهی که تدریس میکند، وی را نمیشناسند. با وجود آگاهی از پست مدرن، از این اطلاعات برای سرکوب عقاید دیگران استفاده نمیکند. وی پایاننامههای دانشجویانش را با دقت کامل میخواند و مطالب بسیاری به آنها اضافه میکند. یزدانی به معنای واقعی پژوهشگر است و نه مولف.
این دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی افزود: یزدانی بهدنبال مساله و هدف است، باری به هر جهت نمینویسد و آثارش کاملا تخصصی هستند. وی به تاریخنگاری فردوستان پرداخته و دغدغه طبقات پایین در انگارههای سیاسی و نوشتههایش وجود دارد. تاریخنگاری وی بیشتر سوسیال دموکرات است تا لیبرال دموکرات و اندیشههای انتقادی وی در نوشتههایش دیده میشود. دقت پزیتیویستی وی در آثارش قابل مشاهده است اما پزیتیویست بهشمار نمیآید. روش تحقیق را در عمل نشان میدهد و با وجود رویکرد بینرشتهای، وی را بیشتر مورخ میدانم تا جامعهشناس.
یزدانی حرفهاش را به پول و مقام نمیفروشد
محمدتقی امامیخویی نیز در این نشست با اشاره به سابقه آشنایی با سهراب یزدانی اظهار کرد: وی را بهواسطه دوستی با عباس ولی (تاریخپژوه) از سالها قبل میشناسم. در سال 1350 پس از پایان تحصیلاتش در دانشگاه شهید بهشتی به انگلستان رفت و بازگشتش همزمان با انقلاب اسلامی بود. رسالهاش را برای تایید برایم فرستاد و با قبول آن، در دانشگاه مشغول به تدریس شد. کمتر معلمی را به اندازه یزدانی وظیفهشناس دیدهام که حرفهاش را به پول و مقام نمیفروشد.
این استاد تاریخ با بیان اینکه تاریخ، مادر جامعه است، افزود: یزدانی برای حقایق تاریخی ارزش قایل است اما جامعهای شوربخت بهشمار میآید که تاریخ به درستی در آن بیان نشود و با استفاده از این درس جامعه را فریب دهند. هیچ جامعهای تاریخ را به شکل حقیقی آن توصیف نمیکند اما یزدانی تلاش کرده تا جایی که میتواند تاریخ را در صحیحترین شکل ارایه دهد. در دنیایی که استاد بسیار است، باید بگویم که وی یکی از بهترین استادان بهشمار میآید.
یزدانی نماینده رشد مشروطهپژوهی عصر ماست
داریوش رحمانیان نیز در این مراسم گفت: یزدانی برخلاف بسیاری از پژوهشگران دیگر بر یک دوره و موضوع خاص تمرکز کرده است. تاریخ درباره انسانها و برای آنهاست و نباید آن را به ابزار مبارزه سیاسی تبدیل کرد. متاسفانه تاریخنویسی ما به بیانیههای سیاسی تقلیل یافته اما آثار یزدانی از این آفت بزرگ به دور ماندهاند. نثر کتابهای این پژوهشگر مرا به یاد آثار فریدون آدمیت میاندازد با این حال یزدانی، نثر ویژه خودش را دارد که از جملههای کوتاه و بامعنا و واژههای دقیق استفاده میکند.
این استاد تاریخ دانشگاه تهران افزود: یزدانی در تحقیق و نگارش نظم دارد و نگاهش به مشروطه با توجه به مساله تجدد جهانی و در مجموعه نظام جدید سرمایهداری است. به معنای حقیقی کلمه وی را نماینده رشد مشروطهشناسی و مشروطهپژوهی میدانم.
نشست بررسی و نقد «کارنامه تاریخنگاری دکتر سهراب یزدانی» که یکشنبه (11 اسفندماه) در پژوهشکده تاریخ اسلام برپا شده بود با پرسش و پاسخ از سوی حاضران به پایان رسید./
نظر شما