احمد بيگدلي معتقد است كه منتقد حرفهاي در کشورمان نداریم و اغلب نقدهاي ارايه شده در محافل نقد مبتنی بر دوستي يا غرضورزي است.
منتقدان جرات ارايه نقد ندارند
وي ادامه داد: در اين شرايط كه ما با كمبود منتقد حرفهاي روبهرو هستيم، جلسات نقدي شكل ميگيرند كه بر اساس غرضورزي يا دوستي انجام ميشوند. متاسفانه از يك سو ما جرات نميكنيم كه از آثار هم ايراد بگيريم، زيرا از اتفاقهاي احتمالي پس از آن مانند دلخوري از يكديگر ميترسيم و اين اشكال عمده ما در زمينه ادبيات داستاني است. از سوي ديگر افرادي وجود دارند كه بدون هيچ پشتوانه تحصيلي، تحقيقي و فكري دست به کار نقد ميزنند و در اين ميان غرضورزي را چاشني كارشان ميكنند و با برچسب زدن به دیگران سعي ميكنند خودشان را مطرح كنند.
بيگدلي با بيان اينكه در گذشته از نقد ناحرفهايِ منتقدي، از لحاظ روحي آسيب ديده است، اظهار كرد: متاسفانه در گذشته اين اتفاق براي من رخ داد؛ شخصي نقدي بر مجموعه داستان «آناي باغ سيب» من ارايه داد و در متن آن نوشت كه «احمد بيگدلي به شدت از بورخس متاثر است اما در دوران جمالزاده زندگي ميكند» و آیا اين مساله مضحك نيست؟!
وي ادامه داد: واضح است كه اين نويسنده منتقد نيست، اما سعي دارد تا نوشتن نقد را تمرين كند و متاسفانه در اين مورد قرعه به نام من افتاد. من معتقدم كه اگر واقعا قرار است نقدي نوشته شود، چه اصراري به تخريب نويسنده وجود دارد.
اكثر فعالان حوزه نقد، منتقد نيستند
بیگدلی با بيان اينكه اغلب فعالان حوزه نقد تنها علاقهمندان به آن هستند، توضيح داد: من معتقدم اغلب افراد جواني كه در فضاي كنوني ادعاي منتقد بودن را دارند و در زمينه نقد داستان قلم ميزنند، منتقد نيستند. آنان تازهواردهايي در حوزه نقد هستند كه سعي در ورود، كسب تجربه و فعاليت در اين حوزه را دارند تا به واسطه علاقه شخصيشان در اين زمينه فعاليت داشته باشند.
نويسنده مجموعه داستان «مگر چراغي بسوزد» ادامه داد: اين منتقدان جوان افرادي هستند كه داستان مينويسند، ميخوانند و مقداري از اصول اوليه نقد را به واسطه مطالعه كتابهاي ترجمهاي كه با موضوع نقدهاي ادبي منتشر ميشوند، ميشناسند و در بيشتر موارد با كپيبرداري از خط فكري، لغتها و زبان اين آثار متوني را به عنوان نقد ادبي براي داستانهاي داخلي ارايه ميدهند.
در جلسات نقد روشنگري رعایت نميشود
این داستاننویس در ادامه سخنانش اظهار كرد: در كشور ما، جلسات نقد خالي از منتقد و نقد حرفهاي است، زيرا افرادي كه به نام منتقد در اين جلسات حضور مييابند، تنها سعي در جلب رضايت دوستان نويسندهشان را دارند. اينان واقعيتها را بيان نميكنند و اصلا رويِ گفتنِ واقعيت را ندارند. به اين ترتيب روشنگری را رعایت نمیکنند.
نويسنده رمان «اندكي سايه» ادامه داد: نقد در همه زمينههاي فرهنگي و هنري جاري است، اما نقد ادبي زمينه اصلي حرفهايم را شامل ميشود، زيرا با سابقهاي كه در حوزه ادبيات دارم، حق خودم ميدانم كه گلايههايم را در اين حوزه مطرح كنم.
دوست دارم نقدهايي بخوانم كه زمينهساز يادگيريام باشند
بيگدلي در سخنانش از حسين پاينده به عنوان منتقدي حرفهاي نام برد و گفت: من به عنوان نويسنده دوست دارم تا نقدهايي را بر آثارم بخوانم كه زمينهساز يادگيريام باشند. در اين سالها تنها يك بار توانستم اين حس را داشته باشم و آن نيز به واسطه نقد حسين پاينده بر چند داستانم بود که به اندازه تحصيل در دانشگاه برایم مفيد و موثر شد.
وي با گلايه از عدم وجود نقد به عنوان رشتهاي دانشگاهي اظهار كرد: ما در دانشگاه رشتهاي به عنوان نقد ادبي نداريم، به اين خاطر افرادي كه در طي سالهاي فعاليتشان موفق بودهاند، اشخاصي هستند كه خود به خود و با تلاش شخصيشان به اين موفقيت راه پيدا كردهاند./
نظر شما