سلطانیاحمدی، دانشجوی دکترای تخصصی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران به خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) گفت: انقلاب اسلامی به اعتراف دوست و دشمن از مهمترین انقلابهای قرن اخیر است که مشخصات و ویژگیهای مختص به خود را داراست. مهمترین مشخصه، اسلامی بودن آن است که ماهیت آن را از سایر انقلابها متمایز کرده است. از آنجایی که اسلام دین فرهنگ است، انقلابی هم که بر آن اساس شکل گرفت میبایست ماهیت فرهنگی داشته باشد. همچنین شكلگيري انقلاب اسلامي و راهكارهاي انتقال آموزههاي آن هم بایستی فرآيند فرهنگي داشته است.
وی افزود: در شكلگيري جريان انقلاب اسلامي، نقش، جايگاه، كاركرد سياسي، اجتماعي و فرهنگي مرجعيت شيعه موضوع مُهم و ويژهاي است. مرجعیت شیعه از يك سو با توده مردم مسلمان در تماس بوده و از طرف ديگر پرچمدار مبارزه فكري، فرهنگي و سياسی در مقابل رژيم پهلوي به حساب ميآمد. بررسی دقیق و تحلیلی ارتباط و تعامل مرجعيت شيعه و توده مردم مسلمان ميتواند ما را در فهم بهتر تاريخ انقلاب اسلامي كمك كند.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: انقلاب اسلامی داری ویژگی متمایز و ممتاز دیگری نیز است و آن شکل سراسری و همگانی بودن آن است و نشان میدهد که انقلاب اسلامی یک کانون اصلی داشته و آن هم حوزه علمیه قم بوده است. سایر نواحی ایران در انقلاب اسلامی به صورت حلقه به هم پیوسته همگام و هماهنگ با کانون اصلی عمل میکردند. حمله همزمان به مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز در دوم فروردین سال 1342 ش، قیام سراسری 15 خرداد در اعتراض به دستگیری امام خمینی(ره)، برگزاری مراسمهای ترحیم متعدد در سراسر کشور به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی، برگزاری سلسله مراسمهای اربعین شهدای شهرهای مختلف، از نمونههای همگانی و سراسری بودن انقلاب اسلامی ایران است.
وی افزود: این پیوستگی و همبستگی ملی در سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی به اوج خود رسید. در پی اهانت روزنامه اطلاعات به مقام مرجعیت در 17 دی ماه سال 1356 نخست مردم و طلاب شهر قم در 19 دی قیام کردند و در اربعین شهدای قیام قم، مردم تبریز به حمایت از امام خمینی(ره) در 29 بهمن به راه افتادند و ضربه مهلکی بر رژیم پهلوی وارد کردند. در اربعین شهدای تبریز، مردم یزد و جهرم و اهواز به پا خاستند و همین طور در اربعین شهدای یزد ، مردم شهرهای جهرم و اهواز و شهرهای دیگر همین حرکت را تکرار کردند.
آغاز نخستین تلاشها برای شناخت ماهیت انقلاب اسلامی در غرب
سلطانی احمدی ادامه داد: انقلاب اسلامی به عنوان پدیدهای یگانه و بیهمتا در روزگار معاصر، از بدو پیروزی نگاههای موافق و مخالف را به شکلی بدیع و بینظیر به خود جلب کرده و از این رهگذر آثار متفاوتی از حیث روایت و تحلیل و ارزیابی پدید آورده است. با پیروزی انقلاب اسلامی نخستین تلاشها برای شناخت ماهیت انقلاب اسلامی در غرب آغاز شد. پروژههایی همانند تاریخ شفاهی هاروارد گوشههایی از این تلاش بود. با این حال اولین همایش علمی بررسی ماهیت و واقعیت انقلاب اسلامی در سال 1984م در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در فلسطین اشغالی توسط صهیونیستها با عنوان «تشیع، مقاومت و انقلابی» برپا شد. متخصصان بزرگی از سراسر دنیا حضور داشتند و به بررسی ظرفیتهای انقلابی تشیع در ایران و سایر نقاط جهان پرداختند. محور اغلب مقالات کنفرانس، تشیع بود. در این همایش که با حضور ایرانشناسان به نام غربی تشکیل شد به ریشهیابی انقلاب اسلامی پرداختند.
وی افزود: در داخل ایران هم با توجه به شروع جنگ تحمیلی در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی و درگیرشدن نظام نوپا با یک تهاجم گسترده و همه جانبه خارجی مجالی برای توجه جدی به تاریخ انقلاب اسلامی فراهم نبود. به همین علت تلاشهای منسجم بعد از پایان دفاع مقدس آغاز شد. با توجه به پیوستگی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تاریخنگاری انقلاب اسلامی هم در پیوند با تاریخ دفاع مقدس پدیدار شد. البته نباید برخی تلاشهای فردی و مؤثر را همزمان با جریان انقلاب اسلامی فراموش کرد، به ویژه تلاشهای مرحوم حجتالاسلام علی دوانی و حجتالاسلام سید حمید روحانی. با این حال تأسیس نهادهایی همانند مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و همچنین اقدام مرکز بررسی اسناد تاریخی با انتشار اسناد تاریخی برجای مانده از ساواک به جریان تاریخنگاری انقلاب اسلامی شتاب داد.
مدیر مسوول کتاب ماه تاریخ و جغرافیا گفت: این نهادها طی سالیان گذشته فعالیتهای مختلفی داشته و هر یک تا اندازهای و در حد توان خود آثاری را در عرصه تاریخنگاری منتشر کردهاند. علیرغم این تلاشها برای رسیدن به کمال مطلوب فاصله بسیاری وجود دارد. بررسی عملکرد و آسیبشناسی این نهادها در عرصه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی امری ضروری است. از موضوعهای مهم آنکه انقلاب حرکتی اسلامی و سراسری و متعلق به همه مردم ایران بود. به همین علت از سوی امام خمینی(ره) رهبر فقید انقلاب اسلامی، بر توجه به نقش و خاطرات توده مردم در نگارش تاریخ انقلاب اسلامی تأکید فراوان شده است. به همین علت در عرصه تاریخنگاری انقلاب اسلامی در داخل کشور، بازنگری نقادانه لازم است تا در این عرصه اهداف انقلاب محقق شود.
تاریخنگاری انقلاب اسلامی نیاز به بازنگری نقادانه دارد
وی افزود: با وجود فعالیت مراکز متعدد در عرصه تاریخ انقلاب هنوز نقشه راه وچشمانداز تاریخنگاری انقلاب طراحی نشده است. البته برخی تلاشهای نادر و منحصر به فرد صورت گرفته است. متأسفانه به علت فقدان نقشه راه تاریخنگاری انقلاب اسلامی مراکز و مؤسساتی که برنامهها و تلاشهایشان بر علایق فردی تکیه داشت، طی سالیان گذشته به دلایل متعدد تعطیل و یا به محاق رفتهاند. توقف فعالیت بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی در قم و اصفهان، توقف فعالیت موسسه در راه نور، توقف فعالیت شعبات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سمنان و مشهد، نمونهای از این موارد است. به جای آنکه شعبات این مؤسسات در سراسر ایران گسترده شود، فعالیت آنها به تهران منحصر شده است. پر واضح است این رویه امکان گردآوری خاطرات شفاهی و اسناد محلی تاریخ انقلاب اسلامی را به شدت کاهش داده است.
نویسنده مجموعه سه جلدی «پژوهشنامه انقلاب اسلامی ایران» گفت: ازسوی دیگر ناهماهنگی بین مراکز فعال موجب موازی کاری و در نتیجه عدم توجه به کارهای مهم دیگر شده است. به ویژه آنکه گذر زمان فرصتهای بسیاری را برای ثبت وضبط رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی از بین برده است. این نقیصه بزرگ موجب شده است تا موضوعهای پژوهشی تاریخ انقلاب اسلامی فاقد اولویتبندی باشد گر چه طی سالهای اخیر مجمع مراکز اسنادی «مهتاب» برای ایجاد هماهنگی بین این مراکز شکل گرفته است. ولی عملکرد آن جز در برگزاری چند همایش موفق با محوریت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مشهود نبوده است.
وی افزود: از سوی دیگر غلبه نگاه چریکی و شکنجه و زندان بر تاریخنگاری انقلاب اسلامی آسیب جدی زده است. این نگاه موجب غفلت و عدم توجه لازم به تاریخ فرهنگی انقلاب اسلامی شده است. البته نمیبایست مبارزات زندانیان و مسایل مربوط را نادیده گرفت یا کماهمیت تلقی کرد یا به آن بها نداد. نکته مهم این است که عدم توجه همه جانبه به تاریخ انقلاب اسلامی موجب میشود اهمیت فعالیتها و مبارزات نقشآفرینان اصلی نهضت اسلامی به مثابه رهبران فکری و فرهنگی مردم در انقلاب اسلامی تحتالشعاع قرارگیرد. رهبرانی که اغلب شاگردان برجسته امام خمینی(ره) بودند.
کتابهای انقلاب اسلامی نیاز به آسیبشناسی دارند
سلطانیاحمدی به مثالی در این زمینه اشاره کرد و گفت: با یک مقایسه ساده و بررسی شمارگان و چاپ کتابهایی که به زندگی و مبارزات بزرگانی چون استاد مطهری، دکتر مفتح، دکتر باهنر، شهید هاشمی نژاد، شهید محلاتی و... اختصاص دارد، با برخی کتابهایی که در حوزه انقلاب چاپهای پرشماری دارند، میتوان عدم مدیریت و برنامهریزی هدفمند در فرایند تاریخنگاری انقلاب اسلامی را مشاهده کرد. با قطع و یقین میتوان گفت بیشتر کتابهای منتشره در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی در همان چاپ اول مانده است. از اینرو آسیبشناسی این مسأله امری ضروری است.
وی افزود: موضوع دیگر آنکه، برای بسیاری از شخصیتهای مهم، تاثیرگذار و فرهنگی انقلاب اسلامی با گذشت بیش از سه دهه از شهادت آنان هیچ اقدام اساسی و قابل اعتنایی صورت نگرفته است. مانند اغلب شهدای هفتم تیر که بیشترشان از استوانههای مهم فرهنگی انقلاب اسلامی بودهاند، همانند شهید دکتر معیری و شهید دیالمه. جریانهای فعال و مؤثر در نهضت اسلامی مانند هیأتهای مؤتلفه که پس از انقلاب نیز در متن نظام حضور داشتند، نتوانستند به طور مستقل و مطلوب دِینِ خود را به تاریخنگاری انقلاب اسلامی ادا کنند. اگرچه اقداماتی صورت دادند اما کافی نبود.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: عدم توجه به محققان شهرستانی از یک سو و تاریخ انقلاب اسلامی در شهرستانها از سوی دیگر کاستی قابل توجه مهمی است. به نظر میرسد در شهرستانها فضای مناسب برای مطرح شدن محققان محلی انقلاب اسلامی فراهم نیست و هیچ کانونی هم متولی پرورش و حمایت مادی و معنوی از این محققان محلی نیست. در تاریخنگاری انقلاب اسلامی مبارزات زنان بهویژه در مبارزات فرهنگی با نظام شاهنشاهی مورد غفلت قرار گرفته است. بهویژه آنکه حجاب اسلامی به عنوان نماد هویت اسلامی یکی از چالشهای مهم رژیم پهلوی بوده است .
وی افزود: نقش نوحهسرایان و شعرای مرثیه در تاریخنگاری انقلاب اسلامی بیش از هر گروه دیگر مورد غفلت واقع شده است و هیچ متولی ندارد! این گروه آموزههای نهضت اسلامی و پیامهای رهبری را با شعر و نوحه و دمهای سینهزنی در بین توده مردم بسط میدادند. ادبیات مرثیه سالار شهیدان نزدیکترین حلقه فرهنگی نهضت اسلامی و قیام کربلا مهمترین واقعه تاریخ شیعه است که تأثیر شگرفی در انقلاب اسلامی داشته است.
سلطانیاحمدی ادامه داد: هیأتهای مذهبی و اماکنی چون مساجد، تکایا، حسینیهها و مدارس حوزههای علمیه مهمترین کانونهای آموزشی و بازپروری آموزههای انقلابی به حساب میآیند. این کانونهای فرهنگی محل فعالیت و جنبوجوش چهرههای فرهنگی انقلاب اسلامی بودند. گرچه درباره برخی از مساجد مهم تهران و هیأتهای مؤتلفه اسلامی کارهایی صورت گرفته است، با این حال کانونهای مهم بسیاری بدون کار و متولی مانده و اندک اندک دست اندرکاران و فعالان آنها اگر تاکنون فوت نکرده باشند، در سنین پیری هستند.
نقش و فعالیت محلات در تاریخ انقلاب اسلامی نهادینه و فراگیر نشده است
وی افزود: موضوع دیگر آنکه تألیف تاریخ انقلاب اسلامی در شهرهای بزرگ به علت گستردگی به سختی امکان انجام دارد به همین علت لازم است به بررسی نقش محلات این شهرها در تاریخ انقلاب اسلامی با تکیه بر اسناد و تاریخ شفاهی پرداخت. متأسفانه هنوز پرداختن به نقش و فعالیت محلات در تاریخ انقلاب اسلامی نهادینه و فراگیر نشده است.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: موضوع مهم دیگر در عرصه تاریخ انقلاب اسلامی لزوم آسیبشناسی آموزش تاریخ انقلاب در نظام آموزشی از دبستان تا دانشگاه و سطح جامعه است. بدون آسیبشناسی و بازنگری در این عرصه چه در متون و چه در نظام آموزشی و چه در تکلیف و وظایف گروههای تاریخ، جامعهشناسی، ادبیات، علوم سیاسی و... در دانشگاهها تغییر جدی در روال معمول تاریخنگاری انقلاب اسلامی غیر قابل تصور است.
وی افزود: به نظر می رسد روشن شدن نسبت انقلاب اسلامی با گروههای علمی دانشگاهها منجر به تولید نظریههای متنوع و کاربردی در حوزه انقلاب اسلامی، علوم انسانی و علم دینی و در نهایت تمدن سازی خواهد شد.
در عرصه تاریخنگاری انقلاب اسلامی، نشریات علمی قابل ملاحظهای وجود ندارد. در دورهای محدود ماهنامه زمانه خوش درخشید و محفلی برای ارایه پژوهشهای محققان تاریخ انقلاب اسلامی شد که متأسفانه دوام نیافت. فصلنامههای موجود نیز مانند 15خرداد، مطالعات تاریخی، حضور و تاریخ معاصر ایران با نظام توزیع ناکارآمد دایرهای محدود داشته و در گستره ایران و عظمت تاریخ انقلاب اسلامی گرچه لازم هستند ولی کافی به نظر نمیرسند.
سلطانیاحمدی گفت: دانشگاهها که میبایست مهمترین نقش را در تاریخنگاری و نظریهپردازی انقلاب اسلامی را دارا باشند وضعیت مطلوبی ندارند که بررسی آن فرصت دیگری میطلبد. برعکس دانشگاههای غربی که یکی از موضوعهای اصلی آنها انقلاب اسلامی و شناخت آن است. گرچه در سالهای اخیر مؤسسه پژوهشی امام خمینی(ره) و دانشگاه معارف اسلامی در قم و پژوهشکده انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) در تهران فعالیتهای هدفمندی شروع کردهاند ولی هنوز آثار عملی این فعالیتها دیده نشده است.
نویسندگان بهنام تاریخ انقلاب اسلامی فاقد کرسی مشخص تدریس هستند
وی افزود: نویسندگان بهنام تاریخ انقلاب اسلامی در دانشگاهها و مراکز علمی رسمی و شاخص فاقد کرسیهای مشخص تدریس و نظریهپردازی هستند، ضمن اینکه برخی هم از حضور در مجامع علمی سرباز زدهاند. در کنار این کاستی دو سویه پذیرش مطلق دیدگاههای متفکران و نظریهپردازان خارجی در برخي مجامع دانشگاهی عرصه را برای طرح مباحث نظری انقلاب اسلامی تنگتر کرده است.
سلطانیاحمدی ادامه داد: مانع عمده ورود تاریخ انقلاب اسلامی به گروههای تاریخ دانشگاهها، تلقی یا بهانه تاریخ نبودن واقعه انقلاب اسلامی است. این تلقی موجب شده دانشجویان از گرفتن رسالههای کارشناسی ارشد و دکتری با موضوع انقلاب اسلامی ترغیب و تشویق نشوند و تا این تلقی وجود دارد، نمیتوان انتظار تغییر جدی را داشت. به علت عدم ورود دانشآموختگان تاریخ به این حوزه، علوم سیاسی داعیهدار این عرصه بوده و در علوم سیاسی هم عموما تاریخ انقلاب اسلامی با الگوهای نظری غربی تبیین میشود. در حالی که تاریخ انقلاب اسلامی را نمیتوان بدون توجه به ماهیت و مؤلفههای دینی آن بررسی و تحلیل کرد.
دانشجوی دکترای تخصصی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران در پایان سخنانش اظهار کرد: آسیبشناسی واقعی تاریخنگاری انقلاب اسلامی یگانه راهی است که در پرتو آن میتوان راهکارهای برونرفت از وضعیت موجود را به دست آورد. پرواضح است در سطوح ملی و در گستره مؤسسات ذیربط اقدامات و اصلاحاتی برای بهبود و تکامل لازم است؛ به ویژه در عرصههایی که افراد به تنهایی توان انجام آن را ندارند.
مجتبی سلطانیاحمدی، دانشجوی دکترای تخصصی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه تهران، مدیر مسوول کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، عضو پیوسته انجمن ایرانی تاریخ و نویسندگی بیش از 10 مقاله در حوزه انقلاب اسلامی با رویکرد علمی-پژوهشی را در کارنامه خود دارد. وی مولف آثاری چون تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید مهدی عراقی، نامه نیمه خرداد، مبدأ نهضت(2جلد)، پژوهشنامه انقلاب اسلامی ایران(3دفتر) و جنگهای صلیبی بقا یا فنا است.
جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۰:۱۷
نظرات