به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، رمان «توپچنار» داستان آموزشيار نهضت سوادآموزيي را توصيف مي‌كند كه با انتخاب روستايي پرت به نام توپچنار براي آموزش به بي‌سوادان، زندگي‌اش را در مسير تازه‌اي قرار مي‌دهد.
فرزانه در خانه يكي از اهالي اين روستا به نام «تاج‌محمد» ساكن شده و رفته‌رفته با اسرار و فراز و نشيب‌هاي زندگي ساكنان روستا آشنا مي‌شود. او كه سعي دارد حتي بيش از توانش در فراهم‌سازي شرايط مناسب زندگي مردم اين روستا كمك كند، دشواري‌هاي بسياري را از سر مي‌گذراند.
در بخشي از اين رمان آمده است: «چند روزي بود كه جهادي‌ها با كمك اهالي كار لوله‌كشي آب چشمه را شروع كرده بودند و پي حمام را مي‌كندند. همه توپچناري‌ها به غير از هبيب‌الله خوشحال بودند. تنها او بود كه احساس مي‌كرد، لذت بردن آب را از او گرفته‌اند. اصلا از قيافه اين شيرها كه به گردن بلند غازهاي لاغر مي‌مانستند، بيزار بود.»
«توپچنار» براي نخستين‌بار در سال 1378 منتشر و در همين سال به‌عنوان يكي از بيست برگزيده بيست سال ادبيات داستاني پس از انقلاب ايران معرفي شد.
چاپ ششم رمان «توپچنار» در 224 صفحه، با شمارگان دو هزار و 500 نسخه از سوي انتشارات سوره‌مهر به چاپ رسیده است.
پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۰
نظر شما