چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۸
«لطیف عشق» از فرمانده‌ای جوان گفته است

زندگینامه داستانی سروان شهید لطیف رنجبری به قلم محمدعلی آقامیرزایی در کتابی با عنوان «لطیف عشق» منتشر شد. این فرمانده جوان، ششم دیماه‌ 1361 توسط گروهک تروریستی کوَمله در منطقه کردستان به شهادت رسید./

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، داستان «لطیف عشق» بر اساس یکی از ابتکارات شهید رنجبری برای پاکسازی مناطق مین‌گذاری شده کردستان بیان شده‌است. موضوعی که به شهادت وی در این منطقه انجامید.

در صفحه 22 کتاب می‌خوانیم: «بهرام‌پور گفته‌ بود که ضد انقلاب مسیر رفت و آمد ارتشی‌ها را در کل کردستان مین‌گذاری می‌کند و بیشترین تلفات نیرو‌های نظامی مربوط به انفجار همین مین‌هاست. به او گفته بودند که پایگاه ولی‌آباد دوازده روستا و آبادی را پوشش می‌دهد و دوازده راه این روستا‌ها به پایگاه منتهی می‌شود. در چند‌ماه گذشته چندین خودرو نظامی روی مین رفته بودند و چند نفر در این حادثه‌ها شهید و مجروح شده بودند. از او خواسته بودند همه تلاش خود را برای پاکسازی راه‌های منتهی به ولی‌آباد به‌کار گیرد.»

داستان «لطیف عشق» درست از هنگام اعزام سروان رنجبری به منطقه آربابا و از زاویه دانای کل روایت شده‌است. اما آقامیرزایی ماجرا‌های جذاب دوران زندگی شهید را با به‌کارگیری تکنیکِ بازگشت به گذشته در متن آورده‌است.

توصیف‌های دقیق از عادت‌ها و رسم‌های بومیان منطقه کردستان و صمیمیت خاصی که در میان اقوام این منطقه وجود دارد، در «لطیف عشق» موج می‌زند و مخاطب را وا می‌دارد که زندگینامه داستانی شهید رنجبری را مشتاقانه ادامه دهد.

در صفحه 33 کتاب می‌خوانیم: «مرد پیری چپق بلند خود را به دست گرفته بود و داشت با آرامش توتون را از کیسه‌ی پارچه‌ای کوچکی پر می‌کرد. وقتی چپُق پر شد کبریت زد و آتش را به میان توتون‌های سری چپق نزدیک کرد. چنان پک محکمی زد که لپ‌هایش چال افتاد و کاملا تو رفت و دود غلیظی از بینی و لای موهای سبیل پرپشتش بیرون زد. رشته‌های شال سرش روی ابروی سفید و بلندش سایه انداخته بود و نگاهی نافذ و چشمانی گیرا داشت...»

قلم روان نویسنده بی‌آن‌که مخاطب را دچار دلزدگی کند، بر جزییات تمرکز یافته است و ویژگی‌های رفتاری شهید رنجبری به آرامی در ذهن جای می‌گیرد.

اما داستان فقط از زبان دوستان و یاوران این سروان شهید بازگو نشده‌است و دشمنان وی (گروهک تروریستی کومَله‌) هم به خوبی تصویر شده‌اند. در صفحه 59 کتاب چنین می‌خوانیم: «مترجم به عربی با آن دو حرف زد و مرد چاق با لهجه غلیظ عربی چیزی گفت و مترجم حرف‌های او را برای منصور ترجمه کرد: - می‌گوید شما که گفتید این منطقه کاملا در اختیار ماست. پس چرا اینقدر پنهان‌کاری و بگیر و ببند...

کاک‌منصور نگاهی به مراد انداخت و گفت: بهشان بگو یک مشکل کوچک پیش آمده که به زودی برطرف خواهد شد...

-می‌گوید: اگر مشکلی هست ما باید مطلع باشیم. چرا روستا مثل قبل در اختیار شما نیست؟

-بگو که ارتش از پایگاه ولی‌آباد رفته و ژاندارمری به‌جای آن‌ها مستقر شده. یک افسر کُرد مسوول پایگاه شده و کمی برایمان مزاحمت ایجاد کرده، ولی به زودی ضرب شستی اساسی به او نشان خواهیم داد...»

همچنین، زندگی خانوادگی شهید رنجبری و فضایی که در این میان وجود داشت به زیبایی ترسیم شده‌است: «آخرین پیچ را که رد کردند، نمای روستا از دور دیده‌شد. لطیف خندید و گفت: - خب بچه‌ها رسیدیم. الان بابا بزرگ و مامان بزرگ را می‌بینیم. این پیچ را رد کنیم دیگر تمام است.

بچه‌ها برگشتند و هر کدام از پشتی یک صندلی رو به جلو خم شدند. مصطفی ده ساله بود و اعظم یکی دو سال از او کوچکتر نشان می‌داد...» (صفحه 99)

هرچند امکان همذات‌پنداری با هیچ یک از شخصیت‌های داستان وجود ندارد اما شیوایی بیان خاطرات به گونه‌ای است که مخاطب گمان می‌کند در خاطرات کتاب قدم می‌زند.

از ویژگی‌های «لطیف عشق» این است که نگارنده مخاطب را زیاد در تعلیق‌ نگه نمی‌دارد. خاطرات و روایت‌هایی از شهید رنجبری پیاپی و پر کشش بیان شده‌اند تا آن‌گاه که رنجبری فرمانده و همراهانش با گروهک کومله درگیر می‌شوند و رنجبریِ فرمانده، ژاندارم(عزیز) را برای درخواست کمک می‌فرستد و خود تنها می‌ماند. «آن پایین لطیف داشت روبه‌رو را نشانه می‌رفت که یک‌باره جسمی داغ و سوزان حفره‌ای را که چند روز پیش در قلبش باز شده بود، پرکرد. از احساسی عجیب و ماورایی پر شد...» (صفحه 121)

آقامیرزایی به توصیف لحظه شهادت رنجبری اکتفا نکرده و در چند بند پایین‌تر هم می‌‌نویسد: «از میان ابر‌ها با سرعت گذشت و میان کوه‌های مرزی محمد‌علی‌آباد فرود آمد و خودش را دید غرق خون به سینه افتاده بود و چند مرد با لباس کردی داشتند به جسمش نزدیک می‌شدند...» (صفحه 121)

«لطیف عشق» را اسناد و تصویر‌هایی از شهید رنجبری به پایان برده‌است. این کتاب را انتشارات «شاهد» با شمارگان سه‌ هزار نسخه، در قطع رقعی، 160 صفحه و به قیمت 40‌هزار ریال روانه بازار نشر کرده‌است.

اطلاعات بیشتر درباره شهید لطیف رنجبری نیز در پایگاه اینترنتی http://www.shahidlatif.ir/ درج شده‌است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها