به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از تلویزیون دولتی چین، نخستین برنده جایزه ادبی نوبل از چین در این مصاحبه به سوال های مختلفی پاسخ دادهاست. متن کامل این گفتگو چنین است:
یک سال بعد از دریافت جایزه ادبی نوبل و حال که حرارت رسانهها کمی پایینتر آمده و شما وقت بیشتری برای فکر کردن درباره این مساله داشتید، حالا به نظرتان اهمیت دریافت جایزه نوبل ادبیات چیست؟
معنیاش این است که حال ادبیات چینی بخشی از ادبیات دنیاست. باید قبول کنیم که در اوایل و اواسط قرن پیش، به طور مثال در طی دهههای 1950 و 1960، بخش مهمی از ادبیات ما بر نمایش انقلاب و مشکلات طبقاتی تمرکز بیش از حدی کرد و این امر، ارزش ادبی آنها را کاهش داد. در این دوره از نویسندگان خواسته شده بود مشکلات طبقاتی را به عنوان موضوع کتابهایشان انتخاب کنند. به این خاطر که پیش زمینه مشکلات طبقاتی برای نویسندگان به عنوان یک ضرورت وجود داشت، نشان دادن انسانیت با دیدی موضوعگرایانه برای آنها بسیار سخت بود. این چیزی است که همه آثار آن دوره کم داشتند. اما از زمان باز شدن فضای ادبی در دهه 1980، ادبیات چین دستاوردهای بسیاری داشتهاست. نویسندگان چینی امروز میتوانند کتابهای بسیار بیشتری بخوانند، مخصوصا زمانی که بحث ادبیات خارجی پیش میآید. آنها درک بسیار خوبی از مسایل انسانی و اتفاقهایی که در کشورمان میافتد دارند. بنابراین، ادبیات چینی بخش مهمی از ادبیات جهان شدهاست. در این زمینه، دریافت جایزه من ارزشمند بود. من فکر نمیکنم که آثار من ضرورتا از همکارانم بهتر باشند. من خیلی ساده تنها یک نویسنده از نسلی از نویسندگان هستم. در حقیقت، بسیاری از آنها، چه جوان تر، چه پیرتر بسیار بسیار خوب هستند.
شما نویسنده پرکاری هستید و بیش از 10 رمان نوشتهاید که در هر یک تلاش برای خلق چیزی جدید و چیزی متفاوت وجود دارد. اما ادبیات سنتی چین به نظر میرسد آثاری مانند «رویای قصر سرخ» را ترجیح دهد، آثاری که در طی مدت زمان طولانی نوشته و بازنویسی شدهاند. شما این موضوع را چطور میبینید؟
این حقیقت دارد که بعضی نویسندگان همه زندگیشان را صرف خلق یک شاهکار میکنند، و بعضی دیگر نیز پرکارتر هستند و بعضی آثارشان ممکن است مورد توجه قرار بگیرد و دیگر آثارشان حتی کاملا معمولی باشند. این به شخصیت نویسنده بستگی دارد. اما هر یک از این موردها منفعتهای خودشان را دارند. البته که ما هنوز هم امروز «رویای قصر سرخ» را به عنوان شاهکار میبینیم، اما اگر بخواهیم در همین عصر و دوران نیز از مدل همان کتاب دنبالهروی کنیم، کاری غیرعملی و بیهوده خواهد بود چون زندگی امروز ما بسیار با زندگی آن دوران تفاوت دارد. زندگی امروزی از جهات بسیاری سریعتر و غنیتر است. بنابراین فکر میکنم از نظر کمیت نویسندگان امروزی بسیار پرکارتر هستند. همچنین فکر میکنم که «رویای قصر سرخ» تحت تاثیر پروسه نشر آن دوران نیز بود. چاپ یک کتاب در زمان چاو سوئکین و پو سونگلینگ امری بسیار سخت بود. باید افرادی را پیدا میکردید که کلیشه چوبی بسازند. میتوانید تصور کنید که تولید یک گراور چوبی چقدر طول میکشید؟ امروز در سریعترین موارد، یک بیوگرافی میتواند بعد از یک هفته منتشر شود، مثلا زمانی که یک رییس جمهوری آمریکایی وارد دفترش میشود، این امر عملی میشود. این قدرت تکنولوژی امروزی است. بنابراین، این تنها یکی از دلایلی است که نویسندگان امروزی از دوران چاو سوئکین پرکارتر هستند.
من امیدوارم بتوانم آثار بیشتری را به صورت الکترونیک و بر روی اینترنت منتشر کنم. به عنوان یک نویسنده زمانی که در حال کار کردن هستم نیازی به فکر کردن درباره نشر کتاب هایم ندارم، اما البته مانند همه نویسندگان دیگر دوست دارم آثارم را به دست بیشترین تعداد ممکن خوانندگان برسانم.
اینترنت سکوی بسیار خوبی است. در اوایل دهه 1980 تنها راهی که یک نویسنده میتوانست آثارش را به چاپ برساند، ارسال آن ها برای یک مجله، روزنامه و یا ناشر بود. من همه آثارم را خودم ارسال میکردم و بسیاری از آنها هم رد شدند، مادام که بالاخره یک ناشر مرا کشف کرد و توانستم از آنجا به بعد به آرامی رشد کنم. اما سکوی نشر حال حاضر بسیار متفاوت است. راه های بسیاری برای چاپ آثار وجود دارند. به طور مثال بلاگ های نویسندگی نیز یکی از راههای نشر هستند. از زمان ظهور اینترنت دیگر مجبور نیستیم حتما به طور فیزیکی آثارمان را منتشر کنیم و این بسیار راحتتر است. و درباره اینکه نویسندگان جوان چطور می توانند خود را بیشتر بشناسانند باید بگویم ما به احزاب و سازمانهایی نیاز داریم که به طور جدی در این باره فکر کنند... به دنبال استعدادها باشند و حمایت و کمک لازم را برای چاپ آثار و معرفی آن ها به دیگران فراهم کنند.
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۴
نظر شما