یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۸
مهاجرت به معنای دور شدنم از ایران نبود

محمد محمدعلي در هفتمین شب از شب‌هاي داستان برج ميلاد گفت: مهاجرت حادثه‌اي مهم در زندگی ا‌ست كه ممكن است برای هر کس به نحو و بهانه‌ای رخ دهد و براي من نيز اين اتفاق به معنای دور شدن از وطنم نبود.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، به نقل از روابط عمومي دوره دوم از شب‌های داستان برج میلاد، هفتمين نشست از اين دوره عصر ديروز، شنبه، دوم آذر، با حضور محمد محمدعلي، فرشته احمدي، محمد حسيني و محسن حكيم معاني در سالن همايش‌هاي برج ميلاد برگزار شد.

در اين نشست ابتدا تصاویری از زندگی محمدعلی که حدود سه سال در کانادا زندگی کرده است، پخش شد و ايشان بخشی از داستان «بشود یا نشود» از مجموعه «دریغ از روبرو» و قسمتی از رمان «جهان زندگان» را برای حاضران خواندند.

در ادامه نویسنده «برهنه در باد» در متنی کوتاه دلایل مهاجرت خود و حال و هوای این روزهایش را تشریح کرد.

در اين متن از محمدعلي آمده است: «مهاجرت حادثه‌اي مهم در زندگی ا‌ست كه ممكن است برای هر کسی به نحو و بهانه‌ای رخ دهد و براي من نيز اين اتفاق به معنای بنه‌کن شدن از وطنم نيست. من به اين بهانه در ونکوور کانادا زندگي مي‌كنم که سی سال همسر و فرزندانم به من یاری رساندند تا من بنویسم و من هم تصمیم گرفتم به آن‌ها کمک کنم تا نوه‌هایم فارسی یاد بگیرند و من هم خودم را راضی كنم که با آنان بی‌حساب شده‌ام. 

مسخره است ولی واقعیت دارد، گویی هنوز چمدان ذهنم را باز نکرده‌ام تا ببینم چه دارم و ندارم و کجا هستم. در این حالتِ یک بام و دو هوایی، نه غم غربت را حس می‌کنم و نه مثل برخی دوستان هوای نان سنکگ و کله‌پاچه و چلوکباب دارم. آنچه دور و برم نیست شور و هیجان شما جوان‌هاست.
 
آلیس مونرو کانادایی نزدیک گوش من نوبل ادبیات گرفت و من گمان می‌کردم كه پیر و جوان اهل فرهنگ و ادب، به خيابان‌ها مي‌آيند و سپس مقابل آرت گالری رفته و از آنجا همه به حوالی برج آزادی یا خانه هنرمندان یا همین برج میلاد خواهيم رفت. جشنی برپا می‌کنیم و او سخنرانی می‌کند اما هیچ‌یک از این اتفاقات نیفتاد.

چه خواب‌ها و خیال‌هایی می‌آید سراغ امثال من که مزه هیچ‌چیز را به درستی نچشیده‌ام. دلم تنگ شده برای شور و اشتیاق جوانانی از نوع شما كه اين همه بی‌اعتنایی ديده‌ايد. براي من كه مهاجرت را در سني بالای شصت سال تجربه كرده‌ام، بیشتر با یک سفر درونی معنا پیدا می‌کند و در آثار دروني‌اش مانند کرم ابریشمي‌ست که دور خودش پیله می‌تند و هیچ تصوری از پروانه شدن و پرواز ندارد.
ناگهان صدای قطاری می‌شنوم که به سرعت دور می‌شود و مرا در ایستگاه بهارستان جا می‌گذارد، در حالی‌که بلیت کوپه درجه یک در دستان من است، قطار دور و دورتر می‌شود و مرا با دنیا دنیا اندوه و بغض تنها می‌گذارد.

سخت است که روحت را در ایران جا بگذاری و جسمت را به جايي بکشانی که همه چیز به تو می‌دهند، جز آن چیزی که طالبش هستی. آدم هرچه بیشتر معنای حقوق فردی و اجتماعی را احساس می‌کند، بیشتر زجر می‌کشد.»

در ادامه اين مراسم فرشته احمدی درباره وضعیت جوایز ادبی در سال‌های گذشته گفت: قضاوت جوایز ادبی از لحاظ کمی بسيار آسان‌تر از وجه کیفی آن‌ها ا‌ست، اما در دوره اول جایزه یلدا، حدود 80 رمان منتشر شده در یک سال، برای بررسی داشتیم كه با احتساب مجموعه داستان‌ها باید حدود 200 کتاب را بررسی می‌کردیم. ولی در این اواخر، تعداد 10 تا 20 رمان و به همین اندازه مجموعه داستان، برای داوری داشته‌ایم، ضمن این‌که معمولا ادبیات عامه‌پسند در داوری جوایز لحاظ نمی‌شده است.

داور جوایز ادبی گلشیری و روزی روزگاری اضافه كرد: همیشه از این‌که آثار خوب را می‌خوانیم و باید میان آن‌ها مقایسه و داوری کنیم، خوشحالیم. اما در سال‌هایی هم شرایط به گونه‌ای پیش آمده که آثار خوبی منتشر نشده و باید از میان بد و بدتر انتخاب می‌کردیم و به یک اثر در قیاس با سایر آثار جایزه می‌دادیم. به طور کلی در سال‌های اخیر روند خوبی نداشته‌ایم و همه منتظر حضور اثر مطلوب و قابل قبول به جوایز هستيم. امیدوارم از این پس، هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی شاهد بهبود وضع ادبیات کشورمان باشیم.

نویسنده رمان «پری فراموشی» در پايان داستان «نقطه کور» از مجموعه داستان «گرمازدگی» را که به تازگی از سوی نشر افق منتشر شده است، خواند.

محمد حسینی از ديگر مهمانان اين برنامه، درباره وضعیت کتاب در ماه‌های اخیر گفت: در واقع، در مدت کوتاه سه ماهه گذشته، وضعیتی ایجاد شده که حتی آدم ناامیدی مثل من هم کمی امیدوار شده است. فکر می‌کنم تغییراتی نسبت به گذشته اتفاق افتاده. به گمان من، این تغییرات با فاصله زمانی کمی به مخاطب هم خواهد رسید.

نویسنده رمان «آبی‌تر از گناه» ادامه داد: قطعا کسانی که با حوزه نشر آشنا هستند با این تغییرات مواجه شده‌اند. شاید مي‌شود گفت كه تعداد مجوزهای کتابی که در این سه ماه گرفته‌ایم به اندازه تمام مجوزهایی باشد که طی هشت سال گذشته از طرف وزارت ارشاد صادر شده بود.

برنده جوایز ادبی گلشیری و مهرگان در ادامه داستان چاپ نشده «اطراف رودخانه» را خواند. 

حکیم‌معانی در ادامه اين برنامه درباره تفاوت‌های داستان خواندن و داستان شنیدن گفت: قطعا مخاطبی که دوست دارد داستان را بشنود با مخاطبی که مایل است داستان را بخواند فرق می‌کند. من زمانی از آن دسته مخاطبان برنامه‌های رادیویی بودم که رمان‌ها را از رادیو می‌شنیدم و بعد آن‌ها را می‌خریدم و می‌خواندم.

وی درباره تفاوت‌های کار رادیویی و مکتوب توضيح داد: صدا در رادیو، یک لحظه می‌آید و می‌رود و شما امکان بازشنیدن آن را ندارید، در حالی که در حین خواندن کتاب می‌توانید هر وقت که خواستید به صفحات عقب بازگردید. سبک نوشتن برای رادیو و کتاب نيز متفاوت است.

محسن حکیم معانی سپس داستان کوتاه «روزه سکوت» از مجموعه در دست انتشار «مسوولیت تک نفره آقای نویسنده» را برای حاضران خواند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها