به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، داستان این رمان ماجرای اسبی را روایت میکند که پس از به دنیا آمدن، یک سم کم دارد و پدربزرگ صاحبش با چوب آلبالو برای او یک سم چوبی درست می کند.
معصومه آقاجانی درباره انتشار دوباره این کتاب گفت: این مجموعه، کتابی دوجلدی است که درهرجلد آن چهار داستان کوتاه گنجانده شده و هر داستان ماجرایی تازه از زندگی کرهاسب سم‌چوبی را روایت می کند.
آقاجانی افزود: نکته مهم دراین کتاب این است که کرهاسب درتمام طول زندگی اعتماد به نفس خود را حفظ میکند و نداشتن یک سم باعث افسردگی و انزوای او نمی‌شود.
در یکی از داستان این مجموعه می‌خوانیم: «این فکرها در ذهن دماغ آلبالو بود که صدای در به گوش رسید، سفید خانم در را باز کرد پدر بزرگ و مادربزرگ پشت در بودند سفید خانم با دیدن آنها خیلی خوشحال شد. مادر بزرگ گفت دلمان برای شما خیلی تنگ شده بود و بعد به طرف دماغ آلبالو رفت و او را بوسید و پرسید خاکستری کجاست؟ خاکستری توی اتاقش خوابیده بود، با صدای مادربزرگ از خواب بیدار شد از اتاقش بیرون آمد و به طرف آنها دوید. پدربزرگ و مادربزرگ او را نوازش کردند، بعد مادر بزرگ نشست روی صندلی کنار آتش و سفید خانم و آقا مشکی را صدا زد و گفت دخترم لطفاً بیایید کنار من بنشینید باید موضوعی را به شما بگویم. اتفاق مهمی افتاده...»
مجموعه داستان«اسب خاکستری و دماغ آلبالو» نوشته معصومه آقاخانی و تصویرگری محمد مهرجو درچاپ اول با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت دو هزار و 500 تومان از سوی همین ناشرعرضه شده بود.
چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۵۲
نظر شما