یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۳
خیرو شر از زاویه‌ای متفاوت

رمان«گرگ سایه‌ای» نوشته فاطمه مشهدی رستم یکی از رمان‌های مربوط به نوجوانان است که در قالب شخصیت‌سازی‌های متفاوت به ارایه پیام‌هایی متفاوت دست زده است. این رمان که باور ما را از شخصیتی مانند گرگ به هم می‌ریزد در پی القای این واقعیت است که محبت انسانی می‌تواند حتی یک گرگ را هم به بدنه روحیه انسانی پیوند بزند.-

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)-  فروغ ایرانی: قصه‌ «گرگ‌سایه‌ای» قصه‌ای است که میان توهم و واقعیت شکل گرفته است. قصه‌ای قالب‌شکنانه که برای پایانی غیرقابل پیش‌بین‌اش لبخند فیلسوفانه‌ بر لبان مخاطب می‌نشاند؛ لبخندی که به موازات حسرت و تأسفی تأمل‌برانگیز امتداد می‌یابد و شخص را به چالش می‌کشاند و وادار تا لحظاتی درخود، به مطالعه و کنکاش بپردازد و متوجه شود در برخورد غیرقابل پیش‌بینی که منتهی به مسایل اخلاقی می‌شود، مرز موردنظر خویش را چگونه باید انتخاب کند؛ مرزی که در یک سوی آن، خودخواهی و منافع شخصی مطرح است و در سویی دیگر، حرمت دوستی و رعایت محبت و خودداری از قضاوتی عجولانه!

«حیوان ها با تعجب و دهان باز، یکدیگر را نگاه کردند! لاک‌پشت، سرش را کمی توی لاکش فرو کرد و گفت: دیدن، شنیدن! چه قدر با هم فاصله دارند!

همه به جای خالی گرگ پیر، نگاه کردند و آه بلندی کشیدند. آهی که در سراسر جنگل پیچید. از کوه‌ها و دریاها و دشت ها گذشت و کم‌کم، همه جای دنیا را پُر کرد!... (ص 22)»

گرگ سایه‌ای، توهمی است که در جنگل و در میان ساکنان آن، متولد می‌شود! توهمی که در رویایی غیرشیرین جان می‌گیرد تا در روندی داستانی و جذاب، خواننده را در فضایی که تا حدودی شبیه به فضای خیر و شراست قرار دهد تا او بتواند به نتیجه‌ای درخور دست یابد؛ نتیجه‌ای مطلوب که از شخصیتی تحت عنوان گرگ حادث می‌شود،گرگی که بنا برقرار گرفتن در موقعیتی خاص و دور از پیش‌بینی، به درجه قابل توجهی از معرفت می‌رسد. آن هم معرفتی که برای حیوان های جنگل، خاطره‌ساز می‌شود. خاطره‌ای که با لحظه‌ای درنگ، رنگی از الگو و سرمشق به خود می‌گیرد.

البته این که گرگی بتواند تا این درجه و در نهایت صبوری، بر درنده خویی خود فایق آید، حتی در میان وقایعی که در یک قصه فانتزی روی می‌دهد شاید به شکلی بعید به نظر برسد اما آنچه که خواننده را وا‌می‌دارد تا به عنوان یک واقعیت و باور، به این گرگ نگاه کند و از درندگی او هراسی به دل راه ندهد. تنهایی، بیماری ـ فرتوتی و پیری او و خاصه پایان ماجراست و اصرار لاک‌پشت که می‌گوید: «با این صد سال عمرم، هیچ وقت ندیده و نشنیده‌ام گرگی به این جنگل آمده باشد! مگر گرگی تنها و راه گم کرده، یا گرگی پیر و بیمار. گرگ تنها و پیر و بیمار هم که دیگر گرگ نیست!»

نویسنده از طرفی بیماری و پیری گرگ و از طرفی دیگر کمک و همیاری و خوش دلی حیوان‌های جنگ را دستمایه خلق داستانی قرار داده تا به واسطه آن ها به هدف انسانی که به گونه‌ای مشخص، برایش از اهمیتی ویژه برخوردار است برسد، هدفی که تمام سعی را در توجه به اخلاق، نشان می‌دهد. هدفی که خود را کلمه به کلمه پیش می‌برد تا از نقش و تأثیر محبت و دوستی، در روند قصه سخن بگوید و این محبت و دوستی، آنچنان پیوندی میان گرگ و حیوان های جنگل به وجود می‌آورد که در جایی نقشی مادرانه به گرگ، هدیه می‌دهد.

گرگ در این قصه با زبانی خاص با ارایه غیر مستقیم پیام به مخاطب می‌کوشد با نادیده گرفتن لذات آنی و صرفنظر از برخی دلخواسته‌ها، تبدیل به معلم یا مادری مهربان و دلسوز شود که تنها آرزویش، تعلیم و تربیت درست کودکش است و نگهداری او در برابر هرگونه آسیب و صدمه‌ای!
جوجه تیغی زودی پرسید: «تو دیگر از کجا آمدی؟!»
بچه آهو جواب داد: «دیشب، راهم را گم کردم. عاقبت سر از این جا درآوردم. حیوانی که اینجا بود، به من جاداد و نوازشم کرد. بعد یک لالایی قشنگ برایم خواند!»

گرگ در برابر بچه آهویی که گمشده است، خود را موظف به نگهداری و مراقبت از او می‌داند! در ادامه داستان گرگی که محبت می‌بیند ، برای آرامش دیگران گرگ بودن خویش را به عمد، به فراموشی می‌سپارد و تبدیل به گرگی می‌شود که حیرتی شگرف را در مخاطب فراهم می‌آورد.

قصه گرگ سایه‌ای، تنها یک قصه نیست. بلکه باید آن را قصه‌ای شاخص و برخوردار از لایه‌های عمقی متعددی دانست که هزاران نکته‌ قابل طرح و تعمق را در لابلای تک‌تک کلمه‌های خود، جای داده است.

این قصه ، قصه‌ای است حاوی هزاران پیام آموزنده ـ هشداردهنده و تلخ و شیرین که همگی، برگرفته از جامعه‌ای آشفته و در عین حال انسانی است! نحوه انتخاب مسیر پیام ها نیز بسیار هوشیارانه صورت گرفته‌اند،مثلا این که کاملاً غیرمستقیم بوده و حکم پند و نصیحت را نداشته باشند.

علاوه بر این موارد، پیام مهم دیگری هم هست که از ابتدای قصه ذهن خواننده با آن درگیر می‌شود، ذهن خواننده در کل داستان با یکی از شخصیت‌های قصه (لاک‌پشت) همراه می شود، شخصیتی که مدام با عقل خود کلنجار می رود و خود را یک آگاه تمام عیار به شمار نمی آورد وبرای آگاهی دادن به دیگران نیز تا حدودی به نتیجه نمی‌رسد. لاک‌پشتی که نمادی از تجربه و دانایی‌است و معتقد است تا روش نشدن هر حقیقی نباید درباره آن قضاوت ناعادلانه‌ای انجام داد.

لاک‌پشت گفت: آخر وقتی هیچ‌کدام از ما، گرگی را از نزدیک ندیده‌ایم، چه طور بگوییم گرگ این طور است و آن طور است؟»

در قصه‌ گرگ سایه‌ای، علاوه بر تلاش نویسنده، برای متوجه کردن مخاطب با واقعیت‌ها و قضاوت‌های صحیح و بها دادن به محبت و دوستی، شخصیت لاک‌پشت هم به بخشی از ذهنیت او بدل می شود زیرا لاک پشت به لحاظ دارا بودن خصوصیات اخلاقی همان ذهنیت پیام اصلی قصه را یدک می کشد و تمام همّ خود را در راستای دور شدن ازقضاوت های عجولانه قرار می‌دهدکه این حرکت موازی را می‌توان نشانه‌ای از قدرت قلم، در ثبت حرکتی هم سو میان تخیل نویسنده و واسطه‌ای تحت عنوان لاک‌پشت و نیز دیالوگ‌های حساب شده و منسجم، میان حیوان ها در طول قصه به حساب آورد.

تصاویر قصه نیز از تخیل و فضایی کاملاً کودکانه با استفاده از ترکیب‌بندی ها و رنگ‌های مناسب بهره برده و به طور کاملاً مشخص شکل‌گیری قصه را به نرمی روایت می‌کند.

در مجموع، کتاب «گرگ سایه‌ای»که به صورت دو زبانه، منتشر شده ،کتابی است که از جنبه‌های متعدد از جمله، متن و محتوا، نثر روان، تصاویر مناسب و صفحه‌آرایی خوب برخوردار است از این‌رو می‌توان آن را در ردیف کتاب‌های مطرح به‌حساب آورد و خواندنش را به مخاطب کودک توصیه کرد.

رمان «گرگ سایه‌ای» نوشته فاطمه مشهدی رستم با تصویرگری نوشین حجازی پور و قیمت سه‌هزار تومان از سوی موسسه طرح و اجرای کتاب منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها