آذری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره انگیزه تالیف و ترجمه کتابهای حوزه فلسفه، تاریخ و نظریههای ارتباطات گفت: فعالیتهای نگارشی در این حوزه، اهدافی از سر تکلیف و انجام وظیفه صرفِ دانشگاهی نبوده، در واقع، منابع مرجع، در هر حوزه و رشته یا گرایشی از آن، کلید فهم بسیاری از مباحث و مسایل گذشته، حال و آینده محسوب میشود و برای همه متخصصان، کارشناسان و حتی رهپویان بهویژه دانشپژوهان و دانشجویان آن حیطه علمی-آموزشی میتواند چراغ راه باشد.
متخصص حوزه تاریخ و فلسفه ارتباطات معتقد است: ما از اصل منابع کلاسیک و بنیادینِ این زمینه از علم ارتباطات بسیار دور ماندهایم و تازمانیکه دانشجویان رشته ارتباطات، تاریخ، فلسفه و نظریههای این حوزه و رشته را ندانند، به کلِ مسیر یا بخشی از آن برای رسیدن به یک نتیجه مشخص، واقف نخواهند شد.
به باور وی، اگر این آثار بسیار محدود و در عین حال ناچیز، تاکنون به زبان فارسی ترجمه یا دیگر آثار مشابه به دست دیگر همکاران تالیف نمیشدند، شاید امروز علم ارتباطات سرنوشت دیگری پیدا کرده بود. چنانکه اکنون و تا حدودی، شاهد توقف و ایستایی آن در دیگر گرایشهای موجود هستیم.
مدرس تاریخ، روش و نظریههای ارتباطات در پاسخ به اینکه جایگاه و کاربرد آموزههای فلسفه و تاریخ ارتباطات کجاست و چه ساختار و کارکردهایی ایجاد میکند؟ گفت: به گمان من، ما نیازمند بازنگریِ اساسی در برنامهریزی این آموزهها هستیم. جایگاه این آموزهها در راس دروس اختصاصی رشته ارتباطات قرار دارند و از ساختارها و کارکردهایی که ایجاد میکنند، در گام نخست، کمک به فهم، ساخت، پردازش و تکوینِ اندیشهها بهویژه نظریههای پایهای و بنیادین رشته ارتباطات و در گام بعدی، تبیین بسیاری از تحولات و رویکردهای دیرین و ارتباطشان با دوران کنونی و شرایط آتی است.
وی همچنین افزود: استفاده عملی از این دو حوزه، منوط به نوع استفاده و کاربرد ارتباطات و رسانهها در هر منطقه جغرافیایی و شرایط حاکم بر آن است. در این رشته، هر دو درسِ فلسفه و تاریخ ارتباطات مکمل و ملازم یکدیگرند و بدون در نظر گرفتن یکی، دیگری معنایی ندارد. دانشجویی که این دو درس را در 10 واحد به طور منطقی و منسجم در دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد، حتی دوره دکترای تخصصی نگذراند، در این رشته علمی دچار مساله در درک و فهم متنی و محتواییِ آن خواهد شد.
مولف کتاب «زندگی و اندیشه پیشتازان علم ارتباطات» درباره تفاوت بین فلسفه ارتباطات و فلسفه رسانه و تقدم یکی بر دیگری اظهار کرد: طبیعیاست که فلسفه ارتباطات بر فلسفه رسانه مقدم است. فلسفه ارتباطات به مبادی و اصول اولیه درک ارتباطات از همه جنبههای انسانی، جمعی، میان فردی، درون فردی، گروهی، کلامی، غیر کلامی و... توجه میکند، به نظر من این حوزه از علم ارتباطات که به زعم بسیاری از صاحبنظران، بنیان درک بسیاری از مباحث و مسایل فلسفیِ ارتباطی و رسانهای است، میتواند به طور نظاممند از دوران پیش سقراطی به بعد را بررسی کند.
آذری در پاسخ به این سوال که وضع و جایگاه فعلیِ دروس فلسفه و تاریخ ارتباطات یا درسِ مهمی مانند مفاهیم و نظریههای ارتباطات (انسانی-جمعی) در دانشگاههای علوم ارتباطات ایران را چگونه ارزیابی میکنید، گفت: در شرایط فعلی، جایگاه این دروس، هنوز به تثبیت لازم نرسیده و توافق کافی برای تقسیمبندی و مبنا قرار دادنِ این سه درس در ساختار درسهای رشته ارتباطات صورت نگرفته است. همواره سعی کلی که از قبل، آن هم برای دورههای کارشناسی ارتباطات و روابط عمومی وجود داشته، هرگز مورد ارزیابی و بازبینیِ دوباره قرار نگرفته و این به پیکربندی این دروس و دیگر مسایل، لطمههای بسیاری وارد کرده است.
وی همچنین اشاره کرد که جستار «نگاهی به اصول و مبانی فلسفی نظریههای ارتباطات(انسانی-جمعی)» در مجلد یکم دوره چهارجلدی مطالعات رسانه به بسیاری از پرسشهای فرضی و قطعی در این چارچوب، پاسخ داده است و در ادامه گفت: معرفی کتابها یا سایتهای مرتبط به فلسفه، تاریخ و نظریه ارتباطات، حتی سرفصلهای معیار هم یا مبتنی بر رویکردهای سلیقهای و جزوهای یا بر اساس انتخاب برخی آثار تاریخی-نظریهای قدیمی است.
مترجم «مباني كلي ارتباطات» در ادامه به پیشنهادی برای برونرفت از این وضع اشاره کرد و افزود: برای نهادینه شدن قلمروهای متنی-آموزشی در حوزه تاریخ و فلسفه ارتباطات، برپایی جلسههای کارشناسیِ منظم در شورای تخصصی هر دانشکده و خارج کردن این دروس از وضع طبقهبندیهای اختیاری یا داوطلبانه شاید آغاز این راه باشد.
محقق مطالعات ارتباطی و سینما، درباره شرایط کنونی کتابهای حوزه ارتباطات و ارایه رویکردهای مناسب در این زمینه اظهار کرد: در مقایسه با بسیاری از کشورهای آسیایی و شرقی، ما هنوز در آغاز راهیم. آمار تولید و ترجمه آثار علمی و دانشگاهی ارتباطات که از سوی وزارت علوم و فناوری، هر ساله ارایه میشود، این فاصله را به خوبی نشان میدهد، اما دو رویکرد انتقادی و تبیینی میتواند راهگشایِ شرایط موجود قرار گیرد.
آذری در پایان سخنانش گفت: منظور از رویکرد انتقادی، نقد کتاب و چراییِ ترجمه این یا آن اثر نیست. بلکه، مقصود، توجه جدی به انتخاب مسیر پیشرو در فضای رشته ارتباطات و انتخاب سیاستهای صحیح و هدف از رویکرد تبیینی، پاسخ دقیق و درست به همه چراییها و چگونگیهای تامین نیازهای این حوزه است و مباحث تاریخی، فلسفی، تفسیری، تحلیلی، توصیفی و... از موضوعهایی است که میتواند در مسیر رشته ارتباطات در اولویت توجه مخاطبان قرار گیرد.
غلامرضا آذری متولد 1350 از شیراز، کارشناس رشته برنامهریزی اجتماعی، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی(گرایش تحقیق در ارتباطات و دکترای تخصصی علوم ارتباطات اجتماعی) از دانشگاه آزاد اسلامی( واحد علوم و تحقیقات) است. «اقناع نظريهها و تحقيق» «روشهاي تحقيق در ارتباطات جمعي و مطالعات رسانهاي» و «مباني كلي ارتباطات» برخي آثار ترجمه و تاليفي وي را شامل میشود. این استاد ارتباطات، هم اکنون عضو هیات علمی گروه علوم ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است.
چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۳
نظر شما