شیموس هینی شاعر فقید ایرلندی که هفته پیش درگذشت،در آخرین مصاحبه رسمی اش با نشریهای فرانسوی زبان درباره هومر، ویرژیل شاعر کلاسیک رومی و دانته صحبت کرده بود./
متن کامل این مصاحبه هنوز منتشر نشده، اما نقاط کلیدی آن برای دوستداران این شاعر اعلام شده است. به گفته مصاحبه کنندگان، هینی در این گفتگو درباره سفر به دنیای زیرزمینی هومر صحبت کرد و گفت: قدرت افسانه راهی است برای حرکت داستان در زمان.
او در ادامه بر موضوع بهشت و جهنم تمرکز کرد و اعتقاد داشت: بهشت و جهنم امروز معنای بسیار ناچیزی برای بسیاری از مردم مسیحی پیدا کرده و اضافه کرد: افسانههای مسیحی بسیار ستیزهجو و مصرف شده هستند... به تازگی دریافتهام سفرهای زیرزمینیای وجود دارند که در آن سایههایی از مردمی که زمانی میشناختیم، دیده می شوند. به نظر من این بسیار راضی کننده است... به نظر من ویرژیل و رویاروییهایش با مردمان گمشده خیلی ساده و زیباست.
لویی فیلیپ رافی، که این مصاحبه را با هینی انجام داده بود، وقتی از مرگ وی با خبر شد، احساسش را چنین توصیف کرد: ناگهان متوجه رابطهای عجیب بین هینی و اینیس قهرمان داستان ویرژیل شدم، کسی که به دنیای زیرزمینی رفت تا بتواند پدرش را پیدا کند. به نظر من رابطه شاعر با پدر خاموش خودش نیز به همین صورت بود و حال او میتواند پدرش را پیدا کند.
هینی، همچنین درباره وابسته بودن خودش به زمین صحبت کرد و گفت: فکر میکنم اساسا انسانی زمینی باشم، اگر بپرسید کدام عنصر... فکر می کنم من جستجوگری در اعماقم. فکر کنم میتوان این احساس را در شعرهای قدیمی ترم مانند «سرزمین باتلاقی» - که احساس مرا برای پیدا کردن منشا در پایینتر و پایینتر رفتن بیان میکند، مشاهده کرد.
بسیاری از آثار ارایه شده در موزه ملی ایرلند برچسبهایی دارند که رویشان نوشته شده «پیدا شده در باتلاق». هینی در مصاحبهاش گفته بود: فکر میکنم اینها تصاویری از هوشیاری این کشور هستند. من سرزمین باتلاقی خودمان و افسانههایمان را که متمرکز بر پایین رفتن در زمین است، با افسانههای آمریکایی که به ستایش و تحسین به سمت بالا متمرکز است، مقایسه کردهام.
هینی همچنین اعتقاد داشت که پیشرفتش به عنوان یک شاعر از زمان انتشار نخستین مجموعه شعرش یعنی «مرگ یک طبیعتگرا» در سال 1966 شروع شد و گفت: شما به عنوان یک شاعر جوان واقعا درباره کاربرد شاعری فکر نمیکنید، بلکه ساخت یک شعر فکر شما را مشغول میکند.
اتفاقاتی که در ایرلند شمالی رخ داد، او را واداشت تا به این سئوال بیندیشد که یک شاعر باید نسبت به شرایط دنیا تا چه حد پاسخگو باشد؟
به گفته هینی، در طی دو دهه او نگران بود و به برانگیختگی ناگهانی شعری و آزادی و تخیل اعتماد میکرد. او از نگران بودن درباره مفهوم شاعر بودن، به نگرانی دیگری رسید که مشمول همه دنیایی بود که در آن زندگی میکرد و باور داشت که چنان زندگی کرده که آمرزیده خواهد شد.
رافی و ماریون گراف مدیر مجله RBL بیش از یک سال وقت برای رسیدن به مرحله انجام مصاحبه صرف کردند. این مجله که دو بار در سال چاپ میشود، مصاحبه هینی را ماه نوامبر منتشر میکند. این مصاحبه از طریق وبسایت مجله در دسترس خواهد بود. تا به حال فقط چهار کتاب هینی به زبان فرانسوی منتشر شده است، اما گراف امیدوار است این مصاحبه بتواند راه را برای ترجمه و انتشار کتابهای بیشتر باز کند.
پس از انتشار مجموعه شعر «زنجیر انسانی» در سال 2010 ؛ انجام این مصاحبه به صورت رسمی مطرح شد و مصاحبه در خانه سفیر ایرلند در پاریس صورت گرفت.
به گفته رافی در مجموعه «زنجیر انسانی» این ایده طرح میشود که همه ما به یکدیگر متصل هستیم. به همین دلیل، او مرگ هینی را به عنوان یک از هم گسیختگی و یا شکست نمیبیند و باور او این است که آن ارتباط هنوز وجود دارد و از هم گسسته نشده است.
نظر شما