چهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۱۷
بازنوشت نوشته‌هایم از دوزخی‌ترین کارهاست

میرجلال‌الدین کزازی در نشست نقد رمانش با بیان این‌که آن‌چه در نوشتن آثارش رخ می‌دهد به گونه‌ای خواسته‌ای از اوست که راه خود می‌یابد، گفت: آن‌چه من نوشته‌ام و می‌نویسم به پاس دل من است. من هرگز کتابی را که نوشتم دوباره نمی‌خوانم مگر آن‌که ناچار باشم. بازنوشتِ نوشته‌هایم در چشم من یکی از دوزخی‌ترین کارهاست.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نشست هفتگی شهر کتاب با موضوع کتاب «فرزند ایران» نوشته میرجلال‌الدین کزازی، عصر دیروز، 22 مرداد، با حضور نویسنده اثر، علی‌اصغر محمدخانی، نویسنده، دبیر شورای گسترش زبان فارسی و معاون فرهنگی شهر کتاب و  قدرت‌الله طاهری، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات و علون انسانی برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست محمدخانی با بیان این مطلب که موضوع جلسه درباره کتابی با نام «فرزند ایران» است که از داستانی بر پایه سرگذشت فردوسی بهره برده است، گفت: دکتر کزازی که شاهنامه‌شناس هستند، این کتاب را با نگاهی علاقه‌مند به ایران و با زبان خاص خودشان نوشتند. 

دبیر شورای گسترش زبان فارسی ادامه داد: در مقدمه کتاب آمده که «من داستان‌نویس نیستم» و شاید دوستانی که در حوزه ادبیات فارسی فعال هستند با خواندن این کتاب، انتظار و تصوری که از داستان دارند برآورده نشود. در این کتاب داستان‌ها بیشتر حالت توصیف دارند و از صفت‌ها در داستان بسیار استفاده شده و پر از واژگان توصیفی است. 

در ادامه این نشست کزازی با ابراز ناراحتی از درگذشت دکتر سیدحسن حایری، گفت: پیش از هر سخنی بر خود بایسته می‌دانم که از رخدادی درد آور و دریغ‌انگیز یاد کنم که پارینه روز رخ داده است. من به راستی اندوهناکم و سوگوار در دریغ یکی از همکاران و دوستان گرم‌خوی، مهربان و فروتن خویش که دو روز پیش به ناگاه درگذشت و به جهان جاوید شتافت. 

این نویسنده در ادامه توضیح داد: من در این گونه کارهای خویش از نگاهی فراخ، به خواست و آگاهانه رفتار نمی‌کنم. من حتی هنگاهی که متنی ادبی را برمی‌رسم و می‌گذارم، از آغاز به درستی نمی‌دانم که چه می‌خواهم کرد. آن‌چه رخ می‌دهد درست است که به گونه‌ای به خواست من است اما خود راه خویش را می‌یابد. 

این مترجم با بیان این مطلب که من هرگز هیچ کتاب یا جستاری را ننوشتم مگر آنکه نیازی برای نوشتن آن در من بوده است، افزود: آنچه من نوشته‌ام و می‌نویسم به پاس دل من است. من برای خود می‌نویسم، اگر دیگران خواندند و بهره بردند چه بِه از آن.

این پژوهشگر در ادامه گفت: بازنوشتِ نوشته‌هایم در چشم من یکی از دوزخی‌ترین کارهاست. آنچه من می‌نویسم به همان صورت به ناشر سپرده می‌شود. درست است گاهی در آن نوشته دگرگونی‌هایی روا می‌دارم اما آنچنان نیست که نیاز به بازنوشت داشته باشد. خواست من سخن گفتن از خویش نیست من چونان ایرانی، خوی خجسته را در فروتنی می‌دانم، ایرانی راستین فروتن است. اگر از خود می‌گویم برای آن است که پاسخی روشن به این پرسش بدهم که چرا آغازیدم به نوشتن داستان و چنین شد. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: روندهای نهادین، نهانی، ناخودآگاهانه در من، سرانجام به آن‌جا رسید که داستان بنویسم. راست این است که من بیش با دل خود می‌زیم تا با سر خویش. پاسخ‌های سخته، دانش‌ورانه، راهنمون، روشنگر، بی‌چند و چون، پاسخ‌هایی است که سر می‌دهد. هرگز شما هیچ پاسخی را این‌گونه از دل نمی‌توانید شنید. چون دل خیره‌ سر است، هرگز نمی‌توانید بر آن لگام بزنید، رشته‌های سالیان ما را در دمی پنبه می‌کند. از این روی آنچه من می‌توانم گفت این است که نیازی در من آغازی شد به این‌که داستانی بنویسم. این را هم در پی آنچه گفته شد می‌افزایم که در آغاز نمی‌دانستم که این داستان چه ریخت و پیکره‌ای خواهد داشت و به راستی نمی‌دانستم چگونه به پایان خواهد رسید. 

کزازی همچنین تصریح کرد: داستان خود در من خویشتن را نوشت. شاید از همین‌روی است که این داستان با این که من خود را داستان‌نویس نمی‌دانم، بدین معنی که پیش از این داستانی بلند ننوشتم، با رویکرد خوانندگان همراه شد. 

وی در ادامه با بیان این‌که این کتاب نخستین اثر اوست که پس از پنج هفته به چاپ دوم رسیده، گفت: این را هم بگویم که از دید من داستان را بدین‌سان می‌بایست نوشت. شاید شما با این دید من هم‌داستان و هم‌اندیش نباشید. شاید آن نیازی که مرا به نوشتن این داستان برانگیخته است همین پسند بوده است که تا آن زمان برآورده نشده بود. به‌درستی نمی‌دانم که آنچه من نوشتم داستان است یا نه! برترین داوران خوانندگان هستند.  

قدرت‌الله طاهری در ادامه این نشست گفت: در بخشی از این گفته‌ها دکتر کزازی گفتند که این داستان را با دل نوشتند. حقیقت این است که اثر خلاقانه جز کار دل نیست. یعنی چیزی نیست که انسان بتواند بیندیشد و آن را خلق کند. نویسنده خلاق در عالم فردیت خودش بر اساس صمیمیت هنری و میزان دل‌بستگی و تعلق خاطری که به موضوع آن اثر دارد، در فضای اهورایی خودش اثر را می‌آفریند، اما وقتی کار به نقد و بررسی می‌رسد، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، چاره‌ای جز تن دادن بر یک سری اصول و معیارها نخواهد بود. 

وی توضیح داد: من فکر می‌کنم که سه کلمه کلیدی هویت‌ساز ما، ایران، شاهنامه و فروسی و دلبستگی دکتر کزازی به آن‌ها باعث شده این اثر نوشته شود. یعنی فردی که بعد از چندین دهه تحلیل و تشریح شاهنامه به اینجا رسیدند که این سه عنصر هویت بخشی ما را، به صورت داستانی از شاهنامه بیان کنند. پس می‌توان گفت، آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. 

این پژوهشگر ادامه داد: با توجه به این موضوع که اطلاعاتی که از فردوسی داریم و آنچه خودش به ما ارایه داده ناچیز است و باید آنچه می‌دانیم و مستند است، بسیار پررنگ نوشته شده باشد. اما من فکر می‌کنم که طرح‌ داستان بر مبنای بعد پندارینه روایت است. یعنی آنچه ایشان تصور کردند از روابطی که میان فردوسی و دیگران وجود داشته، همان را نوشته‌اند. 

وی افزود: در این اثر ایران دوستی و شاهنامه دوستی دکتر کزازی به خوبی نمایان است؛ به طوری که با مطالعه این کتاب، انگار تمام شخصیت‌ها مانند ایشان صحبت می‌کنند. ما انتظار داریم که وقتی زمانه‌ای تاریخی در یک زمانه دیگر گزارش می‌شود، نهایت تقرب به آن زمان حاصل شود. در جای‌جای این کتاب اندیشه و ایدئولوژی و فرهنگ معاصر ما دیده می‌شود. حرف‌هایی برای این شخصیت‌ها نوشته شده که انگار یک ایران‌شناس فرهیخته آن‌ها را می‌گوید. 

طاهری با بیان این‌که وقتی اثری تولید می‌شود برای پذیرش و یا عدم پذیرش منتقدان نیست، در ادامه گفت: وقتی ما تلاش می‌کنیم که اثر را در ژانر خودش قرار دهیم، با هر نگاهی که نسبت به داستان داشته باشیم، این اثر بیش از آن‌که داستان باشد یک گزارش خیال‌انگیز از زندگی فردوسی است.

در ادامه کزازی توضیح داد: چون من هرگز کتابی را که نوشتم حتی دوباره نمی‌خوانم مگر آن‌که ناچار باشم، چه برسد به آن‌که آن را دیگربار بنویسم. امیدوارم که نگارش این داستان، راهگشای نویسندگان و داستان‌پردازان دیگر شود و اگر کسی خواست داستانی درباره فردوسی بنویسد این اندرزها را استفاده کند تا داستان مایه‌ورتر و پایه‌ورتر شود. 

وی افزود: کار دل کاری نیست که بتوان برنامه ریخت و آن را سنجید و سامان داد و باور من این است که هر آفریده هنری تنها یک بار رخ می‌دهد زیرا این آفریده، فرزندی خدایی است. 

رمان «فرزند ایران» نوشته میرجلال‌الدین کزازی اوایل امسال(1392) از سوی انتشارات معین راهی بازار کتاب شد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها