به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «مهتاج» نوشته عبدالمجید نجفی به تازگی از سوی نشر قطره منتشر شده است.
در این کتاب داستانی را درباره مواجهه یک نوجوان با موضوعاتی چون اجتماع و عشق میخوانیم.
در پشت جلد این کتاب آمده: «نگاهش روی تک تک قیافههای حاضران سر خورد. به عروس برگشت و توری را بالا زد. ناگهان از آنچه دید نعرهای از ته دل کشید. ثریا با صورتی سوخته و با چشمهای مهتاج داشت او را نگاه میکرد. گردنبندی از جنس آذرخش به گردن داشت و هنوز هم شعلههای کوچک آتش، شکل شکوفههای ابتدای بهار در حال سوختن بود...»
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «روزی که مهتاج مرد، یک روز ابری بود. ابرها پایین آمده بودند و فاصله چندانی با پشت بام خانههای قوطی کبریتی نداشتند. ابتدا، سکوت چون بختکی بر در و دیوار محله فرود آمده بود. مهتاج شده بود بغض گلوی زن و مرد و پیر و جوان. سرها پایین بود و دکانها بسته. سر بنبست رضا بقال، همه منتظر بودند. دود سیگار بیرون آمد، صدای جیغ زنی از یکی از پشت بامهای مه آلود سکوت را شکست. بعد همهمهای خیس موج برداشت. آن وقت نالهها به سرعت در هم شد و به شکل تسلیتگوییهای گنگ سرازیر شد. غم آخرت باشه کبلایی! خدا رحمت کنه! روحش شاد! اصف خود جنازهای بود در میان جمع».
این کتاب 173 صفحهای با شمارگان یک هزار نسخه و به بهای 6 هزار تومان وارد بازار کتاب شده است.
یکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۰
نظر شما