به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از بوستون گلوب، یکی از یادگاری‌های متعددی که در این سایت عرضه شده دست نوشته‌ای از مادر همینگوی است که در آن یادآور شده ساعت 8 صبح 21 جولای(30 تیر) 1899 ارنست میلر همینگوی پا به این جهان گذاشت. 

این متن سرآغاز پنج جلد خاطراتی است که گریس هال همینگوی، مادر همینگوی نویسنده، درباره پسرش جمع آوری کرده و ارایه دهنده زندگی پسرش تا زمانی است که او 18 ساله شد. 

امروز(یکشنبه 30 تیر) صدو چهاردهمین سال تولد همینگوی، موزه و کتابخانه جان اف.کندی، که تقریبا همه دست نوشته‌های همینگوی را گردآوری کرده، نسخه دیجیتال این بریده خاطرات را برای نخستین بار به صورت آنلاین منتشر می‌کند. 

بیشتر این مستندات در سال 1968 توسط ماری همینگوی چهارمین همسر همینگوی پس از درگذشت او در اختیار این کتابخانه قرار گرفت. گرچه همینگوی و کندی هرگز یکدیگر را ملاقات نکرده بودند و در مراسم تحلیف کندی نیز همینگوی به دلیل بیماری شرکت نکرده بود، اما او همواره از سوی رییس جمهوری تحسین می‌شد. 

در میان این خاطرات می‌توان به اطلاعاتی درباره این که چگونه نخستین نشانه‌های علاقه به شکار در همینگوی ظاهر شد و علاقه به ماهیگیری از سن خیلی پایین که تداوم آن در نسل‌های بعدی او از جمله در پسرش و نوه‌اش هم می‌توان مشاهده کرد، یاد شده است. 

در کریسمس سال 1902 مادر همینگوی در یادداشتی نوشت: ارنست میلر 3.5 ساله کریسمس دوست داشتنی‌ای داشت و «سانتا» برایش یک گراز وحشی هدیه آورد. همه هدایای دیگر هم مناسب او بودند اما او پیش از کریسمس خیلی نگران بود که مبادا سانتا نداند او پسر است چون  لباس‌هایی شبیه لباس‌های خواهرش می پوشید. 

در صفحه دیگری مادر او نوشته است: ارنست میلر در 4 سال و سه ماهگی یک راهپیمایی حسابی به طول سه مایل با مادرش انجام داد. او درختان با رنگ زرد طلایی و آسمان درخشان را خیلی تحسین کرد و گفت: ای کاش خانم کرامر می‌توانست این درختان و این آسمان را ببیند، چون او خیلی شبیه یک هنرمند است و بعد افزود: ماما، می‌دانم چرا آدم‌ها می‌میرند- آن‌ها می خواهند به خدا نزدیک شوند. و بعد افسرده و غمگین شد... 

این مجموعه خاطرات شامل همه خاطراتی هستند که برای هر بچه دیگری هم می‌تواند جمع آوری و نوشته شود؛ خاطرات رفتن به مدرسه، شکار و ماهیگیری با پدر و بازی کردن با خواهرها وبرادرها. با این حال این خاطرات به روشن شدن جنبه‌های تیره‌ای از تاریخ خانواده او کمک می‌کند. این خاطرات نشان می‌دهد او چگونه در ایلینوی و در خانواده‌ای که پدرش یک فیزیکدان و مادرش موسیقیدان بود، رشد کرد و در حالی که  فرزند دوم این خانواده بود، بعدها با خودکشی دو تن از خواهرها و برادرهایش روبه رو شد و نوشت از پدر و مادرش متنفر است. در سال 1961 او هم سرانجام مثل پدرش با شلیک به سرش به زندگی‌اش خاتمه داد. 

محل نگهداری این دست نوشته ها در طبقه پنجم کتابخانه جان.اف کندی و مشرف بر بندر بوستون است. این فضا با توجه به فضای زندگی تولستوی در کوبا طراحی شده تا در نور صبحگاهی اشعه آقتابی که از دریا می‌تابد، این فضا را درخشان کند. 

این مجموعه در آدرس www.jfklibrary.org قابل دسترسی است.