به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این کتاب حاوی 19 داستان کوتاه است و از سوی انتشارات توسعه کتاب ایران (تکا) چاپ شده است.
«زنها همه مثل هماند»، «گلهای فراموشی»، «انتهای تنهایی»، «در حوالی گناه»، «اشکهایی برای تو»، «سیزده بهدر»، «چشمهای خسته»، «مردمانی که هستیم»، «میشود؛ میتواند»، «پنبه و آتش»، «همین شنبه اتفاق میافتد»، «ببخشید حاجآقا»، «حلزونهای خانه بهدوش»، «مشاور مذهبی»، «آخرین چهارشنبه زرد و سرخ»، «توت فرگیهای روی دیوار»، «سپیده خوابهای سیاه»، «ش.ج» و «مردها چه موجوداتی هستند»، نام داستانهای این کتاباند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «گفت: خوشم نمیآید شوهرم با دختران جوان سر و کله بزند. گفتم: به من اعتماد نداری؟ دستهایش در دستهایم بود. گفت: من به دخترها اعتماد ندارم. و بعد اشک در چشمانش حلقه زد. گفت: تو این چیزها را نمیفهمی. زن نیستی که بفهمی. دستهایش را از دستهایم بیرون کشید و صورتش را میان آنها پنهان کرد.
گفت: هر وقت از من خسته شدی به خودم بگو. خودم میروم. بعد هر کاری خواستی بکن. چشمهای یلدا سرخ بود. اشک مژههایش را خیس کرده بود و هر دو-سهتای آنها را به هم چسبانده بود. گفتم: وقتی گریه میکنی خیلی قشنگ میشوی! میان گریه ته خندهای بر لبانش نشست...»
«زنها همه مثل هماند» با شمارگان دو هزار نسخه، در 48 صفحه و با بهای 6 هزار و 900 تومان منتشر شده است.
محمد سرشار متولد 1360 در شیراز است. ترجمه کتاب «آیا خدا بلد است بند کفشها را ببندد» در سال 1379 نخستین اثر اوست. «توت فرنگیهای روی دیوار» در سال 1385 نیز دومین کتاب وی و نخستین اثر تالیفی او به شمار میرود.
جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۰
نظر شما